162.6K
نوحه شهادت عبدا...بن الحسن
(خواهم روم من روسوی میدان
تا جان دهم در راه عمو جان)۲
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها
عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم ۲
_____________
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان
در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
عبداللهم......
_____________
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد
بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
عبداللهم.....
____________
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد
یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
عبداللهم......
شاعر:اسماعیل تقوایی
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
243.3K
نوحه شهادت عبدا..بن حسن
➖سبک سالار زینب
دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان
می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان
ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم۲
______________________
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
ای عمو....
______________________
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
ای عمو...
______________________
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
ای عمو....
_____________________
آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش
کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
شعر:اسماعیل تقوایی
#واحد
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
195.9K
ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد
دل او بهرحرمها وکودکان آن ناگران باشد
عمو جان من شده خسته
بمیرم بر خاک بنشسته
عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم۲
_____________________
چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما
نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما
ببین عمه او شده تنها
رهایم کن تا روم آنجا
عمو جانم....
______________________
ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید
از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید
نگاهش افتاده سوی من
ندارد یاری عموی من
عمو جانم ای...
______________________
عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغوشت
سرم روی سینه ات بگذار،تا شوم از عطر تو مدهوشت
جداگردد دستم از پیکر
فدای تو ای مه انور
عموجانم ای...
__________________
عجب جایی گشته قربانگاه بهر عبدا...،آه و واویلا
نشیند شمر لعین آنجا،سینه ی مولا آه وواویلا
چه می سازد خواهرش زینب
بده صبری را به او یارب
حسین جانم ای حسین جانم۲
شعر:اسماعیل تقوایی
##شب_پنجم_محرم
#سنتی
#زنجیرزنی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
148.5K
نوحه شب پنجم
عمه رهایم کن روم سوی میدان۲
یاری عمو کنم همچون شهیدان۲
واویلا واویلا واویلا واویلا۲
___________________
هل من معین گوید او وای از غریبی
نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی
واویلا....
___________________
ابن الحسن باشم و عبداللهم من
بعد از پدر مدیون ثاراللهم من
واویلا...
_____________________
سایه ی روی سرم جانم فدایت
آمده ام تا دهم دستم برایت
حرف از غریبی مزن ای نور عینم
منهم چو قاسم فدایی حسینم
واویلا....
_______؛__________
دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد
مرغ روحش را عدو از تن رها کرد
عمو گرفتش او را بر روی سینه
ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه
واویلا..
شعر :اسماعیل تقوایی
#شب_پنجم_محرم
#سه_ضرب
#سنتی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
220.5K
زمزمه ونوحه شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
عمه زینب، بین عمویم،مانده تنها،بین میدان۲
دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان۲
ای عمو جان،ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان۲
____________________
سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود
وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود
ای عمو جان....
___________________
یک نفر باشد عمویم دشمنان دو رش فراوان
طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان
ای عمو جان...
_____________________
ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت
تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت
ای عمو جان....
____________________
بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد
آخرین سرباز دینش این یتیم مجتبی شد
ای عمو جان...
