eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5888733125860656718.mp3
6.13M
🎤 کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن کاش بودی کرببلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن دور ضریحت پُر سینه زن بود ، مادرمون فاطمه بی محن بود یک شب جمعه حرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود من گنبدی دارم وگنبد بقیع گرد و غباره من یک ضریح دارم و تو سایه بونم قبرت نداره ... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ... کاش بودی کرب و بلا تو بین الحرمین حرم داشتی حسن کاش یه گنبدی شبیه به گنبد حسین تو هم داشتی حسن گنبدامون شبیه کاظمین بود ، قشنگترین بهشت عالمین بود پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخ ذکر یا حسین بود صحن و سرای من شلوغه و بقیع زائر نداره صحنت تو دلم و چشام آسمونش پُر از ستاره ... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ... کاش بودی کرب و بلا کنار خیمه گاه حرم داشتی حسن پیش قبر من تو هم یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن هیچکسی غربت حسن نداره ، این همه داغ دل شکن نداره درسته که بی حرمی حسن جان ولی حسینت هم کفن نداره لا یوم کَیومکَ حسین به کربلا عطشان حسین جان ذکر شب و روز امام مجتبی عریان حسین جان ... برادر بی کفنم ، حسین حسین حسین ... @majmaozakerine
متن مداحی : خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه خواب دیدم غلام سیات الان توی حرمه خواب دیدم غذای حضرتی الان حرم میدن نذر اون شاهی که کارش فقط کرمه خواب دیدم شهادتش دسته ها تو حرمن من و دست کشیدن از عشق حسن ابداً خواب دیدم مادرشم درست دم حرمه همه با حضرت زهرا هم قدم شدن با تو چقدر قشنگه محشرم سایه تو بر نداری از سرم خودم که جای خود دارم آقا کنیزه بچه هاته مادرم اللهم ارزقنا حرم از همون بچگی من غلام این درتم عشق من به ساحتت یکی دو روزه که نیست حالا که چشام برا غمت شده خیس خیس بیا بالا غیرتاً اسم منم بنویس تو قبول کن این کم و از همه مون آقا جون هر کسی به وسعش آقا خرج روضه رو داد مادرت فاطمه دستاشو یه روز می گیره اونکه با خستگی پا روضه ی آقا میاد عشق تویه تموم باورم  سایه تو بر نداری از سرم خودم که جای خود دارم آقا کنیز بچه هاته مادرم اللهم ارزقنا حرم خواب دیدم دست رو سرم کشیده مهربونم گفت یه چند خطی براش یه روضه ای بخونم روضه ای که با دمش بند اومده زبونم زیر گریه زد آقام هی می گفت جوونم نشد آخر تو کوچه حسن بشه سپرت این یه زخم می مونه رو دل عزیز پسرت تو چه حالی میشی وقتی که جلو چش تو یکی دست بلند کنه رو صورت مادرت روضه یه حرفه ، ای جوان ننه قدم شکسته قد کمان ننه کابوس هر شبم اینه میگم اگه میشه یه کم بمان ننه غریب مادر آقام حسن @majmaozakerine []
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) ▪️سبک زمینه :سلام ای آقا، زائرت هستم 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام ای آقا، زائرت هستم اومدم به پنجرهٔ، تو دخیل بستم میدونه عمریه گداتم کبوتر ایوون طلاتم دیگه بهشتو من نمیخوام وقتی که تو صحن و سراتم مددی یا رضا 2 سقاخونت آب حیاتم در خونت باب نجاتم قول دادی تنهام نمیذاری میرسی موقع مماتم مددی یا رضا 2 ▪️ رضا غریب الغربا ▪️ رضا معین الضعفا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل من غرقه، شور و احساسه تو کریمی و کریمیت، مثل عباسه از بچگی دلم باهاته بهشت من صحن و سراته خدا میدونه مرغ روحم تو صحن اسماعیل طلاته مددی یا رضا 2 مریضایی که دکتراشون قطع امید کردن براشون تو حرمت خیلی زیادن میان که تا بدی شفاشون مددی یا رضا 2 رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زائرات میان، دسته به دسته یکی قلبش از زمونه،خیلی بشکسته زائر مشهدالرضاتن اینا همه از عاشقاتن خیلیا کربلا نرفتن منتظر برگ براتن مددی یا رضا2 یکی مثه ابر بهاری میگه با گریه و با زاری کرب و بلا جوره تا وقتی آقا امام رضارو داری مددی یا رضا 2 رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا
زنش دشمن بود امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم. امام دوم و سبط رسول و پور بتول که ذولجلال بنامید از ازل حسنش چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم! شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریك است همه كنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله » منبع:كتاب گلواژه های روضه