فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مناجات با امام زمان علیه السلام
💠 فوق العاده زیبا و #احساسی از علی فانی
06-Golchin-Monajat-Ba-Emam-Zaman-(madahionline.ir).mp3
2.43M
🎙سید مجید #بنی_فاطمه
تو دلم یه دنیا حرفه
@majmaozakerine
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
babolharam _ Taheri.mp3
1.26M
|⇦•دوباره جمعه شد و ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
|⇦•دوباره جمعه شد و ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم
برایِ آمدنت ای نگار می گریم
دوباره جمعه شد و تو نیامدی آقا
سحر نگشت شبِ انتظار می گریم
دوباره جمعه شد و اشکها سرازیر است
زِ هر دو دیده چو ابر بهار می گریم
دوباره جمعه شد و با نوای یا مهدی
زبان گرفته ام و زار زار می گریم
تو بر گناهِ منِ رو سیه مکن گریه
که من به حال خودم شرمسار می گریم
اگر چه غرق گناهم ولی شبیه شما
برای جدِّ تو روزی دو بار می گریم
برای شَیبِ خَضیب و برای خِدِّ تریب
برای آن سرِ بر نی سوار می گریم
برای معجر و انگشتری که غارت شد
برای آتش و دود و فرار می گریم
شاعر : مصطفی رب دوست
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
یاوجیهه عندالله اشفع لنا عندالله.....:
مناجات با امام زمان عج الله تعالی و
روضه ی کوچه
باز اومده یه روسیاه
این در خونه رو زده
خودت میدونی یه گدا
دست خالی بِره، بَده
نظر کن آقا ، عوض بشم دوباره با یه نیم نگات
نظر کن آقا،منم مثل شهیدا جون بدم برات
نظر کن آقا ، که جونمو بگیری توی روضه هات
الغوث و الامان یا صاحب الزمان
یه خواهشی دارم آقا
میشه تو رو برام کنی
از حرم امام رضا
راهی کربلام کنی
دلم می سوزه،با گناهام دل تو رو سوزندم آقا
دلم میسوزه، عمرم گذشت و پیش تو نموندم آقا
دلم میسوزه، برای تو یه ندبه هم نخوندم آقا
ای یار بی کسان ، یا صاحب الزمان
چشای خیس و منتظر
مونده به راه جاده ها
صدا میاد از مدینه
مهدی بیا مهدی بیا
بیا آقا جون، که خون میریزه از چشای مجتبی
بیا آقا جون ، که مادرت غریبه توی کوچه ها
بیا آقا جون، که راه مادرو گرفت یه بی حیا
ای ماه بی نشان،،،، یا صاحب الزمان
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
مناجات با امام زمان (ع)
برای دیدن روی تو ناله ها دارم
خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم
تمام سوز دل من ز ناله های شماست
ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم
گدائی در این خانه آبروی من است
به نام توست اگر ذره ای بها دارم
به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه...
ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم
الا امیر سحر ای مسافر صحرا
امید وصل تو را بین هر دعا دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
نشان رحمتی از یار آشنا دارم
مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد
که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم
به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست
اگر زبان مناجات با خدا دارم
بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
بدست خود بده خرج زیارت ما را
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
