eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ع دنیا اگر که حیدر و زهرا (س)نمی داشت دیگر برای شیعیان معنا نمی داشت تاریکی مطلق جهان را می گرفت و نوری برای ظلمت شبها نمی داشت شب را تصور کن چه دهشتناک می شد انسان اگر تصویری از فردا نمی داشت چیزی به غیر از خلقت این زوج هرگز ما را به راه حق پرستی وا نمی داشت زهرا علی (ع) بود و علی تصویر زهرا هر یک بدون دیگری همتا نمی داشت اصلا چه چیزی لایق این جانفشانی ست زهرا اگر در خانه چون مولا نمی داشت یا درب خیبر کی ز جایش کنده می شد حیدر اگر فریاد یا زهرا نمی داشت بی شک اگر این جانفشانی ها نمی بود پرونده ی اسلام ما امضا نمی داشت ای وای اگر در سینه ی ناقابل ما عشق علی و عشق زهرا جا نمی داشت باور کنید این زندگانی بی ثمر بود دنیا اگر زهرا و حیدر را نمی داشت
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مهدی رضایی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نیمه ی دل شب،بی صدا و مخفی غسل و کفن میکنه مولا بی بی زهرارو میرسه تا دستاش،به پیکری زخمی میشوره با اشک چشماش تموم زخمارو اسما،بریز آب روان روی،بدن دلبرم اما،کمی آهسته که دردش،نگیره همسرم سخته برام که ببینم،جسمت و مجروح و خسته رسیده دستم به پهلوت،به پهلویی که شکسته سخته برام که ببینم،یه جای سالم نداری قرارمون این نبود که،علی رو تنها بذاری خدانگهدار عزیزم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای مسیح حیدر،ای مسافر شب رفتی و ولی با خودت حیدر و نبردی ای بهار حیدر،زود شدی خزونی رفتی و ولی نگفتی سیلی از کی خوردی پاشو،گل نیلوفرم زهرا،عزیزم دلبرم تنها،تو بودی لشکرم بی تو،بی یار و یاورم پاشو ببین که حسینت،رخت عزاشو پوشیده پاشو حسن رو بغل کن،که واسه تشییع رسیده پاشو ببین که آورده،کفن برای تو زینب پاشو ببین که چادرِ،خاکیتو سر کرده امشب خدانگهدار مادرم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زینب و یه تابوت،تشییع شبونه هی میگه آروم زیر لب مادرم جوونه الهی که آتیش،بگیره مغیره ازم گرفت مادرم رو اون با تازیونه دیدم،آتیش شعله ور بودم،با مادر پشت در دیدم،که لگد زد به در خم شد،مادرم از کمر باور ندارم که میری،از خونه ای مادر من داری میری اما چرا،شبونه ای مادر من دیگه تو راحت شدی از،دردی که داشتی بمیرم تقاص خونت رو من با،داداش حسینم میگیرم خدانگهدار مادرم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا ای بانی شکسته دل روضه ها، بیا درد فراق تو به خدا می کشد مرا رحمی نما به حال دل این گدا، بیا از بس به هجر روی تو عادت نموده ایم دل می رود به سمت گناه و خطا، بیا ما در میان بحر گنه غوطه می خوریم آقا نجاتمان بده از این بلا، بیا مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم فکری به حال نوکر زهرا نما، بیا لطف تو بوده گریه کن مادرت شدیم ای سفره دار واسعۀ هل اتا، بیا ای آخرین نگار دل آرای فاطمه آقای من! برای رضای خدا، بیا آقا به حقّ چادر خاکی مادرت آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا
شنبه های مهدوی 🍂سه‌شنبه‌ها و دلم جمکرانی از احساس.... سه ‌شنبه ‌ها و نسیمی پـراز شمیم یاس... 🍂چکیده اشک فراقت به روی گونه ی من... چه قیمتی شده اشکم، شبیه یک الماس...
زمینه شور (مناسب چند شب از فاطمیه) بند ثابت امام زمانی: آقا بیا که مادرت چشم انتظاره تو این شبا از هر دوچشمش خون میباره تنها امید او به تیغ ذوالفقاره غیر از ظهورت زخم او مرهم نداره آقا بیا به حق اون دستان بسته به حق اون سینه و پهلوی شکسته به غنچه ششماهه ی در خون نشسته جواب: یابن الحسن یابن الحسن آجرک الله ...................... (زبانحال بی بی با فضه ) بند اول: فضه کمک کن که دیگه جونی ندارم حتی نمیشه دستمو بالا بیارم فضه کمک کن تا بازم رو پام بایستم آقام علی وقتی میاد میخوام بایستم آقام علی وقتی میاد در رو میکوبه میخوام ببینه حال زهرا خوبه خوبه زینب نفهمه عمر من رو به غروبه بند دوم: فضه میبینی زینبم آروم نمیشه شبها مواظب باش حسینم تشنه میشه فضه نذاری دیگه مسمارو ببینن یا رد خون روی دیوارو ببینن فضه عزیزان منو تنها نذاری سخته برای زینب من خونه داری چادر نمازم رو میذارم یادگاری ..................................... (روضه اذان بلال ) بند اول: باور نمیکردم اذونم غم بیاره جاری کنه اشکای زهرا رو دوباره باور نمیکردم که داغش تازه ترشه الله اکبر که میگم خونین جگرشه اهل مدینه مومنن یا بت پرستن؟؟ الله اکبر گفتنو در رو شکستن دست امیر خیبرو از کینه بستن بند دوم: اینجا سفارشای طاها شد فراموش دخت پیمبر با اذونم رفته از هوش باور نمیکردم به اشکش هم بخندن کمر برای کشتن زهرا ببندن باور نمیکردم رو بیعت پا بذارن پشت در خونه همه هیزم بیارن اما دیدم یه ذره هم وفا ندارن بند سوم: باور کنم دیگه تموم ماجرا رو بعد از غم زهرا غم کرب و بلارو باور کنم راس حسین از تن جداشه بین دو نهر آب لبه تشنه فداشه اهل سقیفه بذر کینه رو میکارن حسینو تو مقتل غریب گیرش میارن راس مطهرش رو رو نیزه میذارن مرتضی کربلایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
◾️ اسماء... برایم تابوت بساز... ▪️به اسماء فرمود: گوشت تنم آب شده...(دیگر نمی‌مانم) برایم چیزی می‌سازی که پس از درگذشتم، مرا بپوشاند؟! ▫️ اسماء گفت: در حبشه که بودم، نوعی تابوت می‌ساختند می‌خواهید نشان دهم چطور بود اگر مناسب دانستید برایتان بسازم؟ ▪️ حضرتش فرمود: بله... ▫️ اسماء چهارپایه‌ای را واژگون روی زمین نهاد و شاخه‌های درخت خرما را به پایه‌های آن پیچاند تا ارتفاع بیشتری بگیرند و پارچه‌ای روی آن پهن کرد. ▪️ فرمود: چنین تابوتی برایم بساز و بدنم را بپوشان خدا بدن تو را از آتش بپوشاند! 📓 تهذیب الاحکام، باب احکام المحتضرین، ح۱۸۵
Track[04].mp3
13.75M
🏴 نوحه عربی دلنشین صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ @majmaozakerine
|⇦•الهی بشکنه دست مغیره... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد حسینخانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مي دونديد الان به روايت نود و پنج روز چه شب و روزايي است؟ مادرمون فاطمه توي بسترِ بيماري است، بي معرفت ها دَرِ خونه ي مولا رو آتيش زدن... اونايي كه امشب مشكل دارن، حاجت دارن بايد فاطمي گريه كنن، آي اونايي كه مادر داريد! هميشه دعا كنيد خدا نكنه بچه اي بره خونه ببينه مادرش دست به پهلوش گرفته، هي اون بچه دعا ميكنه: الهي حال مادرم زودتر خوب بشه... اما دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*   عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟ سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟   عزيزم مادرت چشم انتظاره دواي دردِ سينه كي ميآيي؟   *يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*   فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد   *صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون... جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*   دست من نيرو ندارد اين همه تا بريزد خاك روي فاطمه   *اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا...  دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!..
4_5933617728832144446.mp3
9.62M
|⇦• الهی بشکنه دست مغیره... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد حسینخانی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آن فـرقـه کـه تـیـشــه بـه نـخـل فــــدک زدنـد بـر قـلــــب پـاک خـتــم رســولان نـمــک زدنـد مــهــــدیۜ بـیـا ز قـاتـل مــــادر ســوال کــن زهرا چه کرده بود که او را کتک زدند؟
4_6025842036865765148.mp3
4.79M
❣﷽❣ 🎙 🎤 - فارسی زبان حال علیه‌السلام در فراق صدّیقه کبری علیها سلام ای آسمان ببار ، بر ماه‌ و ستاره‌ ام افتاده‌ ام ز پا ، وز کف رفته چاره‌ ام با اشک غم، جانم شویم، با خود گویم (دادم از کف همه‌ی زندگیم هستی من می‌رود بر باد) ۲ ((در غربت خود گریان شده‌ام ای‌شب به ناله من گوش بسپار آتش در دل دارم بعد از زهرا(س) دچار حسرتم دلم جریحه دار... اشکم روان... شب‌ها ناله می‌کنم چیست که محنت‌هایم را بزداید؟ چشمم ازاشک برای مادر حسن خون است...)) بعد‌ از تو حکایتِ، غم‌هایم شنیدنی‌ست هم‌درد غم علی، جز چاهِ مدینه نیست تنها ماندم، با این ماتم، سوزم از غم (دادم از کف همه‌ی زندگیم هستی من می‌رود بر‌باد) ۲ ((مرا چه می‌شود! که ایستاده به قبر معشوقم سلام می‌کنم و جوابی نمی‌شنوم چیست که محنت‌هایم را بزداید؟ چشمم ازاشک برای مادر حسن خون است 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
اي نور قلب عاشقم شمع اين خانه توئي زهرازهرا مرو مرو لطف كاشانه توئي اي مرغ پر شكسته افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه در سينه مانده نفس خورشيد شفق پيرهن اي ماه گرفته من از پيش من مرو اي نخل بريده ثمر اي مادر كشته پسر از پيش من مرو دريا دريا ز ديده ام مي ريزد خون دلم صحرا صحرا مرا بود در سينه غصه و غم اي خوب مهربان من يار نه ساله من ياس نيلوفري شده اي پرپر لاله من ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي از پيش من مرو زهرا تو پناه مني گرمي ده آه مني از پيش من مرو اي در شام سياه غم تا بنده ماه علي زهرا زهرا ببين ز دل سوزنده آه علي مي سوزم از شرار شرم خوشيد شرم و حيا جان از بهر دفاع من كردي جانانه فدا اي يار كشيده ستم اي مصحف غصه و غم از پيش من مرو ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي از پيش من مرو ***
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند چند تن جای همه دلهره و غم دارند داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است خانه از بوی گل یاس معطر مانده روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است وای بر بازوی او رد غلافی سخت است حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید دست از غسل کشید و ولی الله نشست همه دیدند قد حیدر کرار شکست سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود داشت کل بدن شیر خدا می لرزید پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند آستین بین دهان، گریه فقط می کردند بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا... محمدجواد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم یاکه دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت جای دیگر را برای زندگی می‌خواستیم آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت خُرد می‌گشتیم زیر آسیای دشمنان زیر دستاس‌اش دو دنیا را اگر زهرا نداشت در وصیتهای مفقودالاثرها خوانده‌ام تلخ می‌شد سرنوشتِ ما اگر زهرا نداشت گفت لَوْلا فاطمه .... یعنی که در کارِ خدا آفرینش بود بی معنا  اگر زهرا نداشت فاطمه گفت و کنار او ضمیری چند گفت : وای از اهل کِسا آنجا اگر زهرا نداشت* پنچ نوبت فاطمه رو بر خودش می‌ایستاد بود بی جلوه خدا  زهرا اگر زهرا نداشت از علی  خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست عشق بود و عشق و بس  اما ، اگر ، زهرا نداشت فاطمه یک نیمه بود و با علی تکمیل شد مرتضی یک نیمه بود اینجا  اگر زهرا نداشت هیچ فتحی را نمی‌دید آذرخشِ ذوالفقار در رجزهایش علی تنها اگر زهرا نداشت در میان رزم‌ها پشتش به زهرا گرم بود داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت کار دنیا را ببین  کارش به‌دستِ فاطمه است وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی بی پیمبر می‌شکست آقا  اگر زهرا نداشت دستِ مولا بسته و بر گردنش شمشیر بود یک علی و آنهمه حاشا اگر زهرا نداشت حرص‌ها خالی شد و پهلوی مادر را شکست بچه‌ها می‌سوختند آنجا اگر زهرا نداشت دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد وامصیبت شامِ عاشورا اگر زینب نداشت... *هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا.... (حسن لطفی ۴۰۲/۰۹/۱۹)
بسم الله الرحمن الرحیم شب است و در سکوت شب صدای باد می‌پیچد شب است و در مدینه گریه‌های باد می‌پیچد کسی در کوچه‌های سنگیِ تاریک اینجا نیست کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟ کسی در شهر پیدا نیست ولی انگار می‌آید صدای رفتنی اینبار صدای رفتنِ جمعی میان کوچه‌ای تب‌دار چرا اینگونه می‌آیند اگرچه غرقه‌ی دردند چرا این چار تَن اینگونه می‌گردند... به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده  گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده  به خود از درد پیچیده به هر گامی که مرکب راه می‌آید صدای آه می‌آید خدایا این که است این قدر بیمار است؟ چرا از درد سرشار است غریبی یا عزادار است گَهی بر یک طرف خَم می‌شود پهلوش می‌گیرد زمانی دست بر سر می‌گذارد روش می‌گیرد به هر گامی که می‌آیند  با سرفه نفس گیرد  توانش نیست  جانش نیست  می‌آید تا که حق را باز پَس گیرد به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش ببین جای طنابی هست بر دستش چرا اینقدر غمگین است چقدر این داغ سنگین است خودش را می‌خورد هرچند گریان نیست ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست خودش را می‌خورَد او با دلی پُر خون خودش را می‌خورَد آورده او ناموس حق را باز  هم بیرون اگرچه غم فراوان است ولی باور کنید این مردِ خیبر قبله‌گاه شیر مردان است ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است همه باور کنید از یک نگاهش کوه می‌ریزد چرا امشب از این رو اینهمه اندوه می‌ریزد چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش  خودش پیر است... عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم می‌آیند و در پشت سرش دو کودک معصوم می‌آیند دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب  دلِ این شب مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟ حسین از آنطرف با قلب پُر آتش حسن از این طرف می‌آید و هِی می‌تپد قلبش دوباره  پیشِ مادر هست  خدایاشکر حیدر هست... چهل شب می‌شود اینگونه می‌آیند در شبها چهل شب می‌شود  خانه به خانه می‌روند اما فقط یک خانواده نیمه شب آواره‌اند اینجا علی شاهد برای خویش آورده علی شاهد برای اینهمه مردم منم مَردِ غدیرِ خُم و این است شاهدم زهرا و زهرا شاهد آورده است با آن حال که من هم ارث می‌گیرم که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟ علی در می‌زند ، در باز می‌کردند انصار و مهاجرها نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی‌آیم یکی هم گفت  یادِ من نمی‌آید غدیر خم امان از حرف نامردم یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد یکی هم داشت مولا حرف می‌زد  بِینِ حرفش زود  در را بست دلِ زهرا چه بد بشکست علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد  اگرچه گریه‌اش اُفتاد فقط زهرا جوابش داد علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه چهل شب رفته‌اند و جز سه تَن یک یار و یاورنیست بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است تلافیِ غدیرِ خُم  فقط آتش  فقط هیزم امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم حسن چشمانِ زینب بست که مادر پشت دربِ خانه‌ی خود هست زمین اُفتاد و در اُفتاد امان از چادر زهرا  امان از رد شدن‌ها و امان از پا زدن‌ها و  امان از رفت و آمدها خدایا میخ لج  کرده خدایا راه کج کرده.... (حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۵)
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه‌ی پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریک بر مادر شیعیان حیدر صلوات ⚑⚑⚑⚑ یا فاطمه‌ای منشاء خـــیر و بــرکات مــهر تـو بود قـبولی صــوم و صـلات فـرموده نبـی خـدا گــــــناهش بـخشد هـر کس کـه بـرای تـو فـرستد صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر روی زمین و آسمان‌ها و کرات در بین مناجات برای حاجات زیباتر از این جمله ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر کوثرِ خاتم النّبیّن صلوات بر همسرِ سیّد الوصیّین صلوات بر فاطمه مَحبوبه ذاتِ ازلی بر حجّت حق، بر آلِ یاسین صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر روح خدا پیر جماران صلوات بیش از قطرات ناب باران صلوات آن گوهر تابان به شهیدان پیوست تقدیم به أرواح شهیدان صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر راضیه بر مرضیه، کوثر صلوات بر فاطمه صدیقه‌ی اطهر صلوات بر قلّه‌ی توحیدی زهرا به بقیع بر سیده و همسر حیدر صلوات ⚑⚑⚑⚑ ببین کابوس من تعبیر گشته دلم از زندگانی سیر گشته الا یار جوانمرگم نظر کن علی از بعد غسلت پیر گشته ⚑⚑⚑⚑ دیگر خبر از صدای دستاسی نیست در باغچه‌ی حیاط ما یاسی نیست سیلی, … آنهم به روی زهرای حسین افسوس که در مدینه عباسی نیست ⚑⚑⚑⚑ من عاشق روضه ام ، ولی زهرایی با لهجه ی عشق ، با دلی شیدایی یک روضه که رستخیز ” حَوّل حال ” است یک روضه ی سبز و سرخ ، عاشورایی ⚑⚑⚑⚑ از لهجه ی روضه ها دلم می گیرد ای مادر کربلا ! دلم می گیرد در روضه ، زنی شکسته و مظلومی ! چون می شنوم تو را ، دلم می گیرد ⚑⚑⚑⚑ خوردیم زمین و آسمان گم کردیم در عالم خاک ، بوی جان گم کردیم قبر تو نه ، می خورم به قرآن سوگند ما ” قدر ” تو را در این جهان گم کردیم ! ⚑⚑⚑⚑ او فاطمه است ، قصه ای غمگین نیست سرفصل حماسه است او ، مسکین نیست دیوار و در و فدک … ! برادر بس کن سوگند به نور ! درد زهرا این نیست ⚑⚑⚑⚑ هر روز حکایت فدک … ! می دانم در روضه به زخم تان نمک … ! می دانم این روضه ز آیه های نورت خالی ست ای خوب ! بدون هیچ شک ، می دانم ⚑⚑⚑⚑ درد تو فدک نه ، درد تو ما هستیم مایی که برای غم مهیا هستیم هر روز نمک به زخم تو می پاشیم ما شیعه ی حضرت تو آیا هستیم ؟! ⚑⚑⚑⚑ هر چند که قبله گاه دل ها هستی بی شبهه ، دلیل خلق دنیا هستی در وصف تو کافی ست بگویم تنها : تو فاطمه ای ، حضرت زهرا هستی ⚑⚑⚑⚑ افسرده دلیم و نی لبک می خواهیم در سینه ، دلی َترَک َترَک می خواهیم از فاطمه ما نه فصلی از بیداری از فاطمه ، فصلی از فدک می خواهیم ! ⚑⚑⚑⚑ دیوار و در و فدک … ، غمی لم داده پهلوی شکسته ، یک زن افتاده شد بزم عزا ، شبیه ” بیت الاحزان “ از بابت روضه ، صحنه شد آماده ! ⚑⚑⚑⚑ شد فاطمیه ، دوباره فصل سیلی شد صورت روضه زرد و زار و نیلی با لهجه ی گریه ، روضه خوان می خواند در گوش زمانه ، روضه ای تحمیلی ! ⚑⚑⚑⚑ شد فاطمیه … دوباره تنها ، زهرا دیوار و در و فدک … ، خدایا ! زهرا ؟ پهلوی شکسته ، روی نیلی ، سیلی در روضه کسی نگفت اما ، زهرا … ؟! ⚑⚑⚑⚑ من روضه ی نور از شما می خواهم لبیک حضور از شما می خواهم من معرفتی زلال و جانی روشن تا صبح ظهور از شما می خواهم ⚑⚑⚑⚑ دیوار و در و فدک … ! حکایت این نیست زهرا زن سرشکسته ی مسکین نیست او روح حماسه ، مادر عاشوراست ای مرثیه خوان ! روضه ی توفان این نیست ⚑⚑⚑⚑ ای مرثیه خوان ! روح تو نورانی نیست آیینه در این روضه که می خوانی نیست پهلوی سپیده را شکستی صد بار ! با سنگ خرافه ، این مسلمانی نیست ⚑⚑⚑⚑ ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست اسلام دو نور عترت و قرآن است جز این ، سخنی اضافه گفتن کفرست  ⚑⚑⚑⚑ آن ارغوان که زخم زبان می چشید رفت و آن خسته جان که بار مرا می کشید رفت گفتند بی کسم همه با هیزم آمدند یاری که آمد آبرویم را خرید رفت  ⚑⚑⚑⚑ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