🍂🍁🔴روضه و توسل سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها استاد حاج منصور ارضی🔴🍁🍂
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دفن شد زهرا شبانه
مرتضی آمد به خانه
*خدا رحمت کنه مرحوم رنجی رو ... پیرمردها یادشونه ...*
دفن شد زهرا شبانه
مرتضی آمد به خانه
زینبش در این بهانه
کإی پدر ، کو مادر ما؟
مادرِ غم پرور ما
زیر گِل خوابیده مادر
درد و محنت دیده مادر
✫┄┅═══════════┅┄✫
دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم
*زهرا جانم*
بین مدینه فاطمه جان٬ بی سپر شدم
دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست
جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
*(باید زخم زبان بخوری،تا بفهمی من چی میخونم ... منم باید بفهمم)*
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
زخمیِ طعنه های سرِ هر گذر شدم
*(دیدی آخر علی از پا افتاد ....)*
*....«لعنت به درب خانه ، که ازمن تو را گرفت»....*
✫┄┅═══════════┅┄✫
یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا
دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم
گفتن علی چه زندگیش خوب و خرم است
با چشم های شور مدینه نظر شدم
دست پیمبر آمد و تحویل دادمت
من از خجالت پدرت محتضر شدم
*آره ... وقتی کسی بالای قبر بدن رو میاره ... یه نفر، دو نفر میرن پائین ، جنازه رو میگیرم از محارم ... حسنین که کودکند ، عقب وایسادن ... اصحاب هم عقب ایستادند ... با اینکه دیگه وزنی نداشت ... روایت میگه مثل خیال شده بود ... آب شده بود ... روی دستش گرفت ... علی مونده چه جوری توی خاک قبر بذاره ... یه وقت دید دستهای پیغمبر نمایان شد ... *
*علی جان!
بدن زهرامو به من بده ... *
✫┄┅═══════════┅┄✫
*ماها میگیم ... اصلا پیغمبر گِله نمیکنه ... زهرا جان! ما داریم روضه میخونم ، شاید بتونیم اینطور بگیم ... پیغمبر فرمود این همان امانتی ست که من به دست تو دادم ... امیر المؤمنین فرمود : آقاجان ، یا رسول الله ... دخترت رو سؤال پیچ کن ... به من که از دردهای نگفت ...
اینجا دستهای پیغمبر معلوم شد ... بدن نازنین فاطمه رو قبول کرد و روی خاک گذاشت ...
اما کربلا یه جور دیگه شد ... دقت کنید ...
چون حضرت توی گودال افتاده ... بدن پاره پاره س ... دیگه جا به جاش نکرد ... آروم حصیر با بوریا رو کشید زیر بدن ، بدن متلاشی نشه ... همون گودال رو کم کم خاک ریخت ... با انگشت سبابه روی خاک نوشت :
« هذاٰ قَبرُ حُسَینُ ابنُ عَلي إبنِ أبیطالب ألذي قَتَلوهُ عَطشاٰناٰ ...»*
✫┄┅═══════════┅┄✫
@majmaozakerine
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#فاطمیه
زمزمه روضه به سبک
سلام آقا من الان روبروتونم
مروزهرا... همه دار و ندار من
مروزهرا... گل هجده بهارمن
مرو زهرا
مرو زهرا ... جوونِ مو سپیدِ من
مرو زهرا....بمون تنها امید من
مرو زهرا
خداحافظ ... پناهِ حیدرِ بی یار
خداحافظ... گرفتارِ در و دیوار
خداحافظ
خداحافظ... ببین میلرزه زانوهام
خداحافظ ... ببین غربت رو توو چشمام
خداحافظ
حلالم کن ... زمین خوردی به پای من
حلالم کن ... کتک خوردی برای من
حلالم کن
حلالم کن ... نشد کاری کنم زهرا
حلالم کن ... دیدم افتادی زیر ِ پا
حلالم کن
خودم دیدم... که گیر افتادی زیر در
خودم دیدم ... شدی زیر لگد پرپر
خودم دیدم
خودم دیدم ... مغیره خیلی بد میزد
خودم دیدم ... که قنفذ با لگد می زد
بگو زهرا ... چیه جریانه پیراهن
چرا دائم ... می گی مظلوم حسین من
حسین جانم
برو اما... قراره ما دم ِ گودال
همون لحظه ... که میشه پیکرش پامال
سلام آقا . هوای کربلا دارم
بدم اما . می دونی که دوست دارم
حسین جانم
مسیر ما . گرفته رنگ عاشورا
بخرمارا . بحق مادرت زهرا
حسین جانم
در این کشور . به دست حق ولی داریم
چونان مادر . تولای علی داریم
حسین جانم
چه عهدی با . امام و رهبری بستیم
همه باهم . فدایی حرم هستیم
حسین جانم
برات ما به نام زینب امضا کن
بیا امشب شهادت روزی ما کن
حسین جانم
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
شام غریبان خانوم
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایههایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را میشست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق میریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو ، پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ برنمیداشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حُسینم
چشمم به این خونگریه عادت کرد مادر
میآید آنروزی که میگویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
(حسن لطفی
#شام_غریبان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
دوبیتی
(٧شام غریبان)
امشب منم و اشک یتیمان تو زهرا
گردیده علی زار و پریشان تو زهرا
خون کرده دل زار مرا ،حامی حیدر
اشک حسن و شام غریبان تو زهرا
▪️
درون خانه بی صبر و قرارم
به یاد غربت تو اشک بارم
ز بس گردیده ام تنهای تنها
سرم بر زانوی زینب گذارم
▪️
شب شام غریبان با دل خون
شده سوز غمت در سینه افزون
به یاد غربت و مظلومی تو
کنار قبر تو گردیده دل محزون
▪️
دلم مادر دوباره شد هوایی
ز سوز داغ تو دارم نوایی
شب شام غریبان تو باشد
عزیز مرتضی مادر کجایی
▪️
دگر بعد از تو از عالم گسستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
شب شام غریبان تو زهرا
کنار قبر تو تنها نشستم
▪️
مه کاشانه ام زهرا کجایی
گل گلخانه ام زهرا کجایی
دلم بار دگر تنگ تو گشته
صفای خانه ام زهرا کجایی
▪️
به یاد تو در نایابم امشب
غم تو کرده زهرا آبم امشب
خدا داند شب شام غریبان
کنار قبر تو بیتابم امشب
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@roze_daftari
#روضه_دفتری
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت
شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت
کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت
بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت
دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد
تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت
کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی
تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت
جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا
جای تاول ها بماند کُشت من را در برت
دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ
حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت
کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود
تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت
#اثر_جدید
#فاطمیه
مجتبی صمدی شهاب
۲۷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#فاطمیه
الهی بمیرم برای غربت امامعلی ع😭
متن وصوت بسیار پرسوز وعالی👌😭
زمزمه شام غریبان حضرت زهرا (س) -( می شورم امشب،با اشک دیده )
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
می شورم امشب،با اشک دیده
هم جای میخ در،هم تازیونه
کردی وصیت،ساعات آخر
غسلت بدم یا فاطمه شبونه
😭*حالا می فهمم علت وصیتت رو
😭*خواستی نبینم روز روشن صورتت رو
کشته من و بازوی تو/خونابه ی پهلوی تو/مردم تا دیدم روی تو/یازهرا
قرارمون چی میشه پس؟/تنهام گذاشتی همنفس/خونه شده برام قفس/یازهرا
#یار جوونم الوداع ۳ یازهرا #
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
یادم میفته،اون روز که با عشق
پاتو گذاشتی تو،کاشانه ی من
لباس روشن، پوشیده بودی
بازم سفید پوشیدی وقت رفتن!!
*نه سال پیش بود اومدی قامت کشیده
*حالا داری میری ولی قامت خمیده
ببین چش بهاری ام/که غرق بی قراری ام/وای از امانت داری ام/یازهرا
غمخوار و یار بی مثال/داری میری شکسته بال/خانوم علی رو کن حلال/یازهرا
#یار جوونم الوداع ۳ یازهرا #
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
یه بار دیگه،من هستم و تو
حسن،حسین،زینب،با ام کلثوم
"أمن یجیب" نه! ،کنار جسمت
فاتحه میخونیم،ولیکن آروم
*وقتی دعا کردی بری،ما رو سوزوندی
*کاشکی برا مرگ منم دعا میخوندی
رفتی پری روی علی/زخمی پرستوی علی/نیروی زانوی علی/یازهرا
رفتی و روزم شد سیاه/بعد از تو با یک سینه آه/سنگ صبورم میشه چاه/یازهرا
# یار جوونم الوداع ۳ یازهرا #
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شاعر : عبدالله باقری
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مناجات با امام زمان عج
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
گل نرگس فداى خاك پايت
رسد به گوش جان امشب صدايت
گل نرگس به شام غربت يار
فداى گريه و آه ونوايت
گل نرگس زداغ ماتم عشق
نواى اشك چشم باصفايت
گل نرگس اگر چه دل غمينى
نظر كن لحظه اى سوى گدايت
گل نرگس در اين شام غريبان
بگو با ما كمى از غصه هايت
گل نرگس به آن پهلو شكسته
بگو از لاله هاى كربلايت
گل نرگس تو كه صاحب عزايى
بيا در مجلس بزم عزايت
#فاطمیه
#شام_غریبان