|⇦• #قسمت_اول مناجات با #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژۀ ایام شهادت #رسول_الله صلوات الله علیه به نفسِ حاج محمد رضاطاهری اجرا شده ماهِ صفر ، سال ۱۳۹۷ •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
دلم گرفته غم از گونهام سرازیر است
هوای آخرِ ماه صفر چه دلگیر است
و با گذشتن هر هفته میتوان فهمید
زمین چقدر بدون تو از زمان سیر دست
به شیشه ی غمت اینقدر سنگِ وصل مزن
دلا بسوز ز دوری، فراق تقدیر است
برای من که پُر از بی کسی است امروزم
اگر نیایی هر روز دیگری دیر است
گواه میدهد این اشک ها فراق تو را
حدیث دیده ی ما بی نیازِ تفسیر است
*دوماه آواره ی خیمه های عزای ابی عبدالله بودیدم،بعد از دوماه میتونیم اینطوری ازت تقاضا کنیم آقاجان*
بیا و روضه بخوان تا که باز گریه کنم
مس وجود مرا اشک روضه اکسیر است
چه میشود که ببینم لحظه ای را که
مدینه شاهد فریاد های تکبیر است
*اولین کاری که حجت خدا امان زمان رُوحِی وَ اَرْواحُ الْعَالَمیِنَ لِتُرابِ مَقْدَمِه اَلْفدَاء میکنه،میاد مدینه اون دو نانجیب رو از خاک بیرون میاره،آرزوی دیرینِ همه ی اهل بیت بوده،آرزویِ دلِ جواد الائمه بوده،رو زمین میکوبید میگفت از زمین بیرونتون میارم،آتیشتون میزنم،آرزوی امام حسن،آرزوی ی عبدالله،از امشب این روضه ها شروع میشه،اولین سوالی که آقا از این نانجیب میپرسه،میفرماید: چرا سیلی تو صورت مادرم زدی؟چرا دَرِ خونشو آتیش زدی؟ای مادر مادر،نانجیب نگاه تو صورت حجت خدا میکنه،مثل همیشه دروغ میگه،میگه: من آتیش نزدم،من تو این واقعه کاره ای نبودم...حضرت نامه ای از جیب قبای نازنینش بیرون میاره، میفرماید: بخوان،دستخط خودتو که میتونی بشناسی،انکار نمیتونی بکنی،میبینه نامه ی خودشه به معاویه ی ملعون نوشته،معاویه اومدم پشت در،صدا نفس کشیدنای فاطمه رو میشنیدم...،اما چنان با لگد به در زدم،صدا شکسته شدن،استخوان های سینه ی فاطمه رو شنیدم*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ویژه_ایام_صفر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
Taheri Shab 28 Safar 97-01.mp3
2.05M
|⇦• #قسمت_اول مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج محمد رضاطاهری اجرا شده ماهِ صفر ، سال ۱۳۹۷ •✾•
CQACAgEAAx0CRkUDywACA0VfO0tNHWOOIDEyecor0kN4RZE2qwACvgADT6kRRetYEGYBsnxVGgQ.mp3
2.27M
👈دل بـاختگان امـام زمـان
🎤اسـتـاد دارسـتـانـی
#العجل
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ماجرای عنایت امام زمان(عج) به پیرزن آلمانی
👤 استاد مسعود عالی
🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لولیک الفرج
زیارت#امام_زمان در روز جمعه
🔸روزجمعه متعلق به مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
برای عرض ارادت به مولا آماده اید؟
#اللهمعجللولیکالفرج
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مرضیه_عاطفی
▶️
باید که داغت پا بگیرد
در کنج قلبم جا بگیرد
ایکاش در چشمم پس از بغض
کار غمت بالا بگیرد
باید برای روضه اشکم
یک چشمه از دریا بگیرد
با دستِ خالی رو زدم تا
سائل شدن معنا بگیرد
زائر برای اربعین کاش
از مادرت ویزا بگیرد
تا جرعه ای چایِ عراقی
از دستِ موکب ها بگیرد
گریان و لب تشنه بیاید
یک روضه در صحرا بگیرد
تا روضۂ شش ماهه ات را
با حضرت زهرا(س) بگیرد
محض شهادتنامۂ خود
در کربلا امضا بگیرد
آقا نگاهی کن که قلبم
آرامشی زیبا بگیرد
یک بیت ازاین ابیات ایکاش
یکروز چشمت را بگیرد!
4_5791944663455761884.mp3
5.54M
🎧 #شور احساسی و دلنشین
🎼 همه دنیا یه طرف دین دنیای من. رقیه
🎤کربلایی #وحید_شکری
🌙 #شهادت_حضرت_رقیه_تسلیت_باد
🔹 #پیشنهاد_دانلود
seyed tak 2.mp3
3.73M
🔹صدات کردم،صورتمو سمت کربلا کردم
🔈 سید مهدی حسینی
@majmaozakerine
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
بسم الله الرحمن الرحیم
#ورود_اسرا_به_شام
خون میچكد به دوشم از چشمهای نیزه
من هم عزا گرفتم با های های نیزه
یا شهر تیره گشته یا تار گشته چشمم
تنها تو را شناسم ای روشنای نیزه
با خارها دویدم با تازیانه رفتم
آخر به تو رسیدم از ردِ پای نیزه
دیدی مرا گرفتند آخر زِ دامنِ تو
ای وای وای دشمن ای وای وای نیزه
دشمن زِ هر دو سو بست زنجیرِ گردنم را
یكسو به دستِ زینب یكسو به پایِ نیزه
هم پاره پاره معجر هم رشته رشته گیسو
از بس كه سنگ خوردم از لابلایِ نیزه
دیگر خبر ندارم از گریههای اصغر
گویا که رفته در خواب با لای لایِ نیزه
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
"ای تیرِ غمت را دلِ عشاق نشانه"
شیطانصفتان در عملی ددمنشانه
بردند سرِ پاکِ تو را خیرهسرانه
جمعی ز عقب خیره به سر بود روانه
تا شام کشاندند تو را خانه به خانه
بردند تو را تا وسط بزم حرامی
تا خار شوی! وه که چه اندیشهی خامی
تا روزِ ابد نامِ تو را نیست تمامی
این قومِ ستمکار ندارند دوامی
هرچند بنوشند کمی عیشِ زمانه
ای کاش سرت بر سرِ بازار نمیرفت
ناموسِ خدا در صفِ اغیار نمیرفت
بییاور و بییار و مددکار نمیرفت
بر آلِ علی آنهمه آزار نمیرفت
ای کاش که این حادثهها بود فسانه
آن سر به روی دوشِ نبی بود هماره
او نیست مگر جلوهی معبود هماره
آزارگرش هیچ نیاسود هماره
باید که بگرییم چنان رود هماره
در روزِ قیامت نپذیرند بهانه
گاهی روی نی رفتی و گه کنجِ تنوری
فرقی نکند، در همهجا منشأ نوری
ای آنکه میانِ دلِ ما عینِ حضوری
عشاق ندارند دمی طاقتِ دوری
این آتش عشق است، کشیدهست زبانه
تا روز قیامت نرسد عشق به پایان
در اول خلقت ملکی گفت به انسان:
تنها هدفِ آمدنِ خلق همین دان
حب علی و آل علی در همه دوران
پس بر سرِ ما دست کشیده پدران
بسمالله الرحمن الرحیم
#کاروان_اسرا
از زبان حضرت زینب سلام الله به امام حسین علیهالسلام
خدا کُنَد زِ لبت یک سلام هم باشد
وَ سایهات به سرم مُستدام هم باشد
بریز گیسویِ خود را به شانههای نسیم
که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد
کم است اینهمه دشنامهای طولانی
که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد
گذشتن از گذرِ تنگِ کوچهها سخت است
و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد
فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم
کنیزِ خانهیمان رویِ بام هم باشد
شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد
بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد
چه حال میشوی آن لحظهای که تنهایی
اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد
خدا کُنَد سرِ طفلت نیاُفتد از نیزه
خدا کُنَد که سرش تا به شام هم باشد
لباس کهنهی خود را برایم آوردند
میانِ کوفه کمی احترام هم باشد
دلم خوش است که با نیزهی تو میآیم
اگرچه فاصلهام یک دو گام هم باشد
(حسن لطفی)
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸اربعین آمد دلم را غم گرفت
🔸بهر زینب عالمی ماتم گرفت
این روزها همه عالم عزاداره...
آسمان و زمین خون گریه میکنند...
🔸سوز اهل آسمان آید به گوش
🔸ناله ی صاحب زمان آید به گوش
یا صاحب الزمان...
حتما این روزها مهدی فاطمه با پای پیاده...
داره میره به سمت کربلا...
🔸بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
حسین جان...
از اول محرم...
هر شب ناله زدم گفتم آقا...
اربعین میخام کربلا باشم...
آبروم رو بخر آقا...
نکنه امسال هم دعوتم نکنی...
آقا... اربعین رسید و بازم من جا موندم
🔸بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
رفقام یکی یکی خداحافظی کردند و رفتند...
بازم من جا موندم...
میخام بگم...
آی رفقا... آی کربلایی ها...
خوش بحالتون...
حسین فاطمه دعوتتون کرده...
اما...
منو و شما توی یه هیئت بودیم...
هر شب... توی یه هیئت سینه زدیم
وقتی رفتید بین الحرمین...
بیاد ما هم باشید...
وقتی وارد حرم شدید به یاد ما هم باشید...
🔸تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
🔸تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
یکی از زایران ابی عبدالله جابر بن عبدالله انصاری...
اومد کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت روی قبر مبارک...
صدا زد...
السلام علیک یا اباعبدالله
دید جوابی نیومد...
دوباره صدا زد
جواب نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
ا حبیب لا یجیب حبیب
آیا دوست جواب دوست رو نمیده...