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
171.1K
نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲
________________
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____________________
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____________________
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#حضرت_عبدلله_ابن_حسن_ع
#شب_پنجم_محرم
میدونم عمو برات خیلی عزیزم
اما جونمو باید به پات بریزم
نمیتونم بشینم نگاه کنم که
بریزن خونتو ای عمو عزیزم
نمیتونم ببینم که بی پروبال
گیرت آوردن غریب میون گودال
مگه من مردم عمومو سر ببرن
بمیرم داری میری عمو تو ازحال
دستم شد آویزون
شد تنت غرق خون
جون دادم آخرش
وای من خواهرش
عموجان
مگه من چی کم دارم از علی اصغر
اون که شش ماهه بود و منم بزرگتر
دستمو عمه ولش کن تا برم من
تا بشون بگم منم نوه ی حیدر
بسه انقد نزنیدش این عمومه
پیرمرده و ضعیف و نیمه جونه
بجای عموم سر منو ببرید
میدونم کار منم دیگه تمومه
نیزه دار با نیزه
شمشیردار باشمشیر
تو چند ساعت عمو
خواهرت شده پیر
عموجان
نبینم عمو میباری تو گهربار
بعد عباست خودم میشم علمدار
ندارم سنی ولی همه میدونن
که منم ابن الحسن نوه ی کرار
با لگد میزدنت عمو بمیرم
بی عدد میزدنت عمو بمیرم
همه با نیت قربتاً ال الله
با دوصد فحش زدنت عمو بمیرم
میکشید موهاتو
بمیرم براتو
محاسن داره درد
میکشید اون نامرد
افتادی از مرکب
بیچاره شد زینب
عمو جان
@mohamadalirezaie
#کانال_سبک_شعر
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حق بده خیلی هوایِ بوسههایت کردهام
از عموجان بیشتر بابا صدایت کردهام
عمه دستم را گرفته بود اما آمدم...
فکرکردی که عمو جانم رهایت کردهام
مقتل مأثور هستم غارتِ گودال را
ازدحامِ زخمهایت را روایت کردهام
خواست تا دستت زند با دستِ خود نگذاشتم
پیش تو اُفتاد دستی که فدایت کردهام
پیشِ دادِ مادرت پیراهنت را کَند و بُرد
دید لشکر آمدم خود را عبایت کردهام
آنقدر من را کشیدند آخرش مَردی شدم
اینقدر گویم که در آغوش جایت کردهام
هرچه میخواهند بر من میزنند و میروند
شُکر قدری از نوکِ نیزه جدایت کردهام
خواستند از تو جدا سازند من را که نشد
آه شرمنده اگر که جابجایت کردهام
آخرش من را مُشبک کردهاند این نعلها
راضیام خود را ضریحِ کربلایت کردهام
من در آغوشِ توام یا تو در آغوشِ منی
دیدی آخر جا میانِ بوریایت کردهام
آخرین تیرش کشید و حرمله نزدیک شد
دیدی وقتی که سپر خود را برایت کردهام
سینهام را سینهات را عاقبت با زور دوخت
حنجرم را حنجرت را روی هم بدجور دوخت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5796207951072991207.mp3
2.85M
#حضرت_عبدالله_شور
یه نگاهی کن عمه توو گودال
عمو افتاده گوشه ای بی حال
نفسش روی لب رسید عمه
داره جون میده بین این جنجال
اومدن سمتش ، همه با نیزه
روی هر نقطه از تنش شده جا نیزه
بخدا عمه ، داره دیر میشه
زیر شمشیر و دشنه ها داره پیر میشه
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه چجوری با کینه
داره شمر روی سینه می شینه
توی دستش گرفته موهاشو
بی حیا حالشو نمی بینه
میزنن ضربه ، همه با نیت
میشن آماده عده ای واسه ی غارت
شبس و خولی ، اومدن با هم
چی میخان این دوتا از این بدن درهم
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه عموی تنهامو
بخدا ول کن این دو دستامو
باید عمه برم برا یاری
تا کنم راضی دله بابامو
نمیتونم من ، بشینم آروم
بزنن عده ای عمو رو جلوی روم
سپرش میشم، توو دله گودال
نمی ذارم عمورو تنها توی جنجال
یا اباعبدالله عموی من
#شور
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5791965652960941073.mp3
3.8M
#شب_پنجم
بند اول:
دستمو عمه رها کن پر بگیرم
جون بدم تا زندگی از سر بگیرم
بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست
توو دل من عمه می بینی که غوغاست
میرم تا که
برا عمو منم سپر باشم
توو معرکه مرد خطر باشم
یه نووجونِ با جگر باشم
بند دوم:
ای عمو سمت تو با شتاب دویدم
تا که هل من ناصر تو رو شنیدم
نوجوونم من ولی مردِ جهادم
مثل قاسم جونمو برا تو دادم
با تیغ و تیر
پیکرمو به پیکرت دوختن
ببین به فرق من زدن آهن
شروع شده غارته پیراهن
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5974190807408709110.mp3
4.04M
#حضرت_عبدالله_زمزمه
ببین چه جور گرگا هجوم به شیر آوردن
عمه ببین عمومو تنها گیر آوردن/ عمو غریبه
تنهایی عمو/ اذن جهادمه
اون که عزیز تر از تموم خونوادمه
من آه میکشم/ تا آه میکشه
العطشش منو به قتلگاه میکشه
ول کن دستامو/ که جون فدا کنم
باید مثه بابام/ جمل به پا کنم
هیچکی ندید چیزی که من دیدم تو گودال
نشست به زانو روی سینه شمر قتال/ عمو غریبه
بی حال بودم و/ ریختن سر عمو
دیدم که پشت و رو شد آخر پیکر عمو
گودال قتلگاه/ برو بیا شده
میون پیکرش یه دنیا زخم جا شده
خولی میزد با/ لگد به پیکرش
شکسته پهلوهاش/ شبیه مادرش
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_عبدالله_زمزمه
#زمزمه۸
عمو دیدمت شدی بی سپاه
نمونده یه مرد توی خیمه گاه
تو افتادی تنها توی قتلگاه
دیگه طاقتی نمونده برام
برا یاریه تو دارم میام
ولی خیلی دورت شده ازدحام
نبینم که بی حبیبی عمو
بمیرم برات غریبی عمو
پر از خونی شیب الخضیبی عمو
پر از نیزه شد تموم تنت
نمونده چیزی ز پیراهنت
چیکار کرده با پیکرت دشمنت
عمو حسین / تو پدری کردی یه عمر برای من
عمو حسین/ میخوام با تو برم پیش بابام حسن
..................
نمونده برات دیگه یک نفر
میشه دست من براتو سپر
بذار تا فداییت بشه این پسر
من از خون تو میگیرم وضو
الهی فدات بشم من عمو
برن نیزه ها توی قلبم فرو
حرومزاده ای تو مقتل رسید
برا کشتن توخنجر کشید
الهی بمیرم سرت رو برید
عمو دشمنا میشن بی حیا
میرن بعد ما سوی خیمه ها
غارت میشه گوشواره ی دخترا
عمو حسین /لطمه زن تو مادرت زهرا میشه
عمو حسین/ دختر تو آواره صحرا میشه
#مرتضی_کربلایی
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن
سبک بسوی گودال از خیمه دویدم من
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲
________________________
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_________________________
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی
4_5974190807408709109.mp3
1.02M
#حضرت_عبدالله_زمینه
لا اُفارق به لبم شد زرهم پیرُهنم
نوه ی فاطمه و حیدر خیبر شکنم
از تبار علویانم و ابن الحسنم ۲
حَیِ علی خیر العمل
میدوم پا برهنه به سوی اجل
منم عبدالله وارث فاتح جمل ۲
(یا حسن میگم / پر میگیرم
برای تو عمو حسین / من میمیرم) ۲
قسمتم شد که به دریای غمت دل بزنم
آخرین یاور و سرباز سپاه تو منم
خون حیدر به رگم دارم و ابن الحسنم ۲
با ذکر لا حول و لا ...
با دل به غصه و غم مبتلا
میروم به سوی گودال بلا ۲
(اسم بابامه / تیغ و شمشیرم
فدایی توام عمو / اینه تقدیرم) ۲
یا حسن میگم ...
این دم آخر عمو دامن تو شد وطنم
مثل تو بوسه زده نیزه به جسم و دهنم
میچکد خون ز لبم چون لب بابا حسنم ۲
اِنا الیه الراجعون
تیره و تاره به چشمم آسمون
جون میدم با این تن غرق به خون ۲
(بی تو از دنیا / ای عمو سیرم
بی پر و بال و تشنه / من زمینگیرم) ۲
یا حسن میگم ...
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین