eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 شهادت مَولی المُوحّدین، امیرالمؤمنین، سیّدالاوصیاء، بابُ مدینةُ الْعلم، قَسیمُ الجَنَّة و النَّار، نَفْسُ الرّسول، صالح المؤمنین، سِدْرَةُ‌ المُنْتَهی، حَبل‌ُالله المَتین، أسدُاللّهِ الغالب، علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام تسلیت باد علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت مَولی المُوحّدین، امیرالمؤمنین، سیّدالاوصیاء، بابُ مدینةُ الْعلم، قَسیمُ الجَنَّة و النَّار، نَفْسُ الرّسول، صالح المؤمنین، سِدْرَةُ‌ المُنْتَهی، حَبل‌ُالله المَتین، أسدُاللّهِ الغالب، علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام تسلیت باد علیه‌السلام
حمیدرضا مهدوی ارفع: ❇️ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ می گوﯾﺪ ﺭﻭﺯی ﺩﺭ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ. (ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه) 🔸پرﺳﯿﺪﻡ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ 1400 ﺳﺎﻝ پیش ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ 1400ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ. 🔸ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ آن ﺍﻧﺪﺍختم. ﻣﻄﻠﺒﯽ نظرم ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ : ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﯾﻨﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ. 🔸ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ می کردند.ﯾﮑﯽ ﺍﺯ دانشمندان ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺁﺏ است! 🔸ناگهان ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ. 🔸ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ می خوﺍﻧﺪﻡ ﻧﮕﺮﺷﻬﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ می شد. 🅾ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ . ⁉️ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟ ✍ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ کتاب ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ مسیحی ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﺍﻯ ﻋﻠﻰ ❗️ ﺍﮔﺮ بگویم ﺗﻮ ﺍﺯ مسیح ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ، دینم ﻧﻤﻰ پذیرد! ﺍﮔﺮ بگویم ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ پذیرد! ﻧﻤﻰ گویم ﺗﻮ ﺧﺪﺍ هستی، ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ : ﺗﻮ کیستی⁉️ ❥❥ •••🖤 ⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ 🌸 🤱 ╔═.🍃.═════╗ ╚══════.🍃.╝
💚 نظارت مستقیم بر بازارها و بازاریان و امور مردم - در دوره حکومت داری! 🌤 ‌امام باقر عليه السلام می‌فرمایند: 🌹 اميرمؤمنان، صبحگاهان، از دارالحكومه بيرون مى رفت و در بازارهاى كوفه مى‌گشت و در برابر اهالى بازارها مى‌ايستاد و فرياد مى‌کرد: «اى بازرگانان! از خداوند عز و جل پروا كنيد!». آنگاه كه بازاريان، صداى او را مى‌شنيدند، آنچه در دست داشتند، رها مى‌كردند و با گوش مى‌شنيدند. 💖 آنگاه میفرمود: «خيرخواهى پيشه سازيد. از آسانگيرى تبرک جوييد. از سوگند، بپرهيزيد و از دروغ، كناره گيريد. از ستم، دورى گزينيد و داد ستمديدگان، بستانيد. به رباخوارى نزديک نشويد و وزن و ترازو را تمام كنيد. اموال مردم را كم ندهيد و در زمين ، به فساد سر بر مَداريد». سپس برمى گشت و براى رسيدگى به كارهاى مردم مى نشست. 📚 کتاب تهذيب الأحكام ج ۷ ص ۶
زمینه شهادت علی.ع...mp3
3.24M
(ع) ..حاج آرمین غلامی خداحافظ ای پهلوان شکسته خداحافظ ای مرد تنهای کوفه خداحافظ ای غربت جاودانه پس از تو غریب است شبهای کوفه حسین و حسن زینب و او کلثوم به خانه گرفتند شام غریبان و خوابید امشب دوباره گرسنه یتیمی شبیه تمام یتیمان تو ای خانه بردوش منزل مبارک چه خوش گشته ای راحت از اهل دنیا بخواب ای همیشه تو بیدار این شهر بخواب ای عزادار اندوه زهرا بخواب ای تماشاگر کوچه و در بخواب ای نظاره گر روی نیلی نیازی دگر نیست در گوش این چاه بخوانی که زهرای من خورده سیلی
زمینه شهادت علی.ع...mp3
3.24M
(ع) ..حاج آرمین غلامی خداحافظ ای پهلوان شکسته خداحافظ ای مرد تنهای کوفه خداحافظ ای غربت جاودانه پس از تو غریب است شبهای کوفه حسین و حسن زینب و او کلثوم به خانه گرفتند شام غریبان و خوابید امشب دوباره گرسنه یتیمی شبیه تمام یتیمان تو ای خانه بردوش منزل مبارک چه خوش گشته ای راحت از اهل دنیا بخواب ای همیشه تو بیدار این شهر بخواب ای عزادار اندوه زهرا بخواب ای تماشاگر کوچه و در بخواب ای نظاره گر روی نیلی نیازی دگر نیست در گوش این چاه بخوانی که زهرای من خورده سیلی
شب شهادت امیرالمومنین🤞🤞 🎤مداح: حاج غلامی 🏴 🏴 (ع) اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار امشب دست خالیت رو بیار بالا، می دونی برا چی می گم؟ اصبغ بن نُباته ، اصرار کرد به امام مجتبی،گفت: من رفیق سی ساله ی باباتم بذار دم آخر من برم بالا سرش، اسبغ می گه من اومدم دیدم علی رنگ پریده افتاده تو بستر، دیگه خبری از قهرمان خیبر نیست، گفتم یا علی من رو نصیحتم کن، به من این دم آخر یه چیزی بده، میگه اشاره کرد به دستش، گفت: اصبغ دستم رو نگاه کن، گفت:این دست رو می شناسی؟ گفتم: آره آقا این دست خیبر شکنه. گفت: اصبغ دستم رو می خوام بیارم بالا جون ندارم. دست خیبر شکن علی بالا نیومد، چند زراع1 از زمین بلند شدو افتاد رو زمین. گفت: اصبغ خودت رو برا همچین روزی آماده کردی یا نه؟.1- ذراع به حد فاصل آرنج تا سر انگشت میانی هر چی داریم باید خرج خدا کنیم که اگه یه روزی دستمون خالی شد،همین دست بالا آوردن ها دست مارو بگیره، لذا شب خداحافظی بچه های علی ِ تو هم تو این خداحافظی سهیم شو. اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار دارم میرم شب وصاله شب وصال ِ کیه؟ نمی شه شب شهادت مولا بخونی و از فاطمه نگی. چون علی این جوری دوست داره. دارم میرم شب وصاله،ندیدمش این همه ساله حالا وقتی دید چی گفت؟ بهم میگه:پیر شدی علی،خیلی زمین گیر شدی علی،از زندگی سیر شدی علی حالا من چی میگم بهش؟ بهش می گم راست میگی ولی،سی ساله پیش مرده بود علی،من و ببر بی مُعطلی پیر و خسته امُّ،بیار بگیر دیگه دستمُّ بار سفر هم که بسته امُّ ،نگاه نکن فرق شکسته امُّ رفتی بی خبر،بدون همراه و همسفر حالا چشام خشک شده به در،بیا من و با خودت ببر اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار تو نبودی اُم البنین بود،وقتی علی خونه نشین بود فاطمه می خوای یه ذره از این سی سال رو برات بگم؟ نبودی فضه می دونه،خونه ی قبرم شد این خونه،چشام هنوز خیس بارونه کاش می اومد بارون اون روزی،که می دیدم داری می سوزی،مغیره کردفتنه افروزی حرمت ها شکست،غرور من زیر پا شکست ببخشند سادات وقتی که در بی هوا شکست دیدم صدات بلند شد:آه...بگو یا زهرا...... روایت میگه علی هر کی رو می دید صدا می زد. حسنم بیا بابا تو پسر بزرگمی، این جوری نگاه نکن،بقیه به تو نگاه می کنند. وصایا رو گفت، وصیت کرد. هی نگاه می کرد، حسینم تو بیا بابا، تو این جوری گریه نکن جگر بابا رو آتیش نزن، اما میگن بین همه ی نگاها تا نگاش می افتاد به زینب، خود مولا گریه می کرد. زینب تو کوه پر غرور باش،بودی همش بازم صبور باش از بعد من سخت ِ می دونم،حرفی نزن سختِ می دونم،داغ حسن سخت ِ می دونم سختر از اون کربلا زینب،قتلگاه از قفا زینب،سری که میشه جدا زینب بدترش کجاست،گم میکنی پیکرش کجاست همچین که روضه ی کربلا برپا شد،یه وقت گفت: بگید عباسم بیاد. امشب شب عباس ِ،همه جی عالم رسم ِ پدر که می خواد بره، بچه ی کوچیک تر رو به بزرگتر میسپارند. اما عباس شانزده سالشه؛ همه نگاه کردند، دیدند علی داره کارو یه جور دیگه جلو می بره بر خلاف قاعده، دست حسین رو تو دست عباس گذاشت، گفت:عباس دست داداشت رو فشار بده، مبادا یه روز تنها بمونه، می خوام بگم امشب عباس دست حسین رو گرفت فشار داد. اما کربلا حسین دست عباس رو گرفت،دید یه دست بریده رو زمین افتاده. امشب شبشه سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل هرکی گرفتاره بگه: سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل
روضه نوحه ی علی.ع.،،،.mp3
1.35M
﷽ مقام علی(ع) مداح.حاج آرمین غلامی 🔰 در شب معراج پیامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله دیدند، علی‌ بن‌ ابی‌ طالب علیه السلام در عرش و ملائکه دور او می‌چرخند. سوال کردند؛ 🔖 خدایا علی علیه السلام زودتر از من به معراج آمده است؟ خطاب رسید؛ نه! ✍🏻 ملائکه گفتند: خدایا علی علیه السلام نصیب زمینی‌ها شد و ما به حسب ظاهر از او دور افتادیم و برای اینکه آنها در فراق علی‌ بن‌ ابی‌ طالب علیه السلام بی‌تابی نکنند، از نور صورت علی علیه السلام، ملکی برای عرشیان خلق کردم که دور او طواف کنند، استغفار و تسبیح و حمدی که انجام می‌دهند، ثوابش برای شیعیان علی بن‌ابی‌طالب است. ✍🏻 همه‌ کائنات عاشق اوست، نام امیرالمؤمنین علیه السلام که می‌آید، همه‌ هستی به ابتهاج می‌افتند. 📌 برگرفته از جلسات « مرتضای مجتبی »