eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ ♻️ ♻️ ♻️یا امام رضا سلام‌ ♻️تویی سایه ی سرم ♻️تویی کس بی کسیام ♻️یا امام رضا سلام‌ ♻️غیر تو کدوم رفیق ♻️سنگ تموم گذاشت برام ♻️من گدای مشهدم ♻️مثل اون کبوترم ♻️که در طواف گنبدم ♻️من گدای مشهدم ♻️همیشه با دست پر ♻️از در خونت اومدم ♻️به فدای کرمت ♻️زنده میشه روح من ♻️وقتی میام تو حرمت ♻️به فدای کرمت ♻️تو مسیح و منم ♻️همیشه محتاج دمت ♻️تویی عشق بچگیم ♻️میبینم مهربونی تو ♻️همیشه تو زندگیم ♻️تویی عشق بچگیم ♻️همه میدونن ♻️امام رضایی بودم از قدیم ♻️یا امام رضا‌ سلام ♻️یا امام رضا‌ سلام ♻️یا امام رضا‌ سلام 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Karimi-DirResidamMan.mp3
7.23M
🎵نواهنگ جانسوز روضه امام حسین علیه السلام 🎶به سمت گودال از خیمه دویدم من... شمر جلوتر بود دیر رسیدم من 🎙با نوای حاج محمود کریمی
نوحه حضرت خدیجه بینِ ماه خدا شده ماتم به پا رفته از این جهان همسر مصطفی اولین بانوی شهر دین شد فدا آه و واویلتا، آه و واویلتا مادر مؤمنین شد فدایی دین همسر و یاور خاتم المرسلین شد خدیجه فدا در رهِ کبریا آه و واویلتا، آه و واویلتا وقت رنج و غم است همه جا ماتم است در غم مصطفی روضه خوان فاطمه است تسلیت می دهد جبرئیل از سما آه و واویلتا، آه و واویلتا موضوع: سبک: شاعر:
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای اذون که میاد من هم میشم راحت از دست این غمها خداحافظ ای مردم کوفه خداحافظ ای بی وفا دنیا دلم خونِ کی مثل من مگه غم دیده مگه درد دل منو کسی فهمیده دارم میرم که بوی فاطمه پیچیده خداحافظ ای بی وفا دنیا سلام ای تنها یار من زهرا **** من اون روزی مردم که تو کوچه گلم پیش چشمم زمین افتاد همون روز که خونم تو آتیش سوخت همون روزی بود که علی جون داد تا اون روزا ندیده بود کسی اشکامو همین دنیا گرفت ازم همه دنیامو همین خوبه که میبینم بازم زهرامو خداحافظ ای بی وفا دنیا سلام ای تنها یار من زهرا **** من اون روزی مردم که تو خونه دیدم فاطمه دست به دیواره همون روزی که رو گرفت از من دیدم رد خون روی مسماره دارم میرم اما دم اخر کسی نیست دیگه مثل من باشه من اون روزی مردم که فهمیدم حسینم باید بی کفن باشه لب گودال رسیده زینب اما دیره ته گودال صدا آخرین تکبیره روی سینه یکی نشسته با شمشیره خداحافظ تا روز عاشورا سر تو روی دامن زهرا -@majmaozakerine
4_6010217225015789160.mp3
9.83M
سلام ای تنها یار من زهرا.. شب ششم هشت شب مراسم عاشقی شب ۲۱ رمضان ۹۸ هیئت ریحانه الحسین س تهران @majmaozakerine
‍ ‍ ‌🔰روضه جانسوز_شهادت امیر المومنین علی علیه السلام_گریز حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله خدا نگهدار گریه های نیمه شب خدا نگهدار ای یتیمای عرب خدانگهدار بچه هايي که بودین منتظره سفره های نون و رطب خداحافظ سفره ی نون و نمک خداحافظ غصه ی تلخ فدک خدا حافظ چاه غم های علی خداحافظ کوچه و صبر و محن خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار بابا حیدر بابایی ... پلک های بستت تنمو میلرزونه فرق شکسته ات تنمو میلرزونه صدات میلرزه تا با من حرف میزنی صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)2 خداحافظیت جوابم میکنه *امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد* دوباره خونه علی غوغا شده زخم سر مولاي کوفه وا شده صدای ناله ضعفش نیمه شب مثل شبای آخر زهرا شده *هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهري که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچين شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچه‌های زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست ... اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی ..." اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار" دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد ... یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم ..." یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت ميخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه .... زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبينه،عباس کربلا حواست به زینب باشه ... خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره" یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت ميخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما .... حسین ... @majmaozakerine..
قسمت اول جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان 1397  امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولی عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکنی رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... @majmaozakerine ادامه...🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔻🔻 قسمت_دوم روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان 1397 " لَمّا كانَت لَیلَةُ إحدى وعِشرینَ و أظلَمَ اللَّیلُ وهِیَ اللَّیلَةُ الثّانِیَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبی أولادَهُ و أهلَ بَیتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "یا بُنَیَّ إنّی رَأَیتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله فی مَنامی قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَیلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم"  فَشَكَوتُ إلَیهِ ما أنَا فیهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لی: ادعُ عَلَیهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بی شَرّاً مِنّی و أبدِلنی بِهِم خَیراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَیَنقُلُكَ إلَینا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" یا أبا مُحَمَّدٍ ویا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّی بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَیكُما مِن بَعدی الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى یَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَیرُ الحاكِمینَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:"  یا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهیدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر  اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَیكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...* @majmaozakerine
|⇦• و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄ اگر که اشک آسمون رَوون شه میره دیگه راهیِ آسمون شه پرِ عباشُ در گرفت عجیبِ درِ خونه اینهمه مهریون شه میوزه تویِ کوچه ها نسیمش یتیم‌نوازِ دستایِ کریمش ان شالله جبران میکنن یه روزی یتیمایِ کوفه برا یتیمش شبایِ آخرِ یه کوهِ غم تو قلبِ حیدرِ غمی که قلشُ به خاطراتِ کوچه میبره تموم زندگیش پشتِ همون درِ *امشب همه بریم‌مسجد کوفه .. امشب همه بریم درِ خانۀ دختر علی بگیم آقاجان نرو مسجد .. آخه امشب همچین که اومد بره مرغابی ها عباش رو گرفتن .. در ودیوار میگه نرو .. دخترش میگه بابا این سحر مسجد نرو .. آی گریه کن هایِ امیرالمومنین .. سر علی مثله دلش شکسته چشمایِ غرقِ انتظارُ بسته مثلِ دل علی میون محراب سجادۀ علی به خون نشسته *وقتی رفت تو مسجد خودش برا آخرین بار اذان گفت .. وقتی برا نماز تو محراب قرار گرفت اون نانجیب شمشیر رو بالا آورد .. زمین و زمان میگه نامرد نزن .. ملائکه میگن نزن .. اما دل علی میگه بزن .. (بزارید زبانِ حال بگم) بزن دیگه منو راحت کن آخه دلم برا خانمم تنگ شده .. آرزو داشتم بچه م محسنُ بغل بگیرم .. همچین که شمشیرُ به فرق آقا زد یه وقت صدا بلند شد : فزت ورب الکعبه .. محرابُ خون گرفت .. امیرالمومنین تو محراب اُفتاده .. خبر دادن حسن و حسین آمدن زیرِ بغل های علی رو گرفتن .. فرق شکافته شده .. هر کی کار داره بسم الله .. حسن زیرِ بغلِ بابا رو گرفت تو کوچه .. یادِ اون روزی افتاد تو کوچه هایِ مدینه زیرِ بغلِ مادرُ گرفت .. همچین که رسیدن به درِ خونه در زدن امیرالمومنین فرمود حسن جان ، حسین جان بابا صبر کنید .. اول خون های صورتمُ پاک کن دخترا طاقت ندارن صورت بابا رو اینطور ببین .. علی جان مراقب بودی زینب صورتتُ زخمی نبینه .. من بمیرم برا اون خانمی که تا گفت بابا .. " سرِ بریده آوردن .." حسین .... اشکایِ چشمام بهونه نمی خواد آتیشِ قلبم زبونه نمی خواد بابا ببخشید موهام اینجوریِ موهایِ سوخته م که شونه نمی خواد موهام گرفته بویِ دود چه دودی تو کوچۀ محلۀ یهودی از رویِ نیزه افتادی رسیدم از رویِ ناقه افتادم نبودی بابا وقتی افتادم نه تو بودی نه علی اکبر بود ، نه عمو عباس بود .. فقط یه نفر بود اونم فقط یه عادتی داشت تا به من میرسید موهامو میگرفت .. حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄•
4_5897792388708960256.mp3
21.86M
|⇦• و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5787474242450752879.mp3
2.45M
حکایت جانسوز پيرمرد دهاتی کنار ضریح امام حسین علیه السلام خاطره ای از کربلایی جواد مقدم یا اباعبدالله 😭😭😭😭😭😭 @majmaozakerine ی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 😭😭😭😭😭😭