eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده: 1⃣ «یکی وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی 2⃣ «دوم ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته، چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی. 3⃣ «سوم خوبی کردن به پدر و مادر» چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی. 📖 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) از معصومین🌹
1 - چه کار کنیم که بتوانیم امام زمان (عج) را ببینیم ؟.mp3
2.37M
🎧کلیپ صوتی: برای دیدار با امام زمان (عج) چه باید کرد؟ 👤 ⏱ زمان : ۹.۴۸ دقیقه 🗂 حجم : .۲.۳ مگابایت 🗓 برای دوستان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ارسال نمایید.
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ ‍ ☑️ 🔘 🔳 🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ 🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن ⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش 🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن 🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن 🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن 🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن ⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد نانجیب تیر شعبه رو برداشت چنان به سینه آقای ما زد آقام آقام... اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه بالا تل ایستاده داره میبینه 🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره 🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره حسین جانم.. 🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد 🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد 🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد 🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد حسین جانم .صدا زد داداش 🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد 🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد 🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود 🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود 🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد 🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد 🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد ⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست شیخ جعفر میگه کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود آآنت اخی... آیا تو برادر منی دو معنا داره... شاید داره میگه تو حسین منی نه نه تو حسین نیستی حسینی که من فرستادم اینطوری نیود از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه میگم و رد میشم 🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ 🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ 🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم 🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم آخه هر ضربه ای که میزد آقامون یه ذکری میگفت ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا ضربه بعدی واعطشا یه ضربه یه حرف دیگه اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه وای مادرم.... (مادر اومد) 🌾قدم به قدم من اومدم (صبر کن حسین) 🌾باقامت خم من اومدم 🌾تو قتلگاه چه خبره 🌾کجاست پسرم من اومدم آی حسین... (داداش داداش نفسم بالا نمیاد) 🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر 🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر 🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت 🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت (اما داداش اونی که منو میکشه اینه) 🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند 🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند 🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت 🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت حسین جانم.... ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد، اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد این بدن رو تو بغل گرفت حسین جان کجاتو ببوسم جایی برای بوسه که پیدا نمیشود اما یه مرتبه دیدن اما چادرو انداخت رو این بدن تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه، همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده آی حسین... 🔳هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5947066053119969402.mp3
22.19M
السلام علیک یا اباعبدالله 😭😭😭😭😭
❣﷽❣ 💥 🌟 💥 سایه‌ ی لطف حسین از رو سرم کم نمیشه هیچ زمانی واسه ما مثل محرم نمیشه وقتی که رضایت تو رو دارم بهشتیم نوکر واقعی وارد جهنم نمیشه تورو میخوام، نه اینکه هیزم دوزخ شم بده برام، اینجوری سنگ روی یخ شم یه رو سیام، تورو خدا منو ببخشم حسین تا بلدم، گدا میارم درخونت تا ابدم، میشم آقا نوکر خونت به تو قسم، از همه‌جا بهتره خونت حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله واسه‌تو هرجاباشی‌هرجاکه‌هستی میخونم اسمتو چون توی قلب من نشستی میخونم وقتی نام تو بیاد هوایی میشه دلم و ذکرتو با هروله باشور و مستی میخونم تودل من، پر نوای شور و مستی تودل من، اومدی آخرش نشستی تودل من، خالی نمیشه تا تو هستی حسین میدونی که، لطف تو از سرم زیاده میدونمم، زائرای حرم زیاده گدا پره، اونجایی که کرم زیاده حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله بچه هیاتی جونش رو به تو تقدیم میکنه ساعت عشقشو به وقت تو تنظیم میکنه کعبه خونه‌ی خداست ولی گداها میدونن خدا برکت رو توی کربلا تقسیم میکنه طرف من، آقاییه که خیلی آقاست هدف من، رضایت علی و زهراست شعف من، اینه شفاعتم باسقاست حسین حقیرتم، عزت واسم این حقارت اسیرتم، تا باشه اینجوری اسارت اجیرتم، بده به من اذن زیارت حسین 🌟اللهم اجعل محیای محیا اباعبدالله 🌟هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌟 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ‍ ☑️ 🔘 🔳 🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ 🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن ⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش 🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن 🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن 🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن 🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن ⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد نانجیب تیر شعبه رو برداشت چنان به سینه آقای ما زد آقام آقام... اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه بالا تل ایستاده داره میبینه 🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره 🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره حسین جانم.. 🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد 🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد 🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد 🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد حسین جانم .صدا زد داداش 🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد 🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد 🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود 🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود 🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد 🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد 🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد ⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست شیخ جعفر میگه کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود آآنت اخی... آیا تو برادر منی دو معنا داره... شاید داره میگه تو حسین منی نه نه تو حسین نیستی حسینی که من فرستادم اینطوری نیود از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه میگم و رد میشم 🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ 🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ 🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم 🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم آخه هر ضربه ای که میزد آقامون یه ذکری میگفت ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا ضربه بعدی واعطشا یه ضربه یه حرف دیگه اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه وای مادرم.... (مادر اومد) 🌾قدم به قدم من اومدم (صبر کن حسین) 🌾باقامت خم من اومدم 🌾تو قتلگاه چه خبره 🌾کجاست پسرم من اومدم آی حسین... (داداش داداش نفسم بالا نمیاد) 🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر 🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر 🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت 🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت (اما داداش اونی که منو میکشه اینه) 🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند 🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند 🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت 🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت حسین جانم.... ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد، اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد این بدن رو تو بغل گرفت حسین جان کجاتو ببوسم جایی برای بوسه که پیدا نمیشود اما یه مرتبه دیدن اما چادرو انداخت رو این بدن تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه، همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده آی حسین... 🔳هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مجنون الحسین ❤️نـوشــت: به اشکهای آن پدر که بی پسر شده بیا به گریه‌ های دختری که بی پدر شده بیا به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده به نـالـه هـای مادرانِ خونجگـر شده بیا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين💔 سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
🌹 🌸آرزو میکنم 🌺بهترين ثانيه ها 🌼شيرين ترين دقايق 🌸دلچسب ترين ساعت ها 🌺دوست داشتنی ترين جمعه 🌼را کنار خانواده و عزیزانتان 🌸پيش رو داشته باشید.. "جمعتون سرشار از آرامش ‌و شادی"
جریمه ی مشق امشب...! صد بار بنویس...! آقایی که یادش نبودم...! در قنوت نمازش یادم کرد...!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از این وضع پریشان نگرانم به خدا از فراوانی نسیان نگرانم به خدا پر کشیدند سحر همسفرانم،حالا مانده ام خسته،هراسان...نگرانم به خدا بی قراری من از حال خرابم پیداست چه کنم با دلِ حیران؟نگرانم به خدا تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟ ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا ندبه و ناله ی من سود نبخشید...بیا کور شد دیده ی گریان،نگرانم به خدا همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه از غریبی شهیدان نگرانم به خدا کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا هرکه را می نگری دین خودش را دارد! آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده باز با دستِ مسلمان! نگرانم به خدا خواهری لحظه آخر به برادر میگفت: بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت! به کجا راحتیِ جان؟نگرانم به خدا پدرم گفت:به کوفه گذرت میافتد... من از آن کوفه ی ویران نگرانم به خدا ای دعای سحر عمه ی سادات بیا خم شد از غم کمر عمه ی سادات بیا
⚫️ 🔘 ▪️ 🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن...... هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️ 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 . @roze_daftari
🥀 🌹 ▪️ 🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم 🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم 🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا 🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم ♻️یا صاحب الزمان ♻️الغوث الامان ✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی قربون دل داغدارت برم آقا جان ⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره... اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه... امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن .. لیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3 💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین 💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است 💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود 💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است ⬅️قربون غصه‌های دلت برم بی جان.... وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه... چرا گریه می کنی.. فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم .. از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه .. از بچه گی غم دید... بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه ناله میکرد... گریه میکرد... 🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره 🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد کنار بستر بابا زینبه... کنار بستر برادرش حسن زینبه ... ⬆️(اوج ) اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه... اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد... تو گودی قتلگاه زینبه... علقمه زینبه... اسیری زینبه.... خرابه شام زینبه... آخ ▪️میون همه دلها ▪️امون از دل زینب ⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد... ⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد... زینبم مادر وصیتی دارم مادر.... کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه.... زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر.... (میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...) نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد..... صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه... زینب داره نگاه میکنه ... زینب جان ... این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ... بدن بابا رو با این کفن کنه... (زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد.... زینب جان.... این کفن داداش حسنته... ⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه... امان امان3 زینب داره نگاه میکنه... ⬆️(اوج/سوز) یه وقت دید مادر بقچه بست.... ای مادر ای مادر.... مادر مگه حسینم کفن نداره مادر ..... امان از دل زینب... 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود 🔘مگر کسی که کشته شد 🔘تنش برهنه میکنند 🔘مگر که پاره پیروهن 🔘به پیکرش روا نبود 💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔 @roze_daftari
مصیبت اسیری نزد امام زمان (عج) ... مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی که از جمله عبّاد و زهّاد بوده می گوید: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم. عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر شده که می فرماید: فلا ندبنّک صباحاً و مساءً و لا بکینّ علیک بدل الدموع دماً . صحیح است؟ فرمودند: بلی عرض کردم: آن مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدام است؟ آن مصیبت علی اکبر (علیه السّلام) است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر علیه السّلام زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد. گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السّلام است؟ فرمودند: نه، بلکه اگر حضرت عباس علیه السّلام هم در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد. گفتم: البته مصیبت سیدالشهدا است؟ فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می کرد. پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟ فرمودند: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗شیفتگان حضرت مهدی، ج 2 ص 144 .
. و توسل جانسوز اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حجت‌الاسلام استاد میرباقری*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی ‌از سخت ترین مصیبتهایی که تو کربلا اتفاق افتاده که همه مصیبتهای کربلا ، حالا من تعبیر نمی کنم یک طرف ، نمی خوام عظمت رو بگم " اینا هم مصیبت های امام حسینن دیگه ! اینا هم ابتلاء امام حسینن ، اینا عهد امام حسینن ، اینا هم امتحان امام حسینن ، لذا هر کسی گفت اعظم مصائبه معنیش این نیست که اینا از مصیبت سیدالشهدا بزرگ ترند ، نه اینا هم مصیبت های سیدالشهدا هستند ... شاید مصیبت بزرگ همون مصیبت اسارت اهل بیت ... لذا همه شنیدید امام سجاد علیه السلام وقتی ازشون پرسیدن آقا تو این سفر کجا کار بیشتر از همه سخت گذشت؟ حضرت فرمودند: الشام ... الشام ... الشام ... کسی که عاشورا رو دیده فرمود : پدرم برا خداحافظی آمد ، لحظه ی آخر نفس می کشید ، خون از زرهش بیرون می آمد ... کسی که گودی قتلگاه رودیده ، نزدیک بود بالای شتر جان بده ... فرمود : عمه جان این بدن ولی خداست عریان روزمین افتاده؟ .... چه صحنه ای رو حضرت تو شام دید این جمله رو شما اساتید چه جوری معنا می فرمایید؟! از امام معصوم؟! حتما گله ای از خدا نیست ، حتما معناش باعصمت منافات نداره ، ولی حضرت کار به جایی رسید؛که ایشان فرمود : یالَیتِ اُمی لَم تَلِدنی ..." ای کاش به دنیا نیامده بودم ... این اوج مصیبت سیدالشهداست و عجیب اینه سیدالشهدا با سر آمده ، خودش شاهد تک تک این مصیبت هاست ... بعد از آنکه کار رو تمام کردند چند جمله از ناحیه مقدسه بخوانم و همین مصیبت من باشه ... وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُك ... اومد محضر امام سجاد ، پسر برادرم چی شده زمین میلرزه ؟ آسمان تیره شده ؟ فرمود : عمه جان ! پرده ی خیمه رو کنار بزن ... بیرون خیمه رونگاه کرد ، نگاه کرد ، دید: سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کندکه نباشد سر برادر زینب ... نمی دونم چقدر این مصیبت برا زینب سنگین بود که سر امام حسین رو به نیزه بزنن ، با اینکه رو تل زینبیه آمده اون صحنه سخت رو دیده ، عرضه می دارد : "ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی ... این دیگه چه مصیبتی ست؟! ... توهم نمی کردم ،گمان نمی کردم من زنده باشم ، سر تو رو بالای نیزه ببینم ... ولی شاید سخت تر از اون اینه "وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ ... اهل بیت تورو مثل برده ها به اسارت بردن ... در خود زیارت توضیح داده شده چه جوری برده رو به اسارت می بردن ... هیچ احترامی براش قائل نبودن ... وصُفِّدوا فِي الحَديدِ ... اونها رو به زنجیر بسته بودند .... فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ ... اونها رو بر شتر بی محمل سوارکردن ... شب از سرما ، روز از آفتاب آسایش نداشتند ... تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ ... گرمای آفتاب رنگ پوستشون و تغییر داده بود ... صورت اطفال امام حسین پوست انداخته بود .... یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ ِ ... دختر امیرالمومنین کجا ؟ ... بیابان گردی کجا؟ .. سرکوچه و بازارکجا؟... أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناق ... دستاشون باغل به گردن ها بستن ... یُطافُ بهم فی الاسواق ... همه جای این سفر خیلی سخت گذشته ، دروازه کوفه ، مجلس ابن زیاد ، دربین راه ، گرسنگی‌ها ، خستگی ها ، تشنگی ها ، زخم زبان ها ، گاهی براشون صدقه می آوردن ... نان و خرما می آوردن ... ولی یه جا خیلی به زینب سخت گذشت ... طاقت از دست داد تو مجلس یزید ، وقتی‌ دید برادرش قرآن می خواند و یزید با چوب خیزران به سر و صورت حضرت اهانت می‌کند ... به لب و دندان امام حسین جسارت می کند ... اینجور نقل شده همین یه جا دست برد گریبان چاک کرد .... واحسیناه ! وا حبیب رسول الله ... .@majmaozakerine
*هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم* هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم هفتمین روز جدائی است بیا گریه کنیم داغ گلهای خدائی است بیا گریه کنیم در شب هفتم گلهای به خون خفته خویش فاطمه کرببلائی است بیا گریه کنیم کس چه داند که در این شب به اسیران چه گذشت یا به زینب زغم داغ شهیدان چه گذشت بر یتیمان حسین از غم هجران چه گذشت نوبت عقده گشائی است بیا گریه کنیم مگر امشب شب هفت گل زهرا نَبُود یاکه در کوفه چنین رسم خدایا نَبُود راه تسکین یتیمان سر بابا نَبُود عجبا این چه عزائی است بیا گریه کنیم بر سنان رأس شهیدان شده فانوس عزاء کف زنان خنده کنان در بر چشم اسرا خاندان شهدا بر سر بازار چرا که به پا شور و نوائی است بیا گریه کنیم کوفه را کشتن مهمان روش زندگی است بر یتیمان وی،آزار برازَندگی است تسلیت،کعب نی وسیلی و آوارگی است گریه بردرد دوائی است بیا گریه کنیم کوفیان در بر ما این همه غوغا نکنید بهر همدردی ماهلهله بر پا نکنید بانوان را به چنین حال تماشا نکنید که عجب حال و هوائی است بیا گریه کنیم هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم @majmaozakerine
شب هفتِ آقام حسینِ شب جمعه حرم چه غوغاست شب هفتِ آقام حسینِ مادرش فاطمه کربلاست این نوکر، ولی جامونده این دوری، اون و سوزونده اسمش رو، تا که بنویسن باز از دور، زیارت خونده حرم هم نبری پای تو می مونم می مونم می مونم تا نفس دارم از تو آقا می خونم می خونم می خونم اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتْ دیگه غصّه نخور نگو آقا رو خاک صحراست دو سه روزی میشه که جسمش زیر خاک میون بوریاست رو سینش، علی اصغرش پائین پاش، علی اکبرش فاصله است، ولی آقامون میونِ، سر و پیکرش سری که مثل ماه دُوْرش پُر کوکبِ کوکبِ کوکبِ صوت قرآنش تسلّیِ زینبِ زینبِ زینبِ اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتِ آقاست ولی دل تو شبای دهه اوّلِ مثل من کی دلش گیرِ اون روضه های دهه اوّلِ ؟ شرمندم، که زنده موندم شرمندم، ازت کم خوندم روضه ی، آتیش و خیمه بدجوری، آقا سوزوندم زینب تو که دوریت واسش مشکلِ مشکلِ مشکلِ چند روز همسفر شده با حرمله حرمله حرمله اربابم ثارالله یاحسین یاحسین @majmaozakerine شاعر : عبدالله باقری
‍ ⇦🕊روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین چه دست های سیاهی که نور می بردند به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ... *جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... *یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود *چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته .... نیست فلک به قدر هم پایت سایۀ تو ندیده همسایه ت ...* اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند *همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...* به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست میان سلسله سنگ صبور می بردند *شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ... خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....* ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟ *تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....* حسین .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانده ام تنها تر از تنها، نگاهم کن حسین خسته ام! خسته از این دنیا، نگاهم کن حسین دستهایم نذر چشمانت سخاوتمند بود کو؟ کجا رفت آن دل دریا؟! نگاهم کن حسین با خجالت گوشۂ هیئت نشستم غرق اشک روسیاهم! آمدم آقا، نگاهم کن حسین نفْس طغیان کرد و از من حالِ خوبم را گرفت با خود آوردم گناهم را، نگاهم کن حسین خوب میدانم بدم امّا بزرگی کن بیا... در میام روضه این شب ها، نگاهم کن حسین با دل و جان مادرت را دوست دارم مثل حُر پس به جان مادرت زهرا نگاهم کن حسین کنج کشتیِ نجاتت کاش جایی داشتم کاش جایی داشتم آنجا، نگاهم کن حسین در دو دنیا مطمئنّم که به دردم میخوری من به دردت میخورم آیا؟! نگاهم کن حسین
مزن آتش به قلبم ای ستمگر یابن مرجانه مزن زخم زبان بر دخت حیدر یابن مرجانه منی که سایه ام را چشم نامحرم ندیده بود شدم هم صحبت تو ای ستمگر یابن مرجانه همین سر را که بنهادی میان طشت ای نامرد بود ریحانه قلب پیمبر یابن مرجانه نوامیس خدا را کوچه و بازار گرداندی نکرده کس چنین با قوم کافر یابن مرجانه دلم آتش زدی ای بی حیا با طعنه های خود نگفتی دیده ام داغ برادر یابن مرجانه تو بنشستی کنار سفره آب و غذا اما گرسنه،تشنه ، اولاد پیمبر یابن مرجانه گهی کنج تنور و گه به روی نیزه ها رفته مدارا کن مدارا کن به این سر یابن مرجانه حسین را کشتی و دست از سر او بر نمیداری؟ به لبهایش مزن با چوب دیگر یابن مرجانه ببین دردانه هایش را که مثل بید میلرزند پدر را میزنی در پیش دختر یابن مرجانه!؟ چرا میخندی ای نامرد بر موی سپید او حسینم پیر شد از داغ اکبر یابن مرجانه رباب است این ،عروس فاطمه مهلت بده یک دم که گیرد این سر بشکسته در بر یابن مرجانه