eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞🤞 بسم الله الرحمن الرحیم روضه شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب_بیکفن ..حاج آرمین غلامی شبِ جمعه ست هوای حرم افتاده سرم بارَم و بستم و در کوچه ی دل در به درم عشقِ تو کرده مرا بی سرو پا مستِ جنون هر طرف گنبد و من کفترِ بی بال و پَرم عطرِ شش گوشه ی تو برده قرار از کفِ من چه کنم در طپشِ عشقِ تو من شعله ورم . زهرا شب هر جمعه (در کرببلا آید)۲ با گریه و اشک و آه( در شور و نوا آید)۲ چشم خود بستم نبینم تا چه بلایی سرتو می‌آید بالای تل ایستاده ولی چشماش و بسته دستاش و رو سرش گذاشته هی داره میگه وامحمدا ،وا علیا ،وا اماه😭 فقط هر دفه از دور چشماش و وا میکنه ببینه کارحسین تمومه یانه ولی هی میبینه نه، هنوزکه هنوزه، دورش کردن دارن شمشیر میزنن😭 راوی میگه سه ساعت ابی عبدالله تو گودال دست وپا میزد سه ساعت اینا هی میزدنش اون یکی خسته میشد میرفت یکی تازه نفس میومد، شب جمعه ست مادرش داره گریه میکنه 😭 انقدر نیزه به بدنش زدن همین جور که نفس میکشه راوی میگه ازاین لابلای این شبکه های زِره خون جاری میشد،آخه نیزه میزدن دیگه درنمیاوردن،نیزه میشکوندن *یه جاهایی داره دلم میره گفتم نفس میکشید خون میومد* مادرشم تو بستر افتاده بود ،هرنفسی میکشید این پیراهن پرخون میشد،فضه میومد اسما میومد پیراهن عوض میکرد عجب دوباره که پیراهن خونی شده خانوم جان* خوب گریه کنید،آخرین روزی که تمومه کارمون کفنمون میکنن ،همچی میزارن تو قبر' سنگ آخره لحدو میزارن یهو اونجا به خودت میای عه تموم شد؟ یعنی دیگه نمیتونم برای حسین گریه کنم؟ 〰〰〰〰 حسین جان عزیز دلم چشم خون بستم تا نبینم چه بلایی سرتو می‌آید با دو گوش خودم شنیدم که ناله مادر تو میاید *یه گوشه گودال مادر و دیدم😭 که رفته بود ازحال دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من داداش؛ سرتو رو بردن دیر رسیدم من 〰〰〰 از میان شلوغی گودال چیزی از جسم تو نمی‌ماند بعد ازاین غارتی که شد دیگر ازتو جز اسم تو نمی‌ماند این یکی می‌کِشد تورا برخاک قصد دارد تورا بیازارد آن یکی آمده دراین گودال ازسر عمامه تورابردارد حسین حسین... می‌زند داد بس کنید اینقدر بدنش را به خاک خون نکشید باسر نیزه و نوک خنجر این همه بر دهان اون نزنید 〰〰〰〰〰〰 ..حاج آرمین غلامی
مدح امام زمان(عج)...‌‌.mp3
2.67M
‍ . . ..حاج آرمین غلامی یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها بسویت کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطروبویت فدای روی تو تمام هست من شدم مهمان تو بگیری دست من بیا مهدی بیا یابن زهرا بازدوباره آمده سویت گدایت گل نرجس ازکرم کن برمن مسکین عنایت الا صاحب کرم نگر چشم ترم نما لطفی که من گدای این درم بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره بی شکیبم بی شکیبم ای طبیب دردعالم بی توغم گشته نصیبم حبیب من بیا طبیب من بیا الا ای رهبر غریب من بیا بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره آمدم با دست خالی برمن مسکین زرحمت کن نظرمولی الموالی گل زهرا نسب بیا ای همنفس زلطف وجود خود به فریادم برس بیا مهدی بیا یابن زهرا باشدعمری دیدن تو آرزویم هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم ز حق خواهم که تو بیایی از سفر به عمه زینبت به حالم کن نظر بیا مهدی بیا تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت دل من تنگه برایت ای گل گلزارعصمت گل باغ جنان رخت بنماعیان به حق مادرت بیا صاحب الزمان بیا مهدی بیا تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی تویی نورالهدی تویی شمس الضحی صفابخش جهان تویی امید ما بیا مهدی بیا سبک:ای صفای قلب زارم مسجدمعتمد/جمعه۲۲دی
