🖕🖕🖕گزارش صوتی
عزاداری شهادت امیرالمومنین(ع)
#دسته دانش آموزی،مدرسه آتوسا,قباییان
#مسجدمعتمد
تکیه خاکسار
#هییت انصارابالفضل،شهرک صادقیه
#سه شنبه ۲۲/فروردین ماه
#کرمانشاه۱۴۰۲
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شهادت مَولی المُوحّدین، امیرالمؤمنین، سیّدالاوصیاء، بابُ مدینةُ الْعلم، قَسیمُ الجَنَّة و النَّار، نَفْسُ الرّسول، صالح المؤمنین، سِدْرَةُ المُنْتَهی، حَبلُالله المَتین، أسدُاللّهِ الغالب، علیّبنابیطالب علیهالسلام تسلیت باد
#شهادت_امام_علی علیهالسلام
🖇قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صلوات الله علیه :
انا الذي ولايتي ولاية الله.
امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمود:
من همان انساني هستم كه ولايت من همان ولايت خداوند متعال است.
📜ولایت کلیه:ص128
@majnon1396
🖇در کتاب راحة الارواح و و مونس الاشباح حدیث را به یکطریق روایت کرده اند که جویرہ بن قادم می گوید :
که با مولای خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میرفتم ، و حسنین صلوات الله علیهما ، و محمد حنفیه، و مالک اشتر نیز در آن سفر بودند که. ناگاه لشکر پراکنده شدند حضرت شیر خدا فرمود: چرامیگریزید؟
عرض کردند: یا امیرالمؤمنین؛ شیری عظیم پیش را آمده که از آن اسبان و شتران گریزانند. فرمود که شیر خدا منم و دفع شیر من کنم. پس نزدیک آمده فرمود که از راه دور شو که منم خشم خدا منم گوش گیرنده از آن خدای و منم صراط مستقیم، امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب . در حال شیر بازگشت و به زبان فصيح میگفت:أشهد ان مخلصا ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله و أنك وليه یا ولی و یا مولای.
منم پدر وحش چنانکه آدم ابوالبشر است و بدرستی که عهد از فرزندان من گرفته اند که هیچیک از فرزندان تو و فرزندان شیعیانت را نخورند و من از حق تعالی درخواست نمودم که تا میان من و تو جمع کند.
حضرت فرمود: تو را به من چه حاجت است؟
شیر گفت: میخواهم از خدا درخواهی تا مرا بیامرزد.
شیر خدا دعا کرد و حسنین صلوات الله عليهما آمین گفتند پس حضرت فرمود:ای شیر برو که حق تعالی دعای ما را در حق تو قبول کرد.
شیر گفت: ای مولای؛ اثر اجابت کدامست؟
حضرت فرمود که یا ابا الوحش در دل ما امامان عمودی از نور باشد که اصل او در دل ما و سر او در زیر عرش است چون یکی از ما دعا کند حق تعالی آن را به جنبش آورد ما با آن علامت میدانیمکه اجابت شده.
شیر گفت: ای مولای؛ من زندگانی نمی خواهم. از خدا درخواه تا موت مرا معجل سازد.
آن حضرت دیگر باره دعا کرد و فرمود: ای شیر برو که وقت نماز دیگر تو را وفات رسد.
ابن جویره میگوید که آن حضرت رو به من کرد و فرمود که از عقب شیر برو و او را دفن کن و آن حضرت با حضار رفتند و من از عقب شیر رفتم و بر سر پشنه نشستم و شیر بر پشته دیگر نشست. چون وقت داخل شد ناگاه شیر از جای بر جست فریادی کرد پس بیفتاد و جان داد. من بر خاستم که گوری برای او بکنم، آوازی شنیدم و کسی را ندیدم، اما میگفت: ای جویره؛ ما تو را کفایت کردیم. بازنگریستم گوری دیدم چون نگریستم شیر دیگر شیر را دفن کرد ، در خاطرم گذشت و با خود گفتم پنداری که این شیر را علی بن ابی طالب - عليه السلام -سحر کرد آنگاه رفتم به نزد مولای خود و گفتم: شیر را دفن کردم. آن حضرت سر پیش انداخت و فرمود که آب آورند وضو ساخت و لب جنبانید. من آوازی عظیم از آسمان شنیدم چون آواز رعد، چون سر بر داشتم آفتاب را دیدم کآن وقت بازگشته تا به آنجا که وقت نماز عصر بود و اینچنین بعد غروب اتفاق افتاد پس آن حضرت نماز به جماعت کرد و به من نگاه کرد و فرمود که ای جویره؛ این هم سحر بود؟ اگر نه آن بودی که آنچه مردم درباره عیسی میگویند در حق من هم میگویند،هر آینه شما را خبر میدادم از آنچه می خورید و می آشامید و در خانه ذخیره می کنید گفتم: یا مولا توبه کردم که دیگر شک نیاورم.
📜مقتل جامع مجالس :ص193
@majnon1396
◼️لحظات آخر امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، که علامه مجلسی اینگونه نقل میکند :
عَرِقَ جَبینُه و هُوَ یَذکرُ اللهَ کثیراً
▪️پیشانی مولا، عرق سرد کرد...
پیوسته ذکر خدا را بر لب داشت...
ثُمَّ استَقبلَ القِبلةَ وَ غَمضَ عَینَیهِ و مَدَّ رِجلَیه و یَدَیه وَ قال
▪️آنگاه به سمت قبله رو کرد...
چشمانش را بر روی هم گذاشت...
پاها و دستانش را دراز کرد و فرمود:
أشهدُ أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمدا عبده و رسوله...
فَعندَ ذلکَ صَرخَتْ زینبُ بنتُ علیّ وَ أمّکلثوم وَ جمیعُ نسائِه و قَد شَقُّوا الجُیوبَ و لَطمُوا الخُدودَ وَ ارتفَعَتِ الصَیحةُ
▪️در این جا بود که زینب کبری علیهاالسلام و امّکلثوم و تمامی زنان در خانه فریاد کشیدند و گریبان دریدند و بر گونهها سیلی زدند و صدای گریه و فریاد همه جا را فرا گرفت...
📜بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۰
آه یا امیرالمومنین...
نمیدانم این ساعت بر زینب کبری علیهاالسلام و زنان بنیهاشم سختتر گذشت یا آن ساعتی که امام زمان علیهالسلام خطاب به جدّ غریبش فرمود :
فَلَمّا رَأَينَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخزِيّاً ، ونَظَرنَ سَرجَكَ عَلَيهِ مَلوِيّاً
◼️...هنگامى كه زنان ، اسبت را پريشان ، و زين تو را بر آن ، واژگون ديدند،
بَرَزنَ مِنَ الخُدورِ ، ناشِراتِ الشُّعورِ ، عَلَى الخُدودِ لاطِماتٍ ، لِلوُجوهِ سافِراتٍ ،
◼️از خیمهها بيرون آمدند ، موهايشان را پريشان كرده، بر گونههاى خود لطمه زدند ، صورتهاى خود را گشودند،
وبِالعَويلِ داعِياتٍ ، وبَعدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ ، وإلى مَصرَعِكَ مُبادِراتٍ ، وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ...
◼️و ناله و فریاد سر دادند و پس از عزّتمندى ، خوار شدند و به سوى قتلگاهت شتافتند که در آن هنگام، شمر بر روی سينهات نشسته بود...
📜المزارالکبیر، زیارت ناحیه مقدسه، ص۵۰۴
@majnon1396