eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
✅جدیدترین اشعار ولادت های ماه شعبان کانال سبک وشعر @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(هوالعلیم) ؟ بداهه گویی یک فن ظریف و زیباست که در فضای مجازی و سایت‌های ادبی نیز جایگاه خود را یافته است چه در شکل کامنت برای یک شعر دیگر و چه در شکل مشاعره و یا بداهه گویی‌های آنلاین. در اصل شگردی برای حاضرجوابی منحصر به‌فرد هنرمندانه است که علاوه بر مجامع محدود ادبی نشانه‌های آن را می‌توان در لابلای تاریخ نیز رصد کرد. کشش و ارزش آن علاوه بر زیبایی‌های ادبی حتی نتیجه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز گاه داشته است در تغییر لحظه‌ای تصمیم گیری‌های برخی بزرگان چه در شکل مجیز گویی‌های بارگاه سلاطین و چه حتی در شکل شیشکی و تمسخر و... (به دلیل مشخص بودن موضوع ، به تعریف باز تر برای بداهه می‌پردازیم) اما آنچه که مسلّم است بداهه گویی کار هر کسی نیست و آنچه در فضای مجازی به عنوان برنامه‌های بداهه‌گویی مرسوم شده است به علت عدم شناخت لغوی و کاربردی این عنوان است؛ لذا از ابتدای ورودم به فضای مجازی که مربوط به ابتدای دهه‌ی 90 است عنوان را بر آن نهادم و آن روزها که در پیامرسان ویچت و بعد لاین و سپس تلگرام و... گروه‌هایی داشتیم که ضمن آموزش در هفته با گروه‌های دیگر در هم‌سرایی رقابت می‌کردیم و ساعاتی پربار و شیرینی را در کنار هم می‌گذراندیم و همین امر موجب دوستی با یکدیگر و پیشرفت خیلی از عزیزان کم تجربه شد. اما همانطور که عرض کردم کم‌کم جا انداختم که بگوییم : نه زیرا بداهه‌گویی علاوه بر قدرت بیان و توان حاضرجوابی ، یک پیش زمینه‌ی علمی و فنی و دقیق ادبی نیز لازم دارد زیرا شعر بداهه حتی اگر حاوی سخنی بسیار مهم و زیبا و مؤثر ولی فاقد شکل و فرم و قواعد ادبی باشد ، جایی در ادبیات و شعر نخواهد داشت و فاقد ارزش است. آری شعر بداهه نیز به شکل دقیق از قواعد شعر و ادب پیروی می‌کند ولی چون در لحظه خلق می‌شود هنری مضاعف است البته هستند افرادی که در یکی دو بیت این توانایی را دارند اما آنچه که مرسوم شده برداشت غلطی از عنوان بداهه است که بعضاً نوسروده‌های مطول خود را بداهه می‌نامند؛ لذا در این مورد سروده‌ای دارم که تقدیم می‌کنم. (بداهه‌سرایی) هیـچ دانـی "بـداهـه" یعنی چـه؟ بـی تــأمــل بــوَد : سخــن گفتن بـی تفکـّـــر ـ بــــدون انــدیشــه : گـــوهـــر لفـظ ، نــاگهــان سفتن ای کـه دایــم بــداهــه می‌گـویی در مجــازی بــه لطـف انــدیشــه! هیـــچ دانـــی بـــدون آگـــاهـــی مـی‌زنــی سـنگ بــر دل شـیـشه؟ چون "بـداهــه" اصـول خود دارد هــر کــه را نیست این تــوانــایی طبــع تنـــد و ملیــح می‌خـواهـد عــاری از ضعـفِ وزن و گـویـایی در "بــداهـــه" ، نفـس بــوَد زایــد کـه تـــأمـــل ، در آن نـــدارد جـــا پس چسان می‌توان که هر شاعر بشود این‌چنــین، بــداهــه سُــرا؟ ایـن‌کــه امروزه رســم گــردیــده در مجــازی ، بــداهــه گــویـی‌ها "هــم‌سُـرایــی" بــودَ همــه از دم نـه "بــداهــه" بـه‌روح پـاک خـدا ای دریغــا کــه عـــدّه‌ای خـود را یک "بــداهــه‌ سُـرای" بشمــارنـد در مجــازی، بــدون درکِ سخــن بــذر اشعـــار سـسـت ، می‌کـارند بــا سخــن‌هــای تــــازه و نـاقص بـه غلـط بـر بــداهـــه‌ دل بستـند بـا چنـین درکــی از اصـول سخن پس "بــداهه سُــرا" همه هسـتـند
یا (به‌ ضم‌ یا فتح‌ باء) از مصدر بَدْه‌ و بُدْه‌ (هاء بدل‌ از همزه‌: بدء)، در لغت‌ یعنی‌ آغاز هر چیز و آنچه‌ به‌ ناگاه‌ آید؛ و در اصطلاح‌ ادب‌ : "کلامی‌ است‌ که‌ بی‌رَویّت‌ و بدون اندیشه‌ بر زبان‌ و قلم‌ گوینده‌ و نویسنده‌ جاری‌ شود." ۱ - تعریف بدیهه در تعریف‌ منطقی‌ بدیهه‌، بی‌گمان‌ صفت‌ "ناگهانی‌ بودن‌" یا "به‌ ناگاه‌ روی‌ دادن‌" فصل‌ یا عرض‌ خاص‌ به‌ شمار می‌آید؛ پس‌ این‌ صفت‌ هم‌ صفت‌ قول‌ (سخن‌، کلام‌) تواند بود و هم‌ صفت‌ فعل‌؛ ولی‌ آنچه‌ در اینجا موردنظر است‌، بدیهه‌ در قول‌ یا کلام‌ است‌ که‌ ممکن‌ است‌ مطلق‌ یا مقید باشد. در قول‌ یا کلام‌ مطلق‌، بدیهه‌ یعنی‌ "بی‌اندیشه‌ آمدن‌ِ سخن‌، ناگاه‌ آمدن‌ سخن‌ و بی‌تأمل‌ چیزی‌ گفتن‌" و در قول‌ یا کلام‌ مقید (انشا، شعر، خطابه‌)، نوشتن‌ و سرودن‌ و سخنوری‌ بی‌اندیشه‌ و بی‌مقدمه‌ را گویند، بدین‌معنی‌ که‌ "منشی‌ یا شاعر کلام‌ را بی‌ رَویّت‌ و فکر انشا کند". در زبان‌ فارسی‌ از بدیهه‌ به‌ "زود شعری‌" و "چُست‌گویی‌" نیز تعبیر شده‌ است‌. ۲ - معنای ارتجال از بدیهه‌ به‌ نیز تعبیر می‌شود. ارتجال‌ در اصطلاح‌ "سخن‌ گفتن‌ بدون‌ آمادگی‌ قبلی‌" است‌. رشید وطواط و تهانوی به‌ صراحت‌ بدیهه‌ را همان‌ ارتجال‌ خوانده‌اند. پس‌ شعرسرایی‌ و انشاپردازی‌ و سخنوری‌ بدون‌ ساختن‌ و آماده‌ کردن‌ قبلی‌، مصداق‌ِ ارتجال‌ یا بدیهه‌ به‌ شمار می‌روند. ۳ - رَویّه‌گویی اما ، در برابر و ، در اصطلاح‌ ادب‌ سخنی‌ است‌ که‌ در پی‌ تأمل‌ و تفکر و با اندیشه‌ پدید آید. در این‌ باره‌ باید گفت‌: از آن‌جا که‌ فکر، به‌ تعبیر اهل‌ منطق‌ ذاتی‌ انسان‌ است‌، پس‌ انسان‌ چه‌ در حال‌ بدیهه‌گویی‌ و چه‌ در حال‌ رویه‌گویی‌ می‌اندیشد؛ بنابراین‌، مراد از "بی‌اندیشه‌ سخن‌ گفتن‌" در بدیهه‌، چیزی‌ جز "بی‌اندیشه پیشین‌ و شتاب‌آلود سخن‌ گفتن‌" نیست‌، پس‌ دو گونه‌ می‌توان‌ گفت‌ و نوشت‌: بی‌تأمل‌ و شتاب‌آلود؛ با تأمل‌ و درنگ‌ و دور از شتاب‌. از گونه اول‌ به‌ ، و از گونه دوم‌ به‌ تعبیر می‌شود. گونه‌ی دوم‌ که‌ در پی‌ تأمل‌ و درنگ‌ و غور به‌ بار می‌آید، شیوه‌ی طبیعی‌ سخن‌ گفتن‌ و نوشتن‌ و سرودن‌ است‌. پس‌ قاعده‌ در سخنوری‌ و نویسندگی‌ و شاعری‌، رویت‌ است‌ و تأمل‌؛ و بدیهه‌ از مقوله‌ی استثنا به‌ شمار می‌آید که‌ خود، دست‌ کم‌ در این‌ موارد، نشانه استادی‌ و کارآزمودگی‌ است‌؛ چنانکه‌ نظامی‌ عروضی‌ با عبارت‌ِ "بدیهة من‌ چون‌ رَویّت‌ گشته‌ بود"، از استادی‌ خویش‌ سخن‌ می‌گوید. همو بدیهه‌سرایی‌ را رکن‌ اعلای‌ شاعری‌ شمرده‌، و آورده‌ که‌ بر شاعر واجب‌ است‌ تا به‌ مدد تکرار و ممارست‌، طبع‌ خود را چنان‌ در بدیهه‌سرایی‌ توانا سازد که‌ بتواند "معانی‌ انگیزد". طبع‌ روان‌ خصلتی‌ است‌ که‌ یکی‌ از جلوه‌های‌ آن‌ بدیهه‌سرایی‌ است‌ و شاعر بدیهه‌سرا دارای‌ طبعی‌ به‌ تعبیر حافظ "چون‌ آب روان‌" است‌. از دیگر شرایط دست‌یابی‌ به‌ پایگاه‌ بدیهه‌سرایی‌ تکرار و ممارست‌ و حفظ شعر، و آنگاه‌ سرودن‌ و بسیار سرودن‌ شعر است‌ تا در نفس‌ شاعر "ملکه شاعری‌" پرورش‌ یابد و در بدیهه‌گویی‌ توانا