مدح امام زمان(عج)...‌‌.mp3
2.67M
‍ . . ..حاج آرمین غلامی یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها بسویت کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطروبویت فدای روی تو تمام هست من شدم مهمان تو بگیری دست من بیا مهدی بیا یابن زهرا بازدوباره آمده سویت گدایت گل نرجس ازکرم کن برمن مسکین عنایت الا صاحب کرم نگر چشم ترم نما لطفی که من گدای این درم بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره بی شکیبم بی شکیبم ای طبیب دردعالم بی توغم گشته نصیبم حبیب من بیا طبیب من بیا الا ای رهبر غریب من بیا بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره آمدم با دست خالی برمن مسکین زرحمت کن نظرمولی الموالی گل زهرا نسب بیا ای همنفس زلطف وجود خود به فریادم برس بیا مهدی بیا یابن زهرا باشدعمری دیدن تو آرزویم هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم ز حق خواهم که تو بیایی از سفر به عمه زینبت به حالم کن نظر بیا مهدی بیا تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت دل من تنگه برایت ای گل گلزارعصمت گل باغ جنان رخت بنماعیان به حق مادرت بیا صاحب الزمان بیا مهدی بیا تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی تویی نورالهدی تویی شمس الضحی صفابخش جهان تویی امید ما بیا مهدی بیا سبک:ای صفای قلب زارم مسجدمعتمد/جمعه۲۲دی
مدح امام زمان(عج)...‌‌.mp3
2.67M
‍ . . ..حاج آرمین غلامی یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها بسویت کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطروبویت فدای روی تو تمام هست من شدم مهمان تو بگیری دست من بیا مهدی بیا یابن زهرا بازدوباره آمده سویت گدایت گل نرجس ازکرم کن برمن مسکین عنایت الا صاحب کرم نگر چشم ترم نما لطفی که من گدای این درم بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره بی شکیبم بی شکیبم ای طبیب دردعالم بی توغم گشته نصیبم حبیب من بیا طبیب من بیا الا ای رهبر غریب من بیا بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره آمدم با دست خالی برمن مسکین زرحمت کن نظرمولی الموالی گل زهرا نسب بیا ای همنفس زلطف وجود خود به فریادم برس بیا مهدی بیا یابن زهرا باشدعمری دیدن تو آرزویم هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم ز حق خواهم که تو بیایی از سفر به عمه زینبت به حالم کن نظر بیا مهدی بیا تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت دل من تنگه برایت ای گل گلزارعصمت گل باغ جنان رخت بنماعیان به حق مادرت بیا صاحب الزمان بیا مهدی بیا تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی تویی نورالهدی تویی شمس الضحی صفابخش جهان تویی امید ما بیا مهدی بیا سبک:ای صفای قلب زارم مسجدمعتمد/جمعه۲۲دی
شب شهادت امیرالمومنین🤞🤞 🎤مداح: حاج غلامی 🏴 🏴 (ع) اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار امشب دست خالیت رو بیار بالا، می دونی برا چی می گم؟ اصبغ بن نُباته ، اصرار کرد به امام مجتبی،گفت: من رفیق سی ساله ی باباتم بذار دم آخر من برم بالا سرش، اسبغ می گه من اومدم دیدم علی رنگ پریده افتاده تو بستر، دیگه خبری از قهرمان خیبر نیست، گفتم یا علی من رو نصیحتم کن، به من این دم آخر یه چیزی بده، میگه اشاره کرد به دستش، گفت: اصبغ دستم رو نگاه کن، گفت:این دست رو می شناسی؟ گفتم: آره آقا این دست خیبر شکنه. گفت: اصبغ دستم رو می خوام بیارم بالا جون ندارم. دست خیبر شکن علی بالا نیومد، چند زراع1 از زمین بلند شدو افتاد رو زمین. گفت: اصبغ خودت رو برا همچین روزی آماده کردی یا نه؟.1- ذراع به حد فاصل آرنج تا سر انگشت میانی هر چی داریم باید خرج خدا کنیم که اگه یه روزی دستمون خالی شد،همین دست بالا آوردن ها دست مارو بگیره، لذا شب خداحافظی بچه های علی ِ تو هم تو این خداحافظی سهیم شو. اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار دارم میرم شب وصاله شب وصال ِ کیه؟ نمی شه شب شهادت مولا بخونی و از فاطمه نگی. چون علی این جوری دوست داره. دارم میرم شب وصاله،ندیدمش این همه ساله حالا وقتی دید چی گفت؟ بهم میگه:پیر شدی علی،خیلی زمین گیر شدی علی،از زندگی سیر شدی علی حالا من چی میگم بهش؟ بهش می گم راست میگی ولی،سی ساله پیش مرده بود علی،من و ببر بی مُعطلی پیر و خسته امُّ،بیار بگیر دیگه دستمُّ بار سفر هم که بسته امُّ ،نگاه نکن فرق شکسته امُّ رفتی بی خبر،بدون همراه و همسفر حالا چشام خشک شده به در،بیا من و با خودت ببر اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار تو نبودی اُم البنین بود،وقتی علی خونه نشین بود فاطمه می خوای یه ذره از این سی سال رو برات بگم؟ نبودی فضه می دونه،خونه ی قبرم شد این خونه،چشام هنوز خیس بارونه کاش می اومد بارون اون روزی،که می دیدم داری می سوزی،مغیره کردفتنه افروزی حرمت ها شکست،غرور من زیر پا شکست ببخشند سادات وقتی که در بی هوا شکست دیدم صدات بلند شد:آه...بگو یا زهرا...... روایت میگه علی هر کی رو می دید صدا می زد. حسنم بیا بابا تو پسر بزرگمی، این جوری نگاه نکن،بقیه به تو نگاه می کنند. وصایا رو گفت، وصیت کرد. هی نگاه می کرد، حسینم تو بیا بابا، تو این جوری گریه نکن جگر بابا رو آتیش نزن، اما میگن بین همه ی نگاها تا نگاش می افتاد به زینب، خود مولا گریه می کرد. زینب تو کوه پر غرور باش،بودی همش بازم صبور باش از بعد من سخت ِ می دونم،حرفی نزن سختِ می دونم،داغ حسن سخت ِ می دونم سختر از اون کربلا زینب،قتلگاه از قفا زینب،سری که میشه جدا زینب بدترش کجاست،گم میکنی پیکرش کجاست همچین که روضه ی کربلا برپا شد،یه وقت گفت: بگید عباسم بیاد. امشب شب عباس ِ،همه جی عالم رسم ِ پدر که می خواد بره، بچه ی کوچیک تر رو به بزرگتر میسپارند. اما عباس شانزده سالشه؛ همه نگاه کردند، دیدند علی داره کارو یه جور دیگه جلو می بره بر خلاف قاعده، دست حسین رو تو دست عباس گذاشت، گفت:عباس دست داداشت رو فشار بده، مبادا یه روز تنها بمونه، می خوام بگم امشب عباس دست حسین رو گرفت فشار داد. اما کربلا حسین دست عباس رو گرفت،دید یه دست بریده رو زمین افتاده. امشب شبشه سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل هرکی گرفتاره بگه: سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل
مدح امام زمان(عج)...‌‌.mp3
2.67M
‍ . . ..حاج آرمین غلامی یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها بسویت کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطروبویت فدای روی تو تمام هست من شدم مهمان تو بگیری دست من بیا مهدی بیا یابن زهرا بازدوباره آمده سویت گدایت گل نرجس ازکرم کن برمن مسکین عنایت الا صاحب کرم نگر چشم ترم نما لطفی که من گدای این درم بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره بی شکیبم بی شکیبم ای طبیب دردعالم بی توغم گشته نصیبم حبیب من بیا طبیب من بیا الا ای رهبر غریب من بیا بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره آمدم با دست خالی برمن مسکین زرحمت کن نظرمولی الموالی گل زهرا نسب بیا ای همنفس زلطف وجود خود به فریادم برس بیا مهدی بیا یابن زهرا باشدعمری دیدن تو آرزویم هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم ز حق خواهم که تو بیایی از سفر به عمه زینبت به حالم کن نظر بیا مهدی بیا تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت دل من تنگه برایت ای گل گلزارعصمت گل باغ جنان رخت بنماعیان به حق مادرت بیا صاحب الزمان بیا مهدی بیا تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی تویی نورالهدی تویی شمس الضحی صفابخش جهان تویی امید ما بیا مهدی بیا سبک:ای صفای قلب زارم مسجدمعتمد/جمعه۲۲دی
...🤞🤞 #م ام.حاج آرمین غلامی 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شب بودو دورافتاده ام ازکاروان، زد مردی کـه دنـبال من آمدبی امان، زد تـاخواسـتم گـویم بـیاای عمه مُردم ایـن باریـک سیلی محکم بردهان، زد گفتم که ای مرد،دستهایت زهر دارد اینباردستش مشت کردوباهمان، زد او را قسم دادم نزن که درد دارم گفتم بجان دخترت بس کن،چنان زد گفـتم یتـیمان را نـوازش می نمایند گـوشواره ازگوشم کشیدوناگهان، زد دندانهای شیری ام هر بارمی ریخت تا بر رخ من سیلی آن نـا مهربان زد مهمان به هرجا می رود تکریم گردد اینجا چرا مهمان خود را مـیزبان زد؟ ازمادرت بـابـا ،ز بس که کیـنه دارند دیدندهستم شکل زهـرای جوان ،زد تکـیه کـلام من شده بـابـاکجایی؟ آن بی مروت هم مراتاداشت جان،زد گفـتم مگر نـام پدر بردن گناه است گفـتم نمی گـیرم زبـابـایم نشــان، زد درجمع کوفی ها نباید گفت بابا چـون هـرکـجااین اسم آمدبرزبان، زد گفـتم کـه درد نـاقه افتادن مرا بس دیـگر نـزن مُـردم ز درد اسـتخوان، زد دیگـر نفهمیدم چه شد ازهوش رفتم بـس تـازیـانه هـا بـه جسم ناتوان زد تـا عـمه را دیـدم زبـانم بــند آمـد من بااشاره گفته ام ای عمه جان، زد یک صحنه دیدم آرزوی مرگ کردم؟ آنـجاکـه لـب های تـورا بـاخـیزران زد جـای عـموجـانم چـه خالی بود، بـابا تـادیـدمـردی نیـست بین کاروان،زد در طول عمرت کودکی را پیر دیدی؟ هـجران تـو بـر عـمرمـن رنگ خزان زد آیـا پـدرجان دخترت را می شناسی؟ حـالا که بررخساره ام رنگین کمان زد بـابـا مـبادا صـبح آیــد زنده بـاشم می تـرسم آیـدآنـکه مـارا بی اَمان زد                   یهو بلند شد.. * شهرو بیدار کنید که ببینند بابا دارم راست میگفتم بابا توی این چند قدم تا سرتو ،هی پامیشم هی میفتم من خوب بلدم چیکارکنم واکنی اخماتو انقدر به تو بوسه میزنم خوب کنه زخماتو بابا چه کنم که وابشه ،پلک های پرخونت😭 افتاده توی تشت طلا.. دندونت میزدن مارو خوب میزدن به لبت چرا چوب میزدن چیزی از راه بازار نگو که حتی فکرش سخته واسم خیلی اونروز خجالت کشیدم جلو مردم ازلباسم اینها که نمیشه سرشون محرم ونامحرم😭 جای دستای رو صورتم همه چیو میگه من یه ماهه که گوش چپم نمیشنوه واای😭😭 ترکی.... *سر انداخت پایین رقیه آروم گرفته حالا جا داره بابا حرف بزنه* حالا که پیش توام یکم بخند حلقه کن دستاتو دورگردنم بابایی دخترم...عزیزم. نمیخواستم بیدارت کنم ببخش بابت خداحافظی نکردنم *تو خیمه خواب بودی گلم اومدم صورتت بوسیدم ،نخواستم بیدارت کنم به عمه گفتم‌ مراقبت باشه ،اما عزیزم وقتی بوسیدمت میدونی چی دیدم چقدر شبیه مادرم بودی😭 چقدر بوسیدمت از راه دور تو روشعله های تو خیمه سوزوند منو شعله های گوشه تنور حرکاتت، راه رفتنت ،نگاهت ،مادر منو به تصویر می‌کشید هریه خاری که تو پای تو میرفت بخدا من جگرم تیر می‌کشید برای صورت هرسه ساله ای ضربه های زجر خیلی سنگینه چرا دست میکشی روی صورتم دخترم مگه چشات نمیبینه؟ التماس دعای فرج🤲 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صوت روضه حضرت رقیه تیر۱۴۰۳/کرمانشاه ابن علی(قربی) آرمین غلامی👇👇
امام زمان.ع...mp3
2.73M
دل بیچاره ما درتب وتاب است بیا دوری از روی تو والله عذاب است بیا چه کنم باغم هجران تو یابن الزهرا بی تو یعقوب دلم خانه خراب است بیا ما فقیریم و نداریم پناهی جز تو سرکشی از فقرا عین ثواب است بیا چشم بر راه قدوم تو نشستیم آقا نوکر تو همه در پا به رکاب است بیا شب هفتم دل ما ناله دوچندان دارد روضه امشب ما قحطی آب است بیا مادری نغمه لالا علی اصغر دارد چقدر دلهره در قلب رباب است بیا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 روضه حضرت_قاسم .حاج آرمین غلامی گُلِ پژمرده پژمردن ندارد ز پا افتاده پا خوردن ندارد مرا بگذار عمو برگرد خیمه تن پاشیده كه بردن ندارد بیا شوق مرا ضرب المثل كن تمام ظرفهایم را عسل كن برای آنكه از دستت نریزم مرا آهسته آهسته بغل كن لبم بوی پدر دارد عمو جان سرم شوق سفر دارد عمو جان تمام سنگ ها بر صورتم خورد یتیمی دردسر دارد عمو جان امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 👇
روضه جانسوز شب نهم🤞🤞 .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ " یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن" عباس "بابُ الحسینِ" هر وقت میری کربلا،قبل از اینکه بری حرم ابی عبدالله،اول میری حرم اباالفضل اجازه می گیری بعد وارد حرمِ سید الشهدا میشی،اینکه شب تاسوعا،قبل از شب عاشوراست،دلیلش همینِ،امشب عباس اومده وسط،به من و تو بگه:هر حرفی داری به من بزن،هر حاجتی داری بگو،من باب الحوائجم،فردا شب دیگه همه برا حسین گریه کنن،فردا شب دیگه کسی حاجت نیاره،فردا شب دیگه کسی مریض نیاره،درد نیاره،گرفتاری نیاره،فردا شب شبِ آخرِ حسین و زینبِ،امشب هر کار داری،تو می دونی و عباس،حالا با این حالت بگو: " یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن،...." *امام زمان می فرمایند:مجلسی که به نام عَموم باشه خودم رو میرسونم...شب تاسوعایی نمیشه دعامون این نباشه: "اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن...." میگه:شاگردای علامه بحرالعلوم دیدن روز تاسوعا،علامه عمامه از سرش برداشته،پا برهنه تو بین الحرمین،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.." گفتن:آقا! شما عالمید،مو سفید کردید،این همه شاگرد،چرا اینجوری عزاداری می کنید؟ علامه فرمود:برید کنار،شما ندیدید اونی که من دیدم..چی دیدی آقا؟ میگه: دیدم روز تاسوعا حجة بن الحسن،سرِ برهنه،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.." حالا دستت رو بذار رو سرت،اگه 9 شب دست رو سرت نذاشتی،امشب بذار،اصلاً یادت باشه،از امشب به بعد،دست رو سر گذاشتن از عباس به بعد باب شد،تا عباس بود کسی دستش رو روی سرش نذاشت،این دست رو سر گذاشتن یعنی:چه خاکی به سرم شد،چه بلایی سرم اومد... زینب تا دید عباس رفت،دو تا دست رو سرش گذاشت.... "یاصاحب الزمان،اَلغوثُ اَلاَمان......." اگر شبی ز جمالش نقاب بردارد فَلَك نگاه خود از آفتاب بردارد به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد *تو سخترین لحظات فقط کافیِ،بگی: یا اباالفضل..آدم بی اختیارم میگه،انگار ما اینجور بزرگ شدیم... فقط من و تو اینجوری نیستیم ،ابی عبدالله هم کربلا هر وقت گیر می کرد،می گفت: یا اباالفضل..عباس کجاست؟...* {خروشِ رود و دریا، یا اباالفضل.. پناهِ اهلِ دنیا، یا اباالفضل.. به حق دستایی که قلم شد بگیر این دست ها را یا اباالفضل..} "سقای دشتِ کربلا،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدن