eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث امام صادق.ع.mp3
3.65M
به‌روز‌‌ترین‌‌رسانه‌آنلاين‌‌حاج‌ آرمین غلامی👆 🛑 بعد از اباعبدالله الحسین همه مردم شدند جز سه نفر ‼️ 🖇 (18) 🌸 علیه السلام فرمودند: 🔰پس از شهادت امام حسين همه مردم شدند مگر ابو خالد كابلى،يحيى بن ام الطويل و جبير بن مطعم اما بعد ديگران به اين سه نفر ملحق گرديدند و دوباره شدند و زیاد شدند. يحيى بن ام طويل بعد از شهادت سیدالشهدا داخل مسجد پيغمبر ميشد و ميگفت ما از شما (بنی امیه) شديم و دشمنى بين ما و شما ظاهر گردید. 📚الإختصاص ج۱ ص۶۴ 👤 رحمه الله ذیل این حدیث شریف مینویسد: 🔰این سه تن یا چهار تن از بزرگان اصحاب اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم بوده اند که یا برای نکردن از اهل‌بیت اجازه داشتند یا تقیه کردن را در آن برهه با نمی دانستند لذا میدانستند که در هر حالی کشته میشوند (فلذا ترک تقیه کرده و علنا از امام حسین حمایت می کردند و بنی امیه را محکوم میکردند و پس از آن هم کم کم سایر شیعیان نیز تقیه را کنار گزارده و روی به حمایت از اهلبیت آوردند) 📚مرآة العقول ج۱۱ ص۸۹ 💠با توجه به فرمایش علامه مجلسی و لسان مبارک امام صادق که در مقام هستند معلوم میشود وظیفه شیعیان و محبین بعد از شهادت امام حسین این بوده که از اباعبدالله دفاع علنی بکنند و مخالفت خود را با دستگاه بنی امیه اشکار کنند. _شام پنج شنبه۲۱تیر‌ماه۱۴۰۳ کرمانشاه خاکسارکرمانشاه 🎙بامدّاحی‌: آرمین غلامی👇
روضه قاسم۱.mp3
8.59M
مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 👇
مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 🩸حضرت قاسم علیه‌السلام، محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد پدر و عمویش … در نقلی آمده است که زینب‌ کبری سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلوات‌الله‌علیه» بود که ما را یک به یک در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید و وداع می‌کرد؛ چون نوبت به قاسم علیه‌السلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید. 🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیه‌السلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود: 📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیه‌السلام في يَومِ عاشورا ▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه می‌کند. 🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیه‌السلام هم در کربلا به شهادت رسیده‌اند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیه‌السلام طبق روایت امام سجاد صلوات‌الله‌علیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانی‌شدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است) 📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك! ▪️و در آن حال دست قاسم علیه‌السلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیه‌السلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو. 📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵ 📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی) 🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» می‌نویسد: 📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کرده‌اند: 📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیه‌السلام إلى عَمِّه الحُسين علیه‌السلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛ 🔻همانگونه که از نقل ها استفاده می‌شود،‌محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد سیدالشهداء علیه‌السلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود. 🗯 و شاهد این مطلب، همان‌ نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیه‌السلام با سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه آورده است: 📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ ✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم مستغرق ذات کبریایی قاسم مثل علی اکبری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاسم حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسم از گوشۀ لبهات عسل می ریزد مدهوش ز باده ی بقایی قاسم دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنی معصومی و از گنه جدایی قاسم تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود زیبای امام زاده هایی قاسم سوگند به پینه های پیشانی تو با سن کمت پیر دعایی قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملی الحق حسن کرب و بلایی قاسم زیر پر عباس کشیدی شمشیر شاگرد امیر خیمه هایی قاسم گردن زده ای ازرق و اولادش را زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم ای وای گرفتند همه دورت را چون گل به میان خارهایی قاسم پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر افتاده میان دست و پایی قاسم زیر سم اسب نرم شد پیکر تو بر داغ عظیم مبتلایی قاسم بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم از کهنگی نعل کفن پاره نشد سربسته شده چه روضه هایی قاسم جان داشتی و تن تو را کوبیدند فرق من و توست ماجرایی قاسم نجمه همه گیسوان خود را می کَند تو قاتل او به نیزه هایی قاسم مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 👇
روضه قاسم۲.mp3
9.31M
مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 روضه حضرت_قاسم .حاج آرمین غلامی گُلِ پژمرده پژمردن ندارد ز پا افتاده پا خوردن ندارد مرا بگذار عمو برگرد خیمه تن پاشیده كه بردن ندارد بیا شوق مرا ضرب المثل كن تمام ظرفهایم را عسل كن برای آنكه از دستت نریزم مرا آهسته آهسته بغل كن لبم بوی پدر دارد عمو جان سرم شوق سفر دارد عمو جان تمام سنگ ها بر صورتم خورد یتیمی دردسر دارد عمو جان امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ /محرم/ ششم محرم 👇
روضه۸.mp3
2M
خوانی حضرت_اصغر_علیه_السلام .حاج آرمین غلامی_محرم۱۴۰۳ حمیدبن مسلم گوید: 🥀 من در لشکر ابن زیاد بودم و نظر می‌نمودم به سوی آن طفل صغیر که بر روی دست حسین علیه‌السلام شهید شد. 🥀 ناگاه دیدم که از خیمه‌ها زنی نورانی بیرون آمد که نور جمالش نور آفتاب را می‌نشاند. گاهی چادرش به زیر پایش میرفت و می افتاد و باز بلند می‌شد و ناله سر میداد: 📜 وا وَلَدَاهُ! وا قَتیلاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! 🥀 آن زن آمد و خود را به روی آن طفل انداخت و سپس او را به سینه چسپاند. ▪️سپس فریاد برآورد: وا محمداه! وا علیاه! ما بعد از شما، از دست دشمنان چها که نکشیده‌ایم؟! ▪️وای از آن شیرخواره ای که با تیر دشمنان از شیر مادر گرفته شده... 📋 وا حَسرَتاهُ عَلَیٰ قَریحَةِ الجَفنِ والْاَحشاءِ ▪️هزار اندوه و حسرت بر آن طفلی که پلک هایش(از گریه) و بدنش(از تیر) زخمی شده... 📚مهیج الاحزان ص۵٠٠ 📚مخزن البکاء ص۵٨٩ 📚اسرار الشهاده ج٢ص١٣١ ✍ همین که دو تایی به میدان رسیدند رویِ دست خورشید، شش ماه دیدند به واللهِ کارش علی اکبری بود اگر چه علی اصغرش آفریدند سرش را روی شانه بالا گرفته ست کسی را به این سر بلندی ندیدند از این سمت، علی که جلوتر می‌آمد از آن سمت، لشگر، عقب می‌کشیدند همین که گلوی خودش را نشان داد تمامی دل ها برایش طپیدند پدر گردنش کج، پسر گردنش کج چقدر این دو از هم خجالت کشیدند لب کوچکش خشک و حلقوم او خشک چه راحت گلوی علی را بریدند عزاداری‌شب ششم محرم علی اصغر_روضه قاسم _شام پنج شنبه۲۱تیر‌ماه۱۴۰۳ کرمانشاه خاکسارکرمانشاه 🎙بامدّاحی‌: آرمین غلامی👇
کاروان اسرا.mp3
1.31M
اشعاراسارت غلامی_مجنون ..خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷 🔷🔷🔷🔷🔷 سرت رابرادرکجا می برن به شام وبه کوفه چرامیبرن کجا میبرندوکجا میبرن اسارت رودکوفه، مردی غریب به هشتادوچندین زن بی حبیب یه زینب که باور نداره هنوز هنوزداره می خونه ام یجیب سرت رابرادرکجا می برن به شام وبه کوفه چرامیبرن کجا میبرندوکجا میبرن واویلا ازاین غم کبابه ،دلم واویلا که بی صبر وتابه ،دلم واویلا شدکه کوفه بی توحسین واویلا که خونه خرابه دلم واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین.. 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 واویلا که من بی حسین بی کسم واویلاکه تا اوج غم می رسم واویلا که بی جونم و بی رمق واویلا به اشک حسینی قسم واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین.. 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 شب آخری گفتی تو گوش من میبینی منو،اخرش بیکفن سرم رو،توکوفه،میبینی شبی به دروازه کوفه،سری بی بدن میبینی تو،عصر عطش کربلا میبینی که غوغا میشه قتلگاه میبینی که زینب داره ازروتل میبینی که سر می‌ره رو نیزها سرت رابرادرکجا می برن به شام وبه کوفه چرامیبرن کجا میبرندوکجا میبرن 🔷🔷🔷🔷🔷🔷 ✍ غلامی_مجنون دوم محرم/۱۴۰۳/ 🤞 روضه اسارت_نوحه _روضه بانوشریفه جون غلام حسین اسرا آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم /کرمانشاه مرداد
نوحه اسرا...mp3
2.17M
. حرم هوای حسین هوای شب جمعه زدبه سرم..هلالی به صد حمله، به صدطعنه،تنت غارت شد تنت غارت ، به آل علی جسارت شد،جسارت شد،گریه شدکارت امان ازغم،_۳/از دل زینب... بیا روضه ،بخوان روضه ، بخوان روضه برسه بی سر ببین زینب،به زندان است،شده عمه دیدگانش تر امان ازغم،_۳/از دل زینب... بخوان روضه، تواز نیزه واز سر ،ا ز چشم وازغم سر ز کعب نی ،بگوامشب ، ز سوز دل آل پیغمبر امان ازغم،_۳/از دل زینب... اگر چه عدو شد ، اسیر حقارت امان از اسارت ، امان از اسارت ---------امان ازغم،_۳/از دل زینب... به گودالی تنت دیدم، شدی از جفا بی برادر،تو چه زیبا در ره دین بود ، علمداره دخت حیدر،تو امان ازغم،_۳/از دل زینب... سادات غلامی_مجنون🎤 🤞 روضه اسارت_نوحه _روضه بانوشریفه جون غلام حسین اسرا آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم /کرمانشاه مرداد
روضه جون،،،،.mp3
7.6M
روضه بیستم_محرم🤞 خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام .حاج_ آرمین _غلامی 👇👇 🤞 روضه اسارت_نوحه _روضه بانوشریفه جون غلام حسین اسرا آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم /کرمانشاه مرداد
روضه بیستم_محرم🤞 خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام .حاج_ آرمین _غلامی جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت با نیّت غلامی اولاد مرتضی آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء از رب ، مقام‌ نوکر آل عبا گرفت در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت مویش که شد به خدمت آل علی سپید در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت رنگ سفید وعطر خوش و حشر با حسین او این سه را ز حضرت خیرالنساگرفت هنگامى كه جُون روى زمين افتاد، امام حسين عليه‌السلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض و طيّب و احشره مع محمد و عليهم السلام" بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما. من غلامی رو میشناسم روز عاشورا اومد محضر ارباب، گفت اجازه میدی من برم میدان .. غلام اباذر غفاریِ ، خدا رحمتت کنه جُون .. چقدر به ما معرفت یاد دادی .. ارباب فرمودن ما که نمیخوایم تو رو اذیتت کنیم تا اینجا هم که اومدی ممنونتم برو .. اما جوون بزار یه چیزی ازت گلایه کنم .. آخه با معرفت، تو که میدونی دلِ حسین چه جوریه ، چرا اینجوری دلشو سوزوندی .. گفت ارباب میرم باشه، اصلاً نباید میگفتم .. من رنگ و بوم مثل شما نیست .. تا اینو گفت ، یهو ابی عبدالله گفت برو .. دریای رحمت ابی عبدالله رو به جوش آورد .. امشب میخوام بگم ارباب میدونم بی معرفتیه، بی ادبیه .. شما که دنباله خوبایی، منه آلوده به چه دردت میخورم ارباب .. اصلا روضه تم میام بی آبرویی میکنم .. فقط منو از در خونه ت رد نکن ارباب .. وقتی این غلام زمین افتاد، ابی عبدالله اومد جلو گفت خدایا اینو خوش بوش کن .. خدایا صورتشُ روشن کن .. خدایا اینو با ما و با خاندان اهل بیت همنشینش کن .. یعنی اینم از ماست .. امام سجاد چند روز بعد که اومدن همه شهدا رو دفین کنن، بنی اسد صدا زدن یابن رسول الله! حضرت فرمود بله" گفتن آقا یه شهیدی ام اینجا افتاده نمیدونیم کیه .. آقا چهره ی سفید و نمایانی داره .. آقا عجب بوی خوشی میده .. آقا فرمودن غلام سیاهِ ما جُونِ .. حسین رنگ و بو بهم بده ارباب .. منی که جَوونیم و دادم برات نگی منو نمیخوای منی که بزرگ شدم تو روضه هات نگی منو نمیخوای امشب میخوام داد بزنی .. آدم خوبه اینجوری غلام باشه، اما از یه غلام دیگه ام بهتون بگم .. نانجیب از همون اول چشمش به انگشتر بود ..الهی آتش بگیری بَجدَل .. نصف شب خودشُ رسوند کنارِ گودی قتلگاه .. جگر فاطمه رو آتش زد .. میدونی چیکار کرد؟! فردا وقتی زینب اومد داداشُ پیدا کرد یه صدایی زد گفت حسین جان بمیرم : نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهنت هم جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ بوده همه صدا بزنید حسین .. 📚 منابع: منتخب التواريخ ص۳۱۱ وسيلةالدارين ص۱۱۵ 🤞 روضه اسارت_نوحه _روضه بانوشریفه جون غلام حسین اسرا آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم /کرمانشاه مرداد
نوحه اسارت.....mp3
1.73M
نوحه دیر راهب. ❤️ آرمین غلامی زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود. با تمام اهل بیت ، منزل به منزل می‌رود. ❤️ هست همراهش زنان وطفلهای داغدار . بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا بود سرهای بریده،در جلوی کاروان. هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران. ❤️ ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان . از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان . تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان. ❤️ آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان. هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود. همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود. ❤️ گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من. اجرتش را درهم و دینار ، بستانی زمن. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال. راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال . ❤️ شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او. چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا. گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا. ❤️ گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم. نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر. ❤️ 🌴ای عزیر مصطفی 🌴ای شهید نینوا گزارش 👆👆 مجلس یزید امام حسن آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم کرمانشاه شنبه۶مرداد👇
شورآخرصفر..mp3
2.98M
❣﷽❣ 👆 سینه_زنی زمزمه 🎙 آخر_صفر 🎙سبک منم باید برم .حاج آرمین غلامی داره تموم ميشه سينه زني و شور و شين يه سال ديگه گذشت ماه محرمه حسين يادش بخير چقدر سينه زدم زير علم گفتم يه كاري كن آقا منم برم حرم منم بايد برم تا حرمه آقام حسين فقط اينو ميخوام كه بزنه صدام حسين حالا كه نوكرم كرده چقدر دعام حسين 🎙حسين آقام آقام... اجازه دادي كه تا روضه ها منم بيام تا فاطميه من دلتنگ اين پيرن سيام پيرن سياهي كه داده به نوكر آبرو سينه زدم برات اينو به مادرت بگو بگو كه مزد نوكريه مارو هم بده اذن زيارتو به حق اين علم بده هرساله اربعين به نوكرا حرم بده '🎙 حسين آقام آقام… وششم صفر ۱۴۰۳/ # کرمانشاه 👇 https://eitaa.com/majnon1396 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
شب جمعه🤞 امام حسین(ع) روضه حضرت رقیه(س) شعر_مناجات_سیدالشهداء .حاج آرمین غلامی ،کرمانشاه سوم آبان عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین تا به بُن‌بستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت فرش‌ها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت قبر ما با دستمال اشک روشن می شود گریه‌کُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت در قیامت کوچه‌ی سینه‌زنی وا می کنیم این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت قاب لبخند نبی افتاد و تکّه‌تکّه شد سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه... زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن 🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد )راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم وای حسین وای حسین.. گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود .. ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت رقیه(س) شب جمعه است امواتمان فیض ببرند اما عزیزان اگرامشب با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، جوون داری اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان...عزیز زهرا تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭 چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شعر_مناجات_سیدالشهداء شب_زیارت
👆 مجلس عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج آرمین غلامی شام چهار شنبه /۲۱ آذر ماه
👆 مجلس عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج آرمین غلامی شام چهار شنبه /۲۱ آذر ماه
روضه ام البنین.۱....mp3
1.94M
مدح حضرت_ام_البنین آرمین غلامی هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر" قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است هر کجایی که سخن از ادب عباس است مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است پسرش آخر مردانگی و غیرت بود هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟ نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است "کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد" این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است حاج آرمین غلامی شام چهار شنبه /۲۱ آذر ماه