یدفعه خودش جواب خودش رو داد گفت...
جابر جواب سلام از آقایی میخواهی که بین سر و بدنش جدایی افتاده...
جابر داره عزاداری میکنه...
یدفعه صدای قافله ای رو شنید...
یه قافله ای...غريبانه...
داره به کربلا نزدیک میشه...
🔸ز جا برخیز جابر، دلبر جانانه می آید
🔸قدم از خانه بیرون نه، که صاحب خانه می آید
جابر... بلند شو...
بلاکش دوران زینب داره میاد...
🔸ره واکنید قافله سالار میرسد
🔸یک قافله اسیر ،عزادار میرسد
🔸برخیز یا حسین سری دست و پا نما
🔸دلبر برای دیدن دلدار میرسد
نميدونم این زن و بچه ها چه حالی داشتند...
وقتی رسیدند کربلا...
عقده های دلشون باز شد...
صدای ناله از هر طرف بلند شد...
اما صدای ناله یک خواهری از همه جانسوزتره...
🔸رسیدم کربلا اى داد بى داد
🔸حسین سر جدا، اى داد بى داد
🔸چهل روز است گریانم حسین جان
🔸چو موى تو پریشانم حسین جان
🔸چهل روز است میخوانم حسین جان
🔸حسین جانم حسین جانم حسین جان
خدایا همین جا بود عزیزان ما رو سر بریدند...
همین جا بود اطفال ما رو کشتند...
همین جا بود تیر به گلوی اصغر زدند...
🔸همین جا شیر خواره گریه میکرد
🔸رباب بى ستاره گریه میکرد
🔸گهى بر گاهواره گریه میکرد
🔸گهى بر مشک پاره گریه میکرد
🔸خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
🔸مرا بیچاره کرده پیر کرده
خدایا خیلی برام سخت گذشت...
🔸همین جا دور اکبر را گرفتند
🔸ز ما شبه پیمبر را گرفتند
🔸ولى از من دو دلبر را گرفتند
🔸هم اکبر هم برادر را گرفتند
همین جا بود جلو چشمانم علی اکبرم رو قطعه قطعه کردند...
دستهای عباسم قطع کردند
خودم دیدم نانجیب با خنجر برهنه روی سینه برادرم حسین...
جلو چشمانم حسینم رو پرپر کردند
🔸خودم دیدم ز بالای بلندی
🔸که محبوب خدا را سر بریدند
🔸خودم دیدم کبوترهای معصوم
🔸همه، سر زیر پرها کرده بودند
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
-
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا ذکر هر مجلسی شده...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد اما...
ببین الان میلیون ها زائر دارند می آیند سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نمیتونی طاقت بیاری...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
حالا هر کی دلش کربلا میخاد صدا بزنه...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد 1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
یا حسین مظلوم 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام 2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام 1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
این روزها دسته دسته کاروان زوارها وارد کربلا میشند...
اما... یک کاروانی با همه فرق داره...
آماده ای بگم یا نه...
🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین
🔸زینب آمد بر سر قبر حسین
امان از اون لحظه ای که زینب وارد کربلا شد...
یا صاحب الزمان...
تا اهلبیت به کربلا رسیدند...
مثل برگهای خزان...
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند...
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت...
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته...
یکی قبر قاسم رو گرفته...
یکی کنار قبر عباس...
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر...
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده...
🔸بر سر قبر برادر چون رسید
🔸ناله و آه و فغان از دل کشید
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته...
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی..
بعد از تو با ما چه کردند...
🔸چون تو رفتی بیکس و یاور شدم
🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم
داداش طاقت داری بگم یا نه...
🔸بعد قتل و غارت اموال تو
🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو
🔸بس که سیلی شمر زد بر رویشان
🔸گشت نیلی صورت نیکویشان
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند...
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند...
بهشون سیلی میزدند...
بزار اینطوری بگم...
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
🔸آه از آن ساعت که از روی غضب
🔸زاده ی سفیان یزید بیادب
🔸در حضور خواهر گریان تو
🔸چوب میزد بر لب و دندان تو
داداش حسین خیلی برام سخت گذشت...
مجلس یزید ملعون...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد...
شرمنده حسین...
دستام بسته بود نتونستم کاری کنم...
آی غریب حسین...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
روضه_اربعین
دفتری
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدلله
@roze_daftari