گردد. پس‌ پیوند شاعری‌ و بدیهه‌سرایی‌، دست‌ کم‌ به‌ عنوان‌ جلوه‌ای‌ از طبع‌ روان‌، امری‌ است‌ نه‌ فقط پذیرفته‌، که‌ مطلوب‌ نیز هست‌. ۴ - سابقه‌ی بدیهه‌سرایی بدیهه‌سرایی‌ سابقه‌ای‌ دیرینه‌ دارد و در تمام‌ ادوار شعر فارسی‌ کم‌ و بیش‌ رواج‌ داشته‌ است‌. نظامی‌ عروضی‌ گزارش‌ها و حکایت‌هایی‌ از بدیهه‌سرایی‌های‌ شاعرانی‌ چون‌ رودکی‌، عنصری‌، معزّی‌ و ازرقی‌ به‌ دست‌ می‌دهد. خاقانی‌ شروانی‌ نیز در بیتی‌ از قصیده‌ای‌ به‌ بدیهه‌گویی‌ خویش‌ افتخار کرده‌ است‌. نظامی‌ گنجوی‌ در لیلی‌ و مجنون‌ از بدیهه‌گویی‌ شاعرانه‌ سخن‌ رانده‌، و جامی‌ هم‌ از بدیهه‌گویی‌ فردوسی‌ در مجلس‌ سلطان‌ محمود یاد کرده‌ است‌. از بدیهه‌گویی‌های‌ صائب‌ نیز چند جا سخن‌ به‌ میان‌ آمده‌ است‌، و حکایاتی‌ از قدرت‌ طبع‌ قاآنی شیرازی‌ و بدیهه‌سرایی‌های‌ اعجاب برانگیز او آورده‌اند. در دوره‌ی معاصر نیز بدیهه‌سرایی‌ مورد توجه‌ برخی‌ از شاعران‌ سنت‌گرا قرار دارد. ۵ - قالب بدیهه بدیهه‌سرایی‌ بنابر طبیعت‌ خود که‌ از سر شتاب‌ و تحت‌ تأثیر رویدادهای‌ خاص‌ شکل‌ می‌گیرد و به‌ کوتاهی‌ بیان‌ می‌شود، معمولاً قالب‌هایی‌ کوتاه‌ می‌طلبد؛ به‌ علاوه‌، شاعر با همه مهارتی‌ که‌ دارد، کمتر مجال‌ انتخاب‌ قوالب‌ بلند می‌یابد. در حقیقت‌ جلوگاه‌ بدیهه‌، نخست‌ رباعی‌ و دوبیتی‌ است‌ و سپس‌ مفردات‌ و سرانجام‌ قطعه‌هایی‌ که‌ از دو یا چند بیت‌ فراتر نمی‌رود؛ چنانکه‌ بدیهه‌سرایی‌های‌ رودکی‌ و عنصری‌ و معزی‌ و ازرقی‌ و مهستی‌ گنجوی همه‌ قطعه‌ یا رباعی‌ است‌. منبع : فنون ادب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅جدیدترین اشعار ولادت های ماه شعبان کانال سبک وشعر @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••[🌿💚]•• می‌رسد‌روزی‌به‌پایان‌نوبت‌هجران‌او می‌شود‌آخـــر‌نمایان‌طلعت‌رخشان‌او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ پرتویی از 🤲 «اِلهی اِنْ اَنامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ لِلِقائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ الآئِکَ». 💥ترجمه 🤲 معبود من! اگر غفلت مرا در خواب فرو برده و از آمادگی برای" ملاقات و رسیدن" تو باز داشته ، معرفت به الطاف کریمانه ات مرا بیدار نموده است. ✍ منظور از ملاقات و رسيدن به پروردگار، ملاقات و رسیدنِ "معرفتی" است؛ همانگونه که بعنوان مثال، وقتی می گویی: من به فلان مساله علمی رسیده ام یعنی به آن، معرفت یافته ام. ⏪ همه موجودات عالم محتاج رحمت الهی هستند، این ملاقات و رسیدن، از سنخِ ملاقات فیزیکی یا بصری نیست؛ بلکه یک ملاقات "بصیرتی" است. 💢 لذا حضرت در مناجات با معبودش، عرضه می دارد که آنچه انسان را از ملاقات معرفتی و شناخت خداوند باز می‌دارد، غفلت است و مشغول شدن به آن چیزهایی که انسان را از یاد خدا باز می‌دارد و در روایتی نیز می خوانیم: ✅ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: «مَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الغَفْلة ماتَ قَلْبُه»¹
کسی که غفلت بر او چیره شده قلبش مرده است.
📚 ۱. غررالحکم، ج۱، ص۲۶۶
مجالس جشن میلادشهزاده علی اکبر(ع) پنجشنبه۱۱/اسفندماه/کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا