eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت احمدابن موسی(ع) - بزرگداشت شاهچراغ شیراز ___________________ اهل دیاراحمدِ موسی ابن جعفریم(ع) ما در جوارِ احمد موسی ابن جعفریم(ع) هرچندخار ِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) در سایه سارِ احمدموسی ابن جعفریم(ع) خاک غبارِ ِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) تونور داده ای به تمامِ چراغها مشتاق روی ماه توام زین رواقها معراج بردیم تو به دوش بُراقها دیوانه میشوم من از این اشتیاقها دل بی قرارِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) محتاج گشته ام به دَمی درسرای تو هرگزنبوده هیچ غَمی درسرای تو حتی نبوده زیر و بَمی درسرای تو یادِ بهشت جُرمِ کَمی درسرای تو مَحوِ بهارِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) عمری بود که حاجِبِ دولتسَراشدم از خادمانِ کعبه‌یِ دارالشفاشدم این بارگه که صحنِ رضا در هوایِ اوست همچون کبوتری به سرایت رهاشدم عمری دُچارِ احمدموسی ابن جعفریم گرچه شدم به لطفِ تواِحیا.فدای تو بِرکه نَه ، رود نَه ، دریا فدای تو مولا نگاه کردی و آقا فدای تو ذُریه‌ ای به حضرت زهرا فدای تو ایل و تبارِ احمدموسی ابن جعفریم عمری بودبه پیش تو خِشتِ مُحَقَرم از خِشت خانه‌یِ تو وموسی بنِ جعفَرم ازسفره ی تو.شاهه چراغ لُقمه می‌برم درگوشه ای زصحن وسرایت کبوترم سُجده گذارِ احمدموسی ابن جعفرم دارم همیشه درسرم آقا خیالِ تو دارم نشان معرفتی از مَلالِ تو هر‌چند پُر شده همه‌جا قیل و قالِ تو دل را گِره زدند به پَرهایِ بالِ تو ماخاکسارِ احمدموسی ابن جعفریم ما کُشته مُرده‌یِ حرمِت تابه محشریم ماسر سپرده‌ی عَلَمت تابه محشریم سر میدهیم و مَردِ غَمِت تابه محشریم محتاج لطف و آن کرمت تابه محشریم ماذوالفقارِ احمدموسی ابن جعفریم غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ موسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدیدترین اشعار بزرگداشت مقام احمدابن موسی (ع)شاهچراغ🌷🌷🌷🖕🖕🖕
بسم الله الرحمن الرحیم بزرگ گرامیداشت احمدابن موسی (ع)شاهچراغ -سخنران-حجت الاسلام موسوی -مداح-حاج آرمین غلامی (مجنون).. # 📆سه شنبه 26تیرماه-4عصر #(ویژه ی خواهران)-کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #-دعای توسل-جشن بزرگداشت حضرت شاهچراغ-احمدابن موسی (ع) #سخنران-استادشهبازی .بانوای شاعرومداح اهل بیت (ع) حاج آرمین غلامی (مجنون).. 📆سه شنبه 26تیرماه-همراه بانماز مغرب وعشا #گمرک-حسینیه ابوالبقایی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #جشن بزرگ گرامیداشت احمدابن موسی (ع)شاهچراغ -مداح-حاج آرمین غلامی (مجنون).. 📆سه شنبه 26تیرماه-4:30عصر #(ویژه ی خواهران) -کرمانشاه-خیابان صابونی-پشت هتل -بدعوت کمره ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت شاهچراغ ... حضرت شاهچراغ من،با تو بهتر می شوم آخ .. تا آیم حرم یک جور دیگر می شوم احمده موسی تو را من دوسدارم تا ابد ازشمیم عطر صحن تو معطر می شوم غلامی(مجنون) 🍃
گرامیداشت حضرت شاهچراغ.. بیرقت باشد رها در باد میچسبد عجیب درحرم بودن و دل داد میچسبد عجیب شهرشیراز وحریمت احمده موسی، خوش است لحظه ی آخر وفریاد میچسبد عجیب.. -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  یا رضا  امشب بیارخصت بده برگدای بی نوا  فرصت  بده   پر زنان همچون کبوتر درحرم پرگشایم گرده سلطان کرم سرخوشم  دعوت شدم با زائران   پر زدم يك گوشه ای با عاشقان سرخوشم آقا صدایم کرده ای سائل صحن وسرايم كرده اي كي شود آقا رسم پا بوس تو تاشوم يك زائر مخصوص تو قبله گاه من تویی درهر جهت پرزنددل تا به سوی مزجعت طفل بودم مادر م باعشق تو رونوشتم داده هرشب مشق تو دعوتم دربزم مهمانی تو زنده شد در صحن نورانی تو صد گره در کارم افتاده رضا بانگاهی کن تو دردم را دوا درد مندت  هستم  آقا ده  دوا دستگیری کن بده مارا شفا بین این صحن وسرایت یارضا  اشک میریزم برایت یارضا این دل پر درد شد همپای تو در زمستان حس کنم گرمای تو کرده ام عکس تورا درسینه  قاب با نگاهت برف این دل گشته آب   دست خود رامن  به دستت میدهم صورتم بر سنگ فرشت مینهم صحن وایوان   تو راطی می کنم من جدایی ازحرم کی می کنم میرسی  آقا به دادماشبی دعوت مامیکنی آقاشبی گرچه بی صبرم به دادم میرسی در شب قبرم به دادم میرسی حضرت موسی الرضا عشق من است عشق  اوهمواره سرمشق من است من گدایی درسرایت میکنم هستی خودرافدایت میکنم  یارضا بردرگهت بد بوده ام لیک در روز جزا آسوده ام من گدایم بهرمن کاری بکن سائل   بیچاره  را  یاری  بکن رزق وروزي محرم رابده اين گدارا دست این مردم مده   غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
# ولادت امام_رضا_ع_مناجات   هرکسی دنبال یاری میدود روز جزا گرشودیارم رضا،شاه خراسانی خوش است ایل واجدام همه بودندنوکر بر رضا نوکری وخادم این  کوی سلطانی خوش است   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
عمری بود که قلب ودلم جلد مشهد است  گر بال و پرشکسته شوم در رهت خوش است هر کس به مشهد تورسداینچنین سرود آقاگداشدن به رخ چون مهت خوش است   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دراشتیاق صحن تو بال و پرم بود این دل کبوتربچه ای کنج حرم بود هرگز حواسم پرت این و آن نبوده همواره یادت هرکجا دوروبرم بود  ثبت  نذوراتت  شما کردم به دفتر نذر قدوبالای توچشم ترم بود  شمس الشموس عالمین یک جلوه ای کن بردامن عشقت همه خاکسترم بود  بغض غم عشق تورا درسینه دارم بر شانه ی گلدسته های تو سرم بود آیینه کاری رواقت را چو دیدم دیدم بهشتی راکه کنج این حرم بود کردی توآقا لطف خودشامل بحالم این بارهم زائربه صحنت مادرم بود ایوان زيبايت مرا از شک در آورد لبریز  عشق تو تمام  باورم بود   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
امشب گداشدن به کنار رضا خوش است احساس بندگی به جوار رضاخوش است  با آبرواگرشده ام در میان خلق این کسب آبرو ز غبار رضاخوش است آنجاکه یک زیارت حج درطواف اوست آرم  قدم اگربه دیار رضاخوش است امشب به گریه کنج سرایش نشسته ام هرگوهری به دیده  نثار رضاخوش است دلتنگ گرشوم حرمش آرزوکنم  طوف مزار حضرت موسی الرضاخوش است   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  ای ذوالکرم بیاو دوچشم ترم بده درگوشه ای لیاقت بال وپرم بده حالاکه دورگشته ام ازفیض دیدنت ازلطف امشبی توبرات حرم بده قابل نبوده ام که بیایم به صحن تو درمانده ام بیا  درمی  ازکرم بده امشب لباس معرفتت میکنم به تن   مولابیاوجامه ی تقوا برم بده هستم گداوخادم دولتسرای تو خرج توشدجوانی من باورم بده یاحضرت رضابه سرایت کبوترم درصحن خودبیا وتوبال وپرم بده شمس الشموس  من به رضای تو دلخوشم امشب بیاوزمزمه ی آخرم بده خادم شدم دوباره به خدمت گذاریت امشب پناه بر دل دربه درم بده شاید رضای خاطرتان جلب گشته است (مجنون )این درم تو   می کوثرم بده -آرمین غلامی (مجنون)  
کرده ای لطف دمادم یارضا عشق خیزد زتوهر دم یارضا میدهی روزی به کل عالمین نشودازکرمت کم یارضا منم آن زاعر تنهای حرم بوده ای برمن توهمدم یارضا دست من گیر  گنه آلوده ام تویی آن رشته ی محکم یارضا دوسه روزی است حرم میخواهم بده خرجی دوسه درهم یارضا درگلویم همه شب بغض غم است خیزداز دیده  چوشبنم یارضا دست من گیر.تو ای شاه رعوف برتو دارم اشگ نم نم یارضا درشب میلاد تو شمس و شموس میرسد رزق محرم یارضا کاش میشد روزگاری باغمت نوحه میخواندم ازاین غم یارضا باز(مجنون)درهوای  لیلی است برلبان   او   نوای     لیلی    است _آرمین غلامی(مجنون)    
کاش  میشد دیدگانم فرش راهت یارضا کاش می گشتم چوآهو در پناهت یارضا روزگاری یادتو  یغما گر دل بودوبس سرخوشم چون برده هوشم روی ماهت یارضا برلبانم تاقیامت نغمه ی هو یا رضا  زائری هستم شدم جزء سپاهت یارضا درهوای گنبدت همچون کبوترمی شوم پرزنان هر روز و شب سوی نگاهت  یارضا صحن تو مستانه کرده  دیده ام را از ازل حسرت چشمان من   سوی نگاهت یارضا بر دره باب الجوادت آسمان خم میشود تکیه کردم تا ابدبر تکیه گاهت یارضا باز (مجنون)درسرش دارد هوای مشهدت آرزوی او فقط آن بارگاهت یارضا -آرمین غلامی (مجنون)    
حضرت سلطان طوس آقا.هوایت کرده ام طعنه هاخوردم ولی مولا.هوایت کرده ام دیده ام در خواب خود  یکشب ارادتهای روبروی گنبدت گویا.هوایت کرده ام آمدم درصحن سقاخانه ات با کاسه ای آمدم آبی  بده سقا.هوایت کرد ه ام   من جوانم آمدم جان جوادت کن نظر درجوانی آمدم زیرا.هوایت کرده ام ضامن آهو ببین درحسرت روی توام آمدم در روضه ات حالا.هوایت کرده ام یک شبی صحن رضا تاصبح سینه میزدم سرخوشم افتاده ام ازپا.هوایت کرده ام حال(مجنون)تاسحر سرمستی ودیوانگی است گوید ای سلطان طوس مولا.هوایت کرده ام آرمین غلامی(مجنون)
شیدایم و دیوانه ی آن  چشم وِ ابرو یت رضا تاصحن تودیدم شدم عمری ثناگو یت رضا شاهانظر کن امشبی بر ذره‌ی ناقابلت  جبریل زانو میزند درپیش آن رو یت رضا گویندمولازائرت درعرش مهمان خداست   مردم بیا دیداراین کلب سیه رو یت رضا من زائرکوی توام گم کرده‌ام راه تو را دل از ازل  از ابتداشدعازم  کو یت رضا  یاضامن آهوفقط گیرم ز تو مولا مدد شادم که باشداز ازل  همواره دل سو یت رضا مشکل به کارم آمده، لطفی نما ای شاه طوس آقاگره وا می‌شود، با ذکر یا هو یت رضا تنهاامید عمر من غمخوار و یارِ سختی‌ام (مجنون) شده بیمارآن، درمان و دارو یت رضا   -آرمین غلامی (مجنون)
از راه دور گشته دل من مسافرت آقاببین که نوکرت آمدبه محضرت شادم تمام عمر نمک گیرتان شدم دادی تو دانه ام که شدم من کبوترت دارم برای دیدن تو کوهی از امید خواهم طواف بر سره ایوان پر زرت   دارالشفای هرچه مریض است مشهدت کس راتونامیدنمیرانی از درت خواهم که سنگ صحن وسرایت شوم رضا ایکاش لحظه ای بشوم خاک زاعرت خواهم دخیل پنجره فولادتان شوم شایدنظرکنی که بمانم برابرت مولا تبرکی بده از این بارگهت شدکعبه ام همیشه ضریح مطهرت باشرم گفته این لب(مجنون )حاجت خویش خواهدبرات کربوبلا.جان مادرت -آرمین غلامی (مجنون)
سردر ه مشهداو حک بنماییدبهشت چون خدا نام رضا ضامن آهوبنوشت هرگدایی که شود زایر به درگاه رضا بایداوراتا ابد آقای این دنیا نوشت -ارمین غلامی (مجنون)
شهر دل شدنورباران ازجمالت یارضا عالمی گشته مقدس ازجلالت یارضا   شهریثرب ازقدومت غرق شادی گشته است حوریان مدهوش الطاف وکمالت یارضا ◀️▶️◀️▶️◀️▶️
امشب ولادت گل موسی ابن جعفراست دراصل روزشادی قلب پیمبر است امشب برای آمدنش انتظارماست شادی مادرش بخداچیز دیگراست درانتظار آمدنش حوریان  به صف درانتظارآمدنش چشم کوثراست هستی رعوف تر  ز رءوفان اهلبیت اینجاتمام لطف شماحاصلش زر  است هرگزنشدکه بگذرم ازطوف مرقدت اینهازلطف حضرت سلطان به نوکر است گر دورم ازتو  و زه سرمرقدت رضا اینجاغذای سفره ی توبانمک تر است درشوق یک تبسم توقلب ما تپد درسینه ام بیا که که بپای تومنبراست ازشهرخودبرای زیارت رسیده ام چشمان ساعل توهمیشه براین در است آقاهمیشه من به هوای تو می پرم گرد سرا  و بارگه تو کبوتراست زاعر به گرد صحن وسرایت نشسته است گویازغصه ها دل آنان مکسراست خواهی اگربرای توجان رافداکنم سرخواهیم اگر بخداهدیه ام سر است یادبقیع وصحن وسرایش که خاکی است اینجاتمام صحن وسرای تو مرمر است (مجنون)هوای صحن تورا کرده لیلیا عمری بود ز دیدن رویت بی خبر است.. _آرمین غلامی(مجنون)  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دهه_کرامت 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕  
بسم الله الرحمن الرحیم..: امامزاده ابراهیم باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم پاس بخش این امانت را به‌جان این بارگاست ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک بقعه ای زیبا چنین عرش‌آستان این بارگاست روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست درحریم قدسی او یک نیستان ناله است یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست گنبدش‌تابد بر آن خورشید سوزان روزها بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست قرن‌ها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان اوست ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست تا که تنها می‌شوم ایم به پابوسی شان تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396