اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم
هرچند دلی در گرو یار نداریم
حاجت که به جز وصل تو دلدارنداریم
از غفلت و جهل است گرفتار گناهیم
ور نه به خدا نیّت آزار نداریم
قهریم ز سجّاده و اذکار و نوافل
چندیست سحر دیده ی بیدار نداریم
احساسِ نیازی به ظهورِ تو نکردیم
این است که بر وصلِ تو اصرار نداریم
بردیم به کوی دِگران دستِ طلب را
گویی که ولی نعمتی اِنگار نداریم
یک گوشه نشستیم که تشریف بیاری
جز صاحب خانه به کسی کار نداریم
جز اشک به آوارگی یوسفِ زینب
کالای دِگر رونقِ بازار نداریم
ما را به محرّم برسان اِی گلِ نرگس
هرچند که مثل تو عزادار نداریم
زود است که از سمتِ حرم ناله بیاید
برگرد حسین! قافله سالار نداریم
نزدیکِ خیام آمده دشمن به یقینم
فهمیده دگر میر و علمدار نداریم
حمید مهدیزاده
#پیشواز_محرم
#مناجات
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم
فقط ز نرگس چشمت نگاه می خواهم
به قدر یک ، دو ، سه لحظه پناه می خواهم
شبیه برکه ی کوچک که دور افتاده است
برای قاب دلم عکس ماه می خواهم
میان راه وصالت همیشه سر گردان
شب چهلم عهد است ، راه می خواهم!
صدای ماه محرم به گوشها خورده است
ز دست های تو شال سیاه می خواهم
دم محرم و آقا کمی دعایم کن...
دعای خیر و کمی سوز و آه می خواهم
از خدا هر وقت که اذن محرم خواستم
پيشتر از آن ظهورت را دمادم خواستم
هر زمان هم رخصت سينه زدن مي خواستم
پشت بندش ديده اي از اشک زمزم خواستم
خواستم در اين عزاداري بساطي جور را
تا که خرج تو شوم رزقي فراهم خواستم
صبح گريه مي کني تا شب، و شب تا صبح را
گريه کردن را شبيه تو دمادم خواستم
ديده اي خندان نخواهد ديد لب هاي مرا
شاد بودن را هم از شکرانه غم خواستم
تا عزاداران جدت را بگريانم ز تو
روضه و شعر و گريز و نوحه و دم خواستم
چون شهيدان در رکاب تو شهادت را ولي
روي دامان تو در خط مقدم خواستم
تو عزاداري و در اين روزها غرق غمي
از سر شرمندگي بوده اگر کم خواستم
تا که امضاي تو زينت بخش طومارم شود
غير اشک و گريه از تو کربلا هم خواستم
محمد بياباني
#پیشواز_محرم
#مناجات
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
غصه وغم ،اشک وماتم رابه من دادی حسین-
غصه وغم ،اشک وماتم رابه من دادی حسین
بهترین های دوعالم را به من دادی حسین
یازده ماه است کارم را معطل کرده ام
خوب شد ماه محرم را به من دادی حسین
هرزمان دم میدهم یعنی زتو دم میزنم
نیستم عیسی ولی دم را به من دادی حسین
خانه زاد کربلایم خانه ات اباد باد
خانه ام آباد شد غم را به من دادی حسین
پیش ختم الانبیا و پیش ختم الاوصیا
همنشینی دوخاتم را به من دادی حسین
من محرم تامحرم فطرس این خانه ام
بال من افتاد بالم را به من دادی حسین
من حسینیه شدم رخت سیاهم پرچمت
ای به قربانت که پرچم را به من دادی حسین
کار باباران ندارم گریه هایم رانگیر
بهتراز باران زمزم را به من دادی حسین
ریزه خواران محرم سفره دارعالمند
سفره های چند حاتم را به من دادی حسین
من کنار سفره های روضه ات ادم شدم
توبه مقبول آدم را به من دادی حسین
سررسید از حکایات من ودلبر من
تا چه آید وسط دشت بلا برسرمن
این زمینی است که فرمود مادر من
کربلا جای تو و جای حسین دخترمن
من قسم خوردم از شوق تو پرپر بزنم
اگرامروز کنار نفس یارم هست
همچنان کوه بدنبال علمدارم هست
لشکر هاشمیان در پی هرکارم هست
لطفشان درهمه خوابم بیدارم هست
ترسم اوقات خوشم تار شود
تو نباشی به خدا کار دلم زارشود
اگر امروز رکابم شده زانوی قمر
روی اکبرشده ماه شب من تا به سحر
سینه قاسم تو گشته برایم چوسپر
نیست دورروبرم از چشم پراز فتنه خبر
ماه نیمه نشده خسته و دلگیر شوم
هم صدای غم و هم ناله زنجیر شوم
چند روزی نشده شام دلم تار شود
غصه عالم و آدم به سرم بار شود
اکبرت در نظر نیزه گرفتار شود
تیرهم مدعی چشم علمدار شود
پای من را زسرکوی تو دلبر ببرند
ماه نیمه نشده از بدنت سرببرند
#مناجات
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ترکیببند اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام
یاری ندارم تکیه بر دیوار کردم
بیفایده بود هر چه اینجا کار کردم
این قوم غیر از سکّه آئینی ندارد
اِنکار کردند هر چه من اصرار کردم
دیروز کلِّ شهر با من دست دادند
امروز آنها را نگاه از دار کردم
بر رویِ این دارالعماره روبهقبله
لبتشنه یادِ قافلهسالار کردم
پیغامِ کوفه پوچ و پوشالیست برگرد
مابینِ این مردان نمیبینی تو یک مرد
مردانگی مرده شرافت بار بسته
قلبِ من از پیشانیام بدتر شکسته
یادِ تو افتادم به یادِ کاروانم
که اشکها در چشمِ تارم حلقه بسته
آن کوفه که گفتم برایت کن فراموش
این کوفه هر عهدی که بسته را گسسته
دختر به همراهت نیاور که نماند ....
بر گونهیِ سرخِ ملیکه جایِ دستِ ....
سنگینی از جنسِ همان دستِ طمعکار
که سیلیاش کوبید مادر را به دیوار
دیدم خودم شد لشکری تجهیز ای وای
شمشیرها و نیزهها شد تیز ای وای
دیدم طمع میبارد از چشمِ امیرش
فرماندهیِ اُردوست مردی هیز ای وای
شمشیرزن دارد به سر چه فکرِ شومی !!!
دارد هوایِ کندنِ آویز ای وای
خنجر به وقتِ سر بریدن کهنه و کند
انگشت و انگشتر که باشد تیز ای وای
کوفه برایِ سر بریدن میدهد اَجر
دختر که گم شد میرود دنبالِ او زجر
آقایِ من یا با خودت دختر نیاور
یا بیشتر همراهشان معجر بیاور
یا مادر و نوزاد را بسپار جایی
یا مشکهایِ آب و آبآور بیاور
یا دختران و بانوان را برحَذر کن
یا زیور و خلخالها را در بیاور
از هتکِ حُرمت کردنِ اینها بترس و....
پیراهنِ آخر تو کهنهتر بیاور
رویِ قناره ندبهخوانم تا بیایی
بر رویِ نیزه دیدنم آقا میآیی
#اول_محرم #کوفه #حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین طلیعه ایام محرم الحرام ۱۴۰۳ و حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#زمزمه_واحد_طلیعه_محرم_۱۴۰۳
#زمزمه_واحد_حضرت_مسلم_ع
#گرفته_غم_دلارو
🏴بند اول
گرفته غم دِلارو،که اومده محرم
بیارید پرچمارو،که اومده محرم
به پا کنید دوباره،نوکرا تکیه هارو
احیا کنید عزارو،که اومده محرم
شده محرم،سیاه میپوشم،برای ارباب
میام میشینم،تو مجلسای،عزای ارباب
شده محرم،دل توی سینم،داره تلاطم
میباره اشکم،با این حدیث از،آقای هشتم
یابن الشبیب ان کنت باکیا لشی،فبک للحسین
آه ای محرم
🏴بند دوم
علم کتیبه هاتو،شکرخدا میبینم
دسته های عزاتو،شکرخدا میبینم
باز مادرت منو تو،هیئتا دعوتم کرد
این شبا نوکراتو،شکرخدا میبینم
به گردنم تو،حق داری اونقد،مدیونتم من
تو روضه دادی،باز راهم آقا،ممنونتم من
میشه که آقا،این شبا از تو،حاجت بگیرم
میونه روضت،تو حال گریه،برات بمیرم
ارباب حسین من آرزومه که بشه،جونم فدای تو
ارباب حسین جان
🏴بند سوم
برای مسلمه تو،دیگه نمونده یاری
نیا به کوفه کوفی،نداره با تو کاری
نامه نوشتن اما،دروغه محضه آقا
نیا که توی کوفه،یه دونه یار نداری
نقشه کشیدن،که از تو آقا،بیعت بگیرن
با کشتنه تو،قدرت بگیرن،ثروت بگیرن
نقشه کشیدن،که سیم و زر با،سرت بگیرن
میخوان که خوابو،از چشای خواهرت بگیرن
نیا که تیغ و نیزه و شمشیراشون،تیزه علیه تو
نیا حسین جان
۱۴۰۳/۰۳/۰۸
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
🎤 #مداح_کربلایی_احمدنظری
#زنجیر_زنی
#نماهنگ
روبروی حرم با چشای ترم
یه سلام میدم و میفتم از پا
خادما تا دیدن حالم و پرسیدن
کمکم میکنن بلندشم
هق هق گریه هام غم توی صدام به فدای آقام آقام
به همه رو زدم تو نکردی ردم به همه رو زدم
میدونم که بدم بدم بدم
قسم به کف العباس که من بهشتم اینجاست
همون بهشتی که ضاعرش هر شب جمع زهراست
قسم به پرچم و گنبد دلم به سوی تو پر زد
با هر سلامم از سمت کربلا جوابت اومد
انت نعم المیرم از تو روزی میگیرم
کاشکی بیام زیر قبت اربعین امسال بمیرم
آقام آقام حسین جان
✧✾══✾🏴✾══✾✧
دل تنگ و بی کسم کی به تو میرسم
تا ابد پیش تو بمونم آقا
حتی تو محشرم اسمت و میبرم
با خدا روضت و میخونم آقا
این بغض ناتموم میمونه تو گلوم
میاد اشکهام آروم آروم آروم آروم
ای تنها یار من نوکرهات اومدن
این بد و پس نزن نزن نزن نزن
خودت پناه من باش چراغ راه ن باش
به روزگارم بتاب و ماه شب سیاه من باش
من از تو روزی میگیرم تصدقی که فقیرم
خدا کنه که شب آخر انقد گریه کنم بمیرم
عشقت واسم کیمیاست چشمم به گنبد طلاست
می گن که حتی خدا هم هرشب جمعه کربلاست
آقام آقام حسین جان
✧✾══✾🏴✾══✾✧
وقتی پیشت میام تا میگم السلام
با دلی که شکسته و بی تابه
باز از این خواب خوش یه دفعه میپرم
چه کنم که زیارتم تو خوابه
چی اومد به سرم که نمیشه برم
همه رفتن حرم حرم حرم حرم
دلکندم از همه پسر فاطمه
شب و روزم غمه غمه غمه غمه
به چشم غرق خونت به اون قد کمونت
قسم به اون لحظه که جون دادی پیش جونت
به لحظه ای که شکستی با لا سرش که نشستی
قسم به اونجا که بادستهات چشم جوونت رو بستی
غرق فریادی آقا ازپا افتادی آقا
ابا رو وقتی آوردن میگن جون دادی آقا
آقا آقا حسین جان..
🎤 #مداح_کربلایی_احمدنظری
#زنجیر_زنی
#نماهنگ
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
#سبک_محرم
#سبک۶۴۹
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
🎤 #مداح_کربلایی_احمد_نظری
#نماهنگ
#حضرت_علی_اصغر
#زنجیر_زنی
لالا لالا یه کم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جگر بذار
مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود
وقتی می رفت همش به فکر خیمه بود
مده با اشک، زندگی مو به باد
آب می رسه، اگه خدا بخواد
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
لالائی، عموش رفته آب
لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد! چرا خمیده کمرش؟
علی م داره، میزنه دست و پا
بچم داره، میمیره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاهی تلخ تو چشمای بابا
لالائی، الهی بارون بباره
لالائی عموش رفت آب بیاره
🎤 #مداح_کربلایی_احمد_نظری
#نماهنگ
#حضرت_علی_اصغر
#زنجیر_زنی
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
#سبک_محرم