eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام آمدم مـــــن بــــــر در احـسان تو من گدایم مـن گدا، دستم بگیر یــــــــــا علی مرتضی دستم بگیر تــــــا نیفتــادم ز پا دستم بگیر گر بدم من دوست می دارم تو را ای شـه مــلک ولا دستم بگیر در دم مُــــــــردن به فریادم برس پا بنه بـر سر مرا، دستم بگیر من ز مرگ و برزخم در وحشتم  یاری یم کن از وفا دستم بگیر دردمـــندم، مـــستمندم، مضطرم ای شـه مشکل گشاه دستم بگیر وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از تشیع جنازه پدر بزرگوارشان امام علی (ع) باز می گشتند به خرابه ای رسیدند، در این خرابه بیماری افتاده بود و ناله می کرد. آن دو بزرگوار به خرابه رفتند و سر بیمار را که پیرمردی علیل بود به دامان گرفته و احوالش را پرسیدند. پیرمرد گفت: در این دنیا هیچ کس به فریاد ما نمی رسد، مگر یک نفر که به اینجا می آمد و در دهان من غذا می گذاشت، اما اکنون سه روز است که او به اینجا نیامده و من گرسنه و تشنه هستم. فرزندان امام علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناختی؟ پیرمرد جواب داد: من کور هستم اما روزی از او پرسیدم: آقا اسم شما چیست؟ فرمود: من بنده خدا هستم. فرزندان امام علی (ع) پرسیدند: آیا نشانه ای از او به خاطر داری؟ پیرمرد جواب داد: هر گاه آن بزرگوار در خرابه ذکر خداوند را می گفت تمام سنگ و کلوخ و دیوار اینجا او را همراهی می کردند و خداوند را تسبیح می گفتند. در این موقع صدای گریه امام حسن (ع) بلند شد و فرمودند: او پدر ما امام علی (ع) بود که ما اکنون از تشیع جنازه او می آییم. بیمار با شنیدن این خبر گریان شد و التماس کنان عرض کرد: ای آقازاده ها بر من منت بگذارید و مرا بر سر قبر او ببرید. فرزندان امام (ع) او را بر سر قبر امام (ع) بردند. پیرمرد آنقدر بر سر قبر امام (ع) گریه کرد تا جان از بدنش خارج شد. یه پیرمرد نابینا جابر بن عبدالله انصاری هم آمد کنار قبر ابی عبدالله، عطیه می گوید تا گفتم مقابل قبر حسینیم سه مرتبه صدا زد "حبیبی یا حسین" از هوش رفت. به هوش آمد گفت حسین جان چی شده که جواب دوست خودت را نمیدی؟ جابر یک وقت به خودش خطاب کرد، جابر عجب توقعی داری!؟ چگونه جواب بده کسی که بین سر و بدنش جدائی افتاده است. حسین .... جابر مشغول عزاداری بود، یک وقت دید صدای قافله ای می آید. ز جا، برخیز جا بر عاشق فرزانه می آید قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید یا الله زینب آمد کنار قبر حسین ... بردار بلند شو که زینب را دیگر نمی شناسی ... حسین
واحد سنگین _امیرالمومنین(ع) شب بیست وسوم 📝شاعر:🔴مجنون کرجی``333🔴 🔵بنداول از وقتی رفتی بابا غم خونمون و گرفته کوفه برا توبابا ببین عزا گرفته زینب توباسوز و اشک و ناله میگه یتیم شدم با اشک وناله رفتی بابایی پیش مادر زبنب تو موند با دنیا درد امون از درد یتیمی 🔵بند دوم تاتو رفتی بابایی دل بی تو بی قراره یتیم کوفه شد باز یتیم تو دوباره دخترتوسیاه پوشید براتو گریه می کردچوابرغم براتو قلب من محزون بابای من چشمامم گریون بابای من امون از درد یتیمی
237.6K
نوحه واحد حضرت علی(ع) علی اول امام،ای شه والا مقام علی ماه تمام،حضرت خیرالانام به همه آیات قران تویی حسن ختام مظهرالعجایبی علی علیه السلام ولی المتقین،تویی توحصن حصین علی نورالمبین،یاهمم العارفین توی هردوعالمین توی تویعسوب دین فدای نام قشنگت امیرالمومنین علی یعسوب دین یااسدالله اَشهدُاَنَّ عَلیاًوَلیُ الله علی حیدرمدد یاعلی حیدر مدد پدرخاک علی، ای شه افلاک علی یل بی باک علی،خواجه ی لولاک علی صاحب عوالمی وکل الاملاک علی خود کعبه هم برات شدگریبان چاک علی ذکرموسی علی،ای دم عیسی علی شه والا علی،لافتی الا علی دم به دم ذکرلب زینب کبری علی هردم وبازدم حضرت زهرا علی بهترین نغمه هردل آگاه اَشهدُاَنَّ عَلیاًوَلیُ الله علی حیدرمددیاعلی حیدر مدد ناجی قنبری،توشافع محشری از دو عالم سری،دامادپیغمبری تک یل عرصه ی جنگ احد و خیبری توی هردوعالمین فقط خودت حیدری شه والا تبار،ای امیر تک سوار بی مَثَل باوقار،ای یل هرکارزار نبی برنام قشنگت میکندافتخار سونامی شود به پا تا میکشی ذوالفقار صراط المسقیم دل گمراه اَشهدُاَنَّ عَلیاًوَلیُ اللّه علی حیدرمددیاعلی حیدرمدد 🎤کربلایی روح الله مهدویان
نوحه سنتی شب بیست و سوم من و اشک و ناله،به دَرِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ چه سکوتی نشسته امشب درون ویرانه هایِ کوفه که یتیمی شده مضاعف به جان دُردانه هایِ کوفه به دلِ غم نصیبِ طفلان شرارِ اندوه زده جوانه که فقط بویِ غصه آید مشام آنان زهر کرانه چه هراسی به قلبِ زارِ یتیمه ها شعله می گدازد دلِ بی تابشان خدایا چگونه با این بلا بسازد به خرابه نشسته اما دو دیده بر دربِ کلبه دارند نگرانند به حالِ نان آوری که از او خبر ندارند من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ دگر ازکیسه های نان و غذانمانده اثر به کوچه نه صدایی نه ردّ پایی نمیرسدهرسحر به کوچه یکی ازمادرش بگیرد،سراغی ازنان نیمه شب ها خبرازکیسه های نان وظروف شیروکمی رطب ها چه بلایی نصیب طفلانِ بی پدر شد در این زمانه که دوباره غمِ یتیمی نشسته برروی آشیانه به دوچشمان خون گرفته نمانده برجادگر امیدی به درونِ شبِ سیاهِ خرابه ها سر نزد سپیدی من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگرنمی آید۲ به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیرخدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ علی آن شاه بی بدیلِ سپاه ایمان به خون نشسته دوبرابرزقلب یاران قلوبِ این طفلکان شکسته دگرازنایِ کودکانِ یتیمِ کوفه نوا نخیزد که به جزخونِ دل زچشمانشان گلاب عزا نریزد همه شب منتظر به راهی که ساربانش دگر نیاید همه دم غرق بیقراری که بند ماتم ز دل گشاید به جز از شیر لافتا ،کی رهِ یتیمخانه می شناسد علیّ ِمرتضی که یک ذَره از سپاهی نمی هراسد من و اشک و ناله،به درِ ویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ چه نهانی به نیمه شب هاروانه سویِ خرابه می شد که دو چشمش شبانه خیس از نگاهِ روی خرابه می شد چه شبی پَر به سوی حق زد،علی که شاهی یتیم نواز است شب قدروشب نیایش،شب مناجات،شب نیاز است سرو جانم فدای نامت ،امیر عدل و شهید ایمان دلِ ما می تپد برایت ،مثال قلب همه یتیمان تو که فتّاح خیبریّ و یلِ جهادیّ وحیدری بنما لطفِ گوش چشمی به حال مداح و سروری من و اشک و ناله،به درِ ویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ به گمانم مادر بُوَد آن نان آور علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید
نوحه سنتی شب بیست وسوم رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی بی تو نصیبم،آشفته حالیست  داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی دوری ز یادت ،امرِ محالیست داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی ای مهربانا،داغ فراقت،سوزد درونم درحسرت آن،مِهرِ نگاهت،لرزدستونم هم رنگِ مَهتاب،گردیده چشمِ،لبریزِ خونم هرلحظه هرجا،یادت نمایم،ای با مُحَبَت ماه رُخت را،جویم به مسجد،در قابِ غیرت برمنبرخون،دوزم دو دیده،با اشکِ حسرت دادازجدایی دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی داغت ربوده،تاب و توان از،ویرانه  خانه جای توپیداست،درجایِ جایِ ،آن آشیانه آید به یادت،در کوچه ی دل،آهِ شبانه شرمنده مولا،یاران خوبی،بهرت نبودیم یا اینکه گاهی،قلب تو را پُر،غم می نمودیم یاباخطابر،بار غم تو،غم می فزودیم رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی بی تو نصیبم،آشفته حالیست  داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  دادازجدایی داد از جدایی رخسارکوفه،رنگ عزا شد،بی روی ماهت دردیده مانده،برجاهنوزم،شوق نگاهت خیره دوچشمم،وامانده جانا،برخاکِ راهت ای مایه ی مهر،سرمایه جان،باشد کلامت آئینه ی دل ،روشن شده از،نور مرامت هرلحظه هردم،گویم به نیکی،مولا سلامت دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی کوفه ندانست،قدرتو راای ،علم خدایی آزرده خاطر،کردند وجودت،با بی وفایی بر شاخسارِ،دل ها نشسته،تیرجدایی الگوی ایمان،اسطوره عدل،هستی همیشه تا سروری از،مِهرِتو سازد،دردل کلیشه درخاک جانها،بذرولایت،گستردهریشه دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
نوحه شب بیست وسوم اي شيعيان امشب شب سوم مولاست گيسـوپريشان بـرپدرزينب کبراست مولاعلی مولا علی،یاعلی مولا۲ ازبس‌ که خون جاري شده ازسرمولا گرديده قطـره قطـره آب،پيکـرمولا مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲ درکوفه غربت علي دارداين تفسير پاداش مـولاداده شدازدم شمشير مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲ اي اشک غربتت روان ياابوفاضل بهرپـدرقرآن بخـوان ياابوفاضل مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲ آتش به دل‌ها مي‌زندناله ي زينب اي چاه کوفه گريه کن برعلي امشب مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲ امشب يتيمـان سربه ‌سر،ياعلي گويند محراب ومسجد تاسحرياعلي گويند مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲ ديگرنمي‌گريدعلـي دردل صحـرا ديگرنمي‌خنددبه اوقاتل زهرا مولاعلی مولاعلی،یاعلی مولا۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا