✨﷽✨
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_556979832915756067.mp3
1.66M
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ"
*چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:
*"اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
*سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش
امشب شب شهادت پسرته حسین جان*
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
*تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...*
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
*آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...
چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد "یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُم"بیاید از مادر توشه برگیرید! " فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ " بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:"اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّت"زهرا چنان صیحه ای زد" وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا "دست ها رو از کفن بیرون آورد"وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً"حسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛"فَاجتَمِعَ عدّة ..."با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...
حسییین....*
شاعر:استاد غلامرضا سازگار
#روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_عج
#غزل
مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد
انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟
کوچه های شهر را با اشک می شویم هنوز
چشم در راهم، که آن جانانه جانان می رسد
کوچه های شهرِ ما بوی غریبی میدهد
کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد
گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی
بر شبِ دلگیرِ ما آن نورِ تابان می رسد
گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار
بر کویرِ سینه ی ما بوی باران می رسد
سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته
آن چراغ آرزو ماهِ شبستان می رسد
می رسد آن کو دلش آیینه ی رازِ خداست
با لبی سرشار از آوای قرآن می رسد
صبرِ ما آخر رسید، حجت ابن العسکری
انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟
💚💔💚💔💚
4_556979832915756036.mp3
1.6M
روضه حضرت ابوالفضل گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
حاج حسن خلج
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
⏺ذکر توسل و روضه_شب تاسوعا 94_روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_حاج حسن خلج_ قسمت اول⏺↘️
⬇️⬇️⬇️
(دلمو دریای ماتم می کنم
قدم و روی تن خم می کنم
نگاه کن با چه مصیبتی دارم
از رو خاکا تنتو جمع می کنم..)۲
حسین...
پاشو از جا که دیگه دخترم آواره نشه
تا میون این سپاه صحبت گوشواره نشه
*دستور داد برید همه سر ها رو از بدن ها رو جدا کنید سرها ببرید بیایید رو نیزه ها سوار کنید
اومدن گفتن امیر یه سر رو نیزه بند نمی شه
چنان فرق متلاشی شده..
از بس که زخم و جای عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو ...
حسین...
می دونی چرا عباس اینطور خواست؟چون اگه سر درست نصب می شد رو نیزه هی چشم تو چشم سکینه می شد
هی چشم تو چشم رباب می شد
هی چشم تو چشم رقیه می شد
عباس طاقت نداره ....
هر کجا نشستی فریاد بزن غریب حسین...حسین....
هشتاد و چند سالشه هنوز کربلا ساکنه خیلیلاتون می شناسیدش،کفشدار سابق قمر بنی هاشم ،شیخ عباس کشوان ؛تو حرم آقا قمر بنی هاشم بودیم،سر شب بود باید درهارو می بستیم داشتیم زوار رو بیرون می کردیم در ها رو ببندیم یک وقتی دیدم یکی از خانم های عرب از این خانم های عرب بیابانی بچش تو بغلشه با عجله اومد تو،گفتم خانم برو،حرم تعطیله داریم می بندیم،دیدم اصلا گوشش بدهکار نیست،اومد دور ضریح قمر بنی هاشم،هی می گه یا ابوفاضل،یا ابوفاضل،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی..
خدام اومدن،خانم بیا برو بیرون
دلم سوخت برااین خانم دیدم حال خوشی داره زیارت می کنه،من بزرگتر از خدام بودم بهشون گفتم کاریش نداشته باشید،شما که الان می خواهید نظافت بکنید ،کارتون بکنید کارتون تموم شد من خودم اینو بیرون می کنم بذارید زیارت بکنه،مشغول کار شدیم یک نیم ساعتی گذشت،من دیدم،حواسم بهش بود،دور ضریح می گرده یا ابوفاضل ،یا ابوفاضل..
┗━━━⏺⏺⏺━━┛
دیدم خسته شد،بچشو گذاشت زمین،خودش تنهایی داره می گرده یا ابوفاضل،یا ابوفاضل..
منم مشغول کار شدم یک نیم ساعتی گذشت،کارام تموم شد، اومدم سراغش ببینم اگر هنوز داره طواف می کنه نرفته بگم برو دیدم پایین ضریح قمر بنی هاشم نشسته سرشو تکیه داده به ضریح چادرشو کشیده رو صورتش خوابیده..
اومدم کنارش دخترم پاشو دیدم جواب نمی ده،خانم پاشو می خوام در حرم رو ببندم
دیدم جواب نمی ده،گفت گوشه چادرشو گرفتم کشیدم،گفتم خانم پاشو ؛نگاه کردم دیدم بچه اش هم داره دست و پا می زنه گفتم پاشو این بچه ناراحته،این بچه شیر می خواد،این بچه کار داره،پاشو بچه ات رو بردار؛ گفت: تا گفتم بچه کار داره چشماشو باز کرد،گفت پس زنده شد؟!!
گفت سه روز پیش مرده به من می گن برو دفنش کن، گفتم باید اول برم حرم عباس ...
یا ابوفاضل ...
برادرم خواهرم گمان نکنی برا عباس کاری داره زنده کردن این برا من و شماست که خیلی مهمه،عباس یک گوشه چشمش هزاران مرده رو زنده می کنه.تو حرم قمر بنی هاشم روضه می خوند، منبری معروف رو منبر گفت : اشتباه کرد،گفت من نمی دونم از نظر مقامات سلمان بالاتره یا عباس بالاتره"شب خواب امیر المومنین رو دید
آقا بهش فرمود چطور نمی دونی؟
اگه عباس من به اولین و آخرین نگاه کنه همه رو سلمان می کنه،همه رو ابوذر می کنه، امشب دامن قمر بنی هاشم رو بگیریم،بگیم آقا جان شما راست می گی مرده زنده کنی،دل مرده منو زنده کن،آقا می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این دل نلرزه
می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این چشم منقلب نشه
آقا به داد ما برس..
یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ....*
فردای قیامت آقا رسول الله می فرماید:علی جان، برو به زهرا بگو از اسباب شفاعت امت هرچی داری بیار... بی بی پاسخ میده: دودستِ قلم شده عباسم، برای شفاعت کافیه...
بی بی فاطمه به احترام آیه قرآن،بابا رو یا رسول الله خطاب میکرد، اما وقتی بین در و دیوار قرار گرفت،صدا زد یا ابتا..... بالا بفریادم برس....
عباسم همه عُمْر حسینش رو برادر صدا نزد، اما وقتی روی زمین افتاد ،صدا زد:برادر، برادرت رو دریاب...
حسین
#حاج_حسن_خلج
#شب_عباس_اباالفضل_گریز_فاطمه س
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه سنگینه زبون قاصر یا مظلومَ بِلا ناصر
یار نداشتی طاقت این همه آزار نداشتی
رمقی برای پیکار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
یار نداشتی جز حرم غصه ای انگار نداشتی
کاشکی پشت خیمه شیرخوار نداشتی
دختری رو بین اشرار نداشتی
کار از کار گذشت مرکب از تن تو هر بار گذشت
از دل خواهرت انگار گذشت کار از کار گذشت
حسین وای
****
نوحه هر شب سینه زن یا عریان بِلا کفن
یار نداشتی تو رو میزدن طرفدار نداشتی
جای سالم به تن انگار نداشتی
پیروهن نداشتی دستار نداشتی
یار نداشتی ولی این غصه رو انگار نداشتی
یار بین در و دیوار نداشتی
تیر و نیزه بود و مسمار نداشتی
کار از کار گذشت قصه بین در و دیوار گذشت
روضه با داغی مسمار گذشت کار از کار گذشت
حسین وای
****
ای که احیا گر اسلامی یا مظلوم و بِلا حامی
سر شکسته با سر تو سر خواهر شکسته
سر عباس دلاور شکسته بمیرم که دل مادر شکسته
سر میفته داره از ناقه یه دختر میفته
داره از رو نیزه اصغر میفته تا پسر میفته مادر میفته
کار از کار گذشت زینب از میون انظار گذشت
از سر کوچه و بازار گذشت کار از کار گذشت
حسین وای
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
roze-sangin.mp3
6.1M
روضه سنگینه زبون قاصره
حاج امیر کرمانشاهی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مدینه یه بقیعه💔
یه امامی که حرم نداره💔
🏴شهادت امام سجاد(ع) را محضر مولا صاحب الزمان اماممهدی عج ونائب برحقش امام خامنه ای مدظله العالی و محبین آن حضرت تسلیت عرض میکنیم
🖤🖤🖤🖤
🏴 زیارتنامه آقا امام سجاد علیه السلام😭😭😭
"بسم الله الرحمن الرحیم .."
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْعابِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْمُتَهَجّـِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْمُتَّقِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ الْمُسْلِمِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرِينَ الْعارِفِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَصِيَّ الْوَصِيّـِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ وَصايَا الْمُرْسَلِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ الْمُجْتَهِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سِراجَ الْمُرْتاضِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ذَخِيرَةَ الْمُتَعَبّـِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الْعالَمِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ الْعِلْمِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَكِينَةَ الْحِلْمِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِيزانَ الْقِصاصِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ الْخَلاصِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَحْرَ النَّدى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَدْرَالدُّجى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِيمُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصّابِرُ الْحَكِيمُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَئِيسَ الْبَكّائِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامِصْباحَ الْمُؤْمِنِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا أَبا مُحَمَّد
أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِينِهِ وَابْنُ اُمَنائِهِ
وَأَنَّكَ ناصَحْتَ فِي عِبادَةِ رَبِّكَ وَسارَعْتَ فِي مَرْضاتِهِ وَخَيَّبْتَ أَعْداءَهُ وَسَرَرْتَ أَوْلِياءَهُ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ عَبَدْتَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ وَاتَّقَيْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقِينُ
فَعَلَيْكَ يا مَوْلايَ يَاابْنَ رَسُولِ اللهِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ..
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯
◼️◼️◼️صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حکیم.
شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام برشماتسلیت باد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#پیامبرڪربلاےعشق💔
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
1_1666935698.mp3
144.7K
نوحه سنتی روز شهادت امام زین العابدین علیه السلام
دفن شهدای کربلا
(سبک: حاج ناظم)
(ای شیعیان ماه محرم رسید)
بنی اسد من زین العابدینم
بهر گلان فاطمه غمینم
آمدم کربلا
کنار شهدا
مظلوم حسین جان۲
بنی اسد آمده کاری کنید
مرا برای دفن یاری کنید
گلان پرپرند
نجل پیغمبرند
مظلوم حسین جان۲
بنی اسد این علی اکبر است
پرپر ز کین چو لاله ی احمر است
گل ام لیلا
شده اربا اربا
مظلوم حسین جان۲
در پشت خیمه قبر اصغر بود
با تیر کینه پاره حنجر بود
هر دلی شد کباب
خونجگر شد رباب
مظلوم حسین جان۲
ریزم سرشک دیده همچو الماس
کنار علقمه فتاده عباس
دست او جدا شد
جان او فدا شد
مظلوم حسین جان۲
این پیکر نور دو عین زهراست
پیکر صد پاره ی او هویداست
فتاده روی خاک
با تن چاک چاک
مظلوم حسین جان۲
این پیکری که بر زمین فتاده
جانش به راه دین حق بداده
سوی او دویدند
سرش را بریدند
مظلوم حسین جان۲
بنی اسد تکه حصیر بیارید
یاری مرا از بهر دفن نمایید
منم با چشم تر
گشته ام خونجگر
مظلوم حسین جان۲
#ر
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مداحی آنلاین - بوسه امام سجاد بر دستان فقرا - استاد رفیعی.mp3
1.17M
🏴 #شهادت_امام_سجاد(ع)
♨️بوسه امام سجاد علیه السلام بر دستان فقرا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5787526615281960818.mp3
6.84M
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح : کربلایی حمید علیمی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#واحد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🎤مداح :کربلایی حمید علیمی
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می, آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
خندههای شمر یادش مان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین