eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین جان.. سرتوبرفرازنیزه هابود لبانت قاری طشت بود سرت زخمی زسنگ کوفیان شد سرت مجروح چوب خیزران بود سرت از بهرمن دریای نور است سرتو سرتوسوخته ی کنج تنوراست لبانت بوسه گاه بوتراب است سر توشاهدبزم شراب است چودیدم نیزه ی روزخیانت بدیدم جای چوبی برلبانت عدومیزدمراباصدجسارت ببین اموال مارا کرده غارت تنت راپیش مامسلوب کردند سرت آویزه بریک چوب کردند طلای دختران غارت نمودند ببین(مجنون)که معجر می ربودند 📝شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
یاحسین... شعرگودال قتلگاه... خنجربدست گردتو مشتی حرامی است... برگردپیکرتوسگان جزامی است.. خولی به نیزه بهرتولبریز گشته بود.. لشگربرای قتل توتجهیزگشته بود.. شمشیرشمربهرسرت تیز گشته بود.. در زیرخنجرش بدنت ریز گشته بود شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)......
🔵اشعارناب حسینی ع. تو وزخم سنان ونیزه داران من وشلاق دشمن ای حسین جان من ویک کاروان بی گوشواره من وقنداقه ی بی شیرخواره ببین برناقه ی عریان نشستم ببین چون پیره زن قد شکستم تو وکوه غم وسنگ لب بام من ونامحرمان کوفه وشام من واین دختران قدخمیده تو وحلقوم ورگهای بریده شداز داغت سکینه موپریشان که آمدمادرت گیسوپریشان هوای دیده ی (مجنون) بهاریست به سر امشب وصال روی یاریست 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. .
# یارب ازعشق حسین توعز وجاهم داده ای دربهشتت منزلی وبارگاهم داده ای سرخوشم از روز اول من حسینی مذهبم فخرم این بس تا ابدآقاپناهم داده ای من گدایی را بلد هرگز نبودم آمدی کردیم عبدحسین وتوسپاهم داده ای سرزمین کربلا را کرده ای قبله گهم درکنارش خانه ای درخیمه گاهم داده ای کرده ای مارا اسیر صحن شش گوش حسین همچو اربابم حسین توقبله گاهم داده ای همچو عباسی که شیر ازترس او درلرزه است سرخوشم بایاد او پشت وپناهم داده ای یارب این (مجنون) تورا حمد وثناخوانی کند درعزای شاه خوبان اشگ وآهم داده ای _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
ورود اسرا به شام نبودی روزگارم تنگ کردند پذیرایی زمن باسنگ کردند رخم رامثل خون پیکره تو به ضرب تازیان همرنگ کردند 📝شعرآرمین غلامی. (مجنون کرمانشاهی).
🔴اشعار ناب .. سربریده و راهب مسیحی.. راهبا من زاده ی پیغمبرم من حسینم نور چشم حیدرم من کیم عشق خدای عالمم راهبا کوی خدارامظهرم بوده هرجا بر سرم تاج شرف راهبامن عرش حق رالنگرم ایکه تمجیدیم به قرآن آمده راهبامن ماسوا رامفخرم من که خودقدرت به هستی داده ام راهبا من خود ولی داورم.... درکتاب آسمانی آمده راهبا برماسوا من سرورم جدمن احمدبود بابم علی راهبا زهرای اطهر مادرم من حسینم رحمت بی واسطه راهبامن برخلایق سرورم کوفیان مهمان نوازی کرده اند راهبا کردند غمگین خاطرم کوفیان یاران ماراکشته اند راهبامن بی کس وبی یاورم بعدمن شداهلبیتم خار وزار راهبارفته اسیری خواهرم راهبا(مجنونم)ازاین واقعه شاعرم امابه کویش ذاکرم. . 📝شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... .
زلف یار. سر زلفت به روی نیزه رهابود حسین گاه راست هدف سنگ بلابود حسین سر تو بر سره. سرنیزه به هرسومیرفت حنجره پاره ی تو چه بی صدابودحسین کاش هرگز سرت ازنیزه نیفتدبه زمین لیک دیدم سر توبه زیرپابودحسین جای سنگی به لب وآن دهنت پیدابود خواهرت ازغم توغرق نوابودحسین باز بانیزه عدو بر سروپشتم زده است ضرب شلاق عدو برتن مابود حسین درمیان دشت گویا دخترت گم شده بود دخترسه ساله ات بگوکجابودحسین دل(مجنون)همه شب به اضطراب غم توست به هوای تو دلم غرق بلا بود حسین 📝شعر .آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
🌌سربریده . عدوی بی حیای توشرور است تنت در زیر آن سم ستور است سرت را درمیان کیسه بردند گهی بر نی .گهی کنج تنور است.. .📝شعر آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
نوحه کردی امام حسین.ع.غلامی.m4a
2.27M
بسم الله الرحمن الرحیم نوحه کردی - مداح..حاج آرمین غلامی قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو چو حسین بن علی له شاهراه بندگی وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو چی ودس م حسین واصغر وعباس برام صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو شاعر.آرمین غلامی
🖕🖕🖕متن روضه-کرامات مداح..حاج آرمین غلامی 🏴کرامات سید الشهدا علیه السلام ▪️آزاد کرده حسین(ع) مرحوم متقی صالح و واعظ اهلییت عصمت و طهارت علیهم صلوات الله شهید حاج شیخ احمد کافی (رضوان الله تعالی علیه) نقل نمود: یکی از شیعیان در بصره سالی ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خوانی می کرد این بنده خدا ور شکست شد و وضع زندگی اش از هم پاشیده شد حتی خانه اش را هم فروخت. نزدیک محرم بود با همسرش داخل منزل روی تکه حصیری نشسته بودند یکی دو ماه دیگر بنا بود خانه را تخلیه کنند و تحویل صاحبخانه بدهند و بروند. همسرش می گوید: یک وقت دیدم شوهرم منقلب شد و فریاد زد. گفتم: چه شده؟ چرا داد می زنی؟ گفت: ای زن ما همه جور می توانستیم دور و بر کارمان را جمع کنیم آبرویمان یک مدت محفوظ باشد اما بناست آبرویمان برود. گفتم: چطور؟ گفت: هر سال دهه عاشورا امام حسین(ع)، روی بام خانه ما یک پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم می آیند ما هم وضعمان ایجاب نمی کند و دروغ هم نمی توانیم بگوییم آبرویمان جلوی مردم می رود. یکدفعه منقلب گردید گفت: ای حسین مپسند آبرویمان میان مردم برود قدری گریه کرد. همسرش گفت: ناراحت نباش یک چیز فروشی داریم گفت: چی داریم؟ گفت: من هجده سال زحمت کشیدم یک پسر بزرگ کردم پسر وقتی آمد گیسوانش را می تراشی و فردا صبح دستش را می گیری می بری سر بازار. چه کار داری بگویی پسرم است بگو غلامم است و به یک قیمتی او را بفروش و پولش را بیاور و این چراغ محفل حسینی را روشن کن . مرد گفت: مشکل می دانم پسر راضی بشود و شرعاً نمی دانم درست باشد که او را بفروشیم یا نه. زن و شوهر رفتند خدمت علما و قضیه را پرسیدند. علما گفتند: پسر اگر خودش راضی باشد او را در اختیار کسی بگذارد اشکالی ندارد و بعد از سوال برگشتند خانه یک وقت دیدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد. پسر می گوید: وقتی وارد منزل شدم دیدم مادرم مرتب به قد و بالای من نگاه می کند و گریه می کند، پدرم مرتب مرا مشاهده می کند اشک می ریزد. گفتم: مادر چیزی شده؟ مادرگفت: پسرجان ما تصمیم گرفته ایم تو را با امام حسین(ع)معامله کنیم. پسرگفت: چطور؟ جریان را نقل کردند پسرگفت: به به! حاضرم چه از این بهتر. شب صبح شد گیسوان پسر را تراشیدند پدر دست پسر را گرفت که به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش (مادر است و این هم جوانش است) پس یک مقدار بسیار زیادی گریه کردند و از هم جدا شدند. پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان، به آن قیمتی که گفت تا غروب آفتاب هیچکس نخرید. غروب آفتاب پدر خوشحال شد گفت: امشب هم می برمش خاته یکدفعه دیگر مادرش او را ببیند فردا او را می آورم و می فروشم. تا این فکر را کردم دیدم یک سوار از در دروازه بصره وارد شد سراسیمه نزد ما آمد به من سلام کرد جوابش را دادم. فرمود: آقا این را می فروشی؟ (نفرمود غلام یا پسرت را می فروشی) گفتم: آری. فرمود: چند می فروشی؟ گفتم: این قیمت. یک کیسه ای به من داد دیدم دینارها درست است. فرمود: اگر بیشتر هم می خواهی به تو بدهم. من خیال کردم مسخره ام می کند. گفتم: نه. فرمود: بیا یک مشت پول دیگر به من داد. فرمود: پسرجان بیا برویم. تا فرمود پسر بیا برویم این پسر خود را در آغوش پدرش انداخت. مقدار زیادی هم گریه کرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از در دروازه بصره رفتند بیرون. پدر می گوید: آمدم منزل دیدم مادر منتظر نتیجه بود گفت: چیکار کردی؟گفتم: فروختم. یک وقت دیدم مادر بلند شد گفت: ای حسین به خودت قسم دیگر اسم بچه ام را به زبان نمی برم. پسر می گوید: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از در درواره بصره خارج شدیم بغض راه گلویم را گرفته بود بنا کردم گریه کردن. یک وقت آقا رویش را برگرداند فرمود: پسرجان چرا گریه می کنی؟! گفتم: آقا این اربابی که داشتم خیلی مهربان بود خیلی با هم الفت داشتیم حالا از او جدا شدم‌ و ناراحتم. فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم. گفتم: آری پدرم. فرمود: می خواهی برگردی نزدشان؟ گفتم:نه فرمود: چرا؟ گفتم: اگر بروم می گویند تو فرار کردی. فرمود: نه پسرجان برو پایین. من را پایین کرد و فرمود: برو خانه. گفتم: نمی روم، می گویند تو فرار کردی. فرمود: نه آقا جان برو خانه اگر گفتند فرار کردی بگو نه، حسین مرا آزاد کرد. یک وقت دیدم کسی نیست. پسر آمد در خانه را کوبید پدر آمد در را باز کرد. گفت: پسرجان چرا فرارکردی؟ گفتم: پدر بخدا من فرار نکردم. گفت: پس چطور شد آمدی؟ گفتم: بابا حسین مرا آزاد کرد. 📚منبع: کرامات الحسینیه، شیخ علی میرخلف زاده، ص ۲۷ 💐أَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْغَرِيبِ الْمَظْلُومِ الوَحيدِالطَّرِيدِ الشَّريدِالْفَرَج💐
کرامات امام حسین.ع.محرم1400.غلامی.m4a
2.99M
🖕🖕⚫️عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت! (بسیار زیبا) مداح..حاج آرمین غلامی 👇👇
🖕🖕⚫️عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت! (بسیار زیبا) مداح..حاج آرمین غلامی متن .... ♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد. ⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود. 💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند. 🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. ❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.» ✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار. 🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.» 💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. 🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید... 🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید 🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. 💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید. 🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. 🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ "آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟" ⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...» ♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید... 🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین...
🖕🖕##ـ✨﷽✨ـ آرمین غلامی ⁉️ ✍روز قيامت روزى است كه هر فردى را بلند میكنند تا همه او را ببينند، آن وقت منادى ندا میكند: هركس به اين شخص حقّى دارد بيايد؟ آنگاه طالبين حقوق به او رو می‌آورند، كسانى را كه شايد اصلاً خودش احتمال نمیداده حقوقشان را اداء نكرده است ، اطرافش را میگيرند. آبروى كسى را ريخته ، يا غيبت كسى را كرده ، مال كسى را خورده يا به كسى بدهى داشته و فراموش نموده ، از او مطالبهٔ حق میكنند، بيچاره بايد از حسنات خود به آنها بدهد. در روايات آمده كه ؛ براى يک درهم مال ، هفتصد ركعت نماز مقبول را بايد بدهد، ديگر مصيبت از اين بدتر؟ در صورتيكه حسناتش تمام شود، بايد در مقابل از گناهان صاحبان حقوق بردارد و بار آنها را سبكتر نمايد. قيامت به قدرى سخت است كه برادر از برادر و پسر از پدر و مادر از پدر، زن از شوهر و شوهر از زن فرار میکند، از ترس اينكه نكند حق خود را مطالبه كند. 📚حقایقی از قرآن ، صفحه ۱۹ ـ┅┅❅🍃🌼🍃❅┅┅ـ 🔰 🌸🌸🌸🌸🌸 روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . .مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ... بیایید ديگران را قضاوت نكنيم ! ─┅─═ঊঈ👑 ঊঈ═─┅─
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم ایم # آرمین غلامی 🔸امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگی‌اش خلاصه کرده‌ایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.! ✅ امام حسین در جنگ‌های جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که می‌توانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند. ✅ امام حسین عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشت و به آنها محبت می‌کرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه می‌سرود. ✅ در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند. ✅ هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار می‌کرد. ✅ در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند. ✅ هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمی‌گشت و نه تنها به فقرا کمک می‌کرد بلکه آن‌ها را از گدایی بی نیاز می‌کرد. ✅ در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسول‌الله رضایت داد. ✅ کنیز خود را به خاطر اینکه یک دسته‌گل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد. ✅ وقتی برده‌ای را دید که به یک سگ غذا می‌دهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همان‌جا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همان‌جا مسلمان شدند. ✅ در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که می‌توانست مثل عبدالله‌بن‌زبیر در مکه پناهنده شود، این‌کار را نکرد تا حرمت کعبه خدشه‌دار نشود. ✅ وقتی به سپاه هزار نفری حربن‌یزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوء‌استفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امام‌حسین دستور داد که اسب‌های دشمن را هم سیراب کنند. ✅ وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشته‌اند، برای جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده‌ و بر‌می‌گردد ولی ابن‌زیاد مخالفت کرد. ✅ وقتی حربن‌یزید ریاحی به دستور ابن‌زیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود: من شروع کننده جنگ نیستم. ✅ در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمی‌تواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند. ✅ زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همان‌ها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود. ✅ مردم در هنگام دفن امام‌حسین، آثار زخم‌هایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخم‌ها اثر کیسه‌هایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان می‌بُرد.
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم🖕🖕 متن کرامات الحسین-حاج آرمین غلامی الله زینب_کبری_سلام‌الله‌علیها🌸 شیعیان مرتضی تحت لوای زینب است لذّت بزم حسینی از صفای زینب است حُرمت بزم عزا واجب بُوَد برعاشقان مجلس ماتم همانا کربلای زینب است من غلامِ خانه زادِ اهلبیت حیدرم در دلم عشق علے در سر هوای زینب است عمّهٔ سادات عالَم، عالِمه، دریای صبر بوسهٔ هفت آسمان بر خاکِ پایِ زینب است مرتضی مست از وفا و غیرت عبّاس بود حضرت عبّاس هم مستِ وفای زینب است دست بر سینه همیشه احترامش مینمود این نشان اجر و قُرب پُربهای زینب است مےنویسم جمله‌ای از قول عبّاس علی شمّه‌ای از ارزشِ بـےانتهای زینب است بوسه بردستان زینب زد ابالفضل و بگفت مادرم، ایلم، تبارم، جانفدای زینب است دردمندان و مریضان جهان را مژده باد چارهٔ درد شما دارالشّفای زینب است هرکه مےپرسد نشانی(فیضیا) فورا بگو دفتر دارالشّفا بزم عزای زینب است ✧✾════✾✰✾════✾✧ طرفدار امام حسین علیه‌السلام یا طرفدار صدام حسین پیرمرد عراقی تعریف می‌کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق در سال1991 میلادی عده‌ای از ماها را در کربلا دستگیر کردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه‌ای از ریگ پیاده کردند کامل حسین، داماد صدام و مأمور حمله به حرم امام حسین علیه‌السلام در آنجا بود همه را روی ریگ‌ها نشاندند کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شماها طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستی یا طرفدار صدام حسین؟ کسی جواب نداد! بار دوم گفت: هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند کسی بلند نشد! ناگاه یک جوان ۱۶ ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستم کامل حسین گفت: برو آنجا بایست او رفت در مقابل همه ایستاد بار دیگر کامل حسین گفت: هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان شانزده ساله گرفت و او را به شهادت رساند بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین جوانی دیگر بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستم کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد از آن هر چه گفت: کدام یک از شماها طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستید کسی جواب نداد لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند شب در خواب امام حسین علیه‌السلام را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان شانزده ساله را آوردند حضرت فرمودند: کنار شهداء دفنش کنید او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود: او را در ضریح دفن کنید برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام میان این دو شهید تفاوت قائل شدند! لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم حضرت فرمودند: جوان اولی نمی‌دانست سرنوشتش چه می‌شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد لذا جزء شهداء دفن شد ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم: در ضریح دفنش نمایند 《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبدالله》      
🖕🖕 بسم الله الرحمن الرحیم متن روضه دفن امام حسین وشهدای دشت کربلا مداح..حاج آرمین غلامی فرمان امام زمان (عج) به اینکه خدا را به حق حضرت زینب (س) سوگند دهید آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند. ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. بحق الزینب اللهم عجل لولیک الفرج *روضۂ دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین.ع *«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا»* 🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍 درمیان میکده ساغر بدردم میخورد باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد دستهای خالیم خالی بماند بهتر است اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد بی خیال نسخه های بی دوای این و آن بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد * *◾ سلام میده امام زمان به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود* *دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو ندارین آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭 *همه بگید مظلوم حسین #
روضه هنده زن یزید لع.وزینب کبری .غلامی.m4a
6.51M
روضه هنده زن یزید وحضرت زینب(س) درشام ..حاج آرمین غلامی
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 امام سجاد به یزید فرمود: "به من اجازه می دهی بالای این چوب ها(منبر)بروم تا سخنی بگویم که مورد رضایت خدا باشد و برای این مردم اجر و پاداشی داشته باشد؟". یزید نپذیرفت،مردم اصرار کردند تا حضرت سخن بگویند،اما باز قبول نکرد،پسر یزید_معاویه_از پدرش خواست که به او اجازه بدهد و گفت:به او اجازه بده،مگر چه چیزی دارد که بگوید؟،یزید گفت:این ها وارثان علم و فصاحت هستند. بعد از چند لحظه یزید منصرف شد و اجازه صحبت کردن داد.حضرت سخنرانی کردند و چون سخن امام به این جا رسید:"((من فرزند کسی هستم که در خون خویش غلتید،من فرزند ذبیح کربلا هستم،من فرزند کسی هستم که طایفه جن بر او گریه کردند و پرندگان آسمان برایش نوحه سر دادند))". صدای گریه و شیون مردم برخاست،یزید احساس خطر کرد و به مؤذن دستور داد تا اذان سر دهد.مؤذن گفت:اللّه اکبر. امام فرمود:"((اللّه اکبر و أجل و أعلی و اکرم ممّا أخاف و أحذر))". مؤذن گفت:أشهد أن لا إله إلّا اللّه. حضرت فرمود:"((نعم أشهد مع کل شاهد أن لا إله غیره و لا رب سواه))". وقتی مؤذن گفت:أشهد أنّ محمداً رسول اللّه. امام سجاد به مؤذن فرمود: "تو را به خدای محمد قسم می دهم که ساکت شو و دیگر چیزی نگو!". آن گاه رو کرد به یزید و فرمود: "این پیامبر عزیز و بزرگوار جدّ توست یا جدّ من؟!اگر بگویی جدّ تو بوده است که همه می دانند دروغ می گویی و اگر بگویی جدّ من است پس چرا پدرم را از روی کینه و دشمنی کشتی،اموالش را به غارت بردی و خانواده و ناموسش را به اسارت گرفتی؟!وای بر تو از آن لحظه ای که در روز قیامت جدّم،حقّ خویش را از تو بخواهد". یزید که اوضاع را چنین دید با فریاد به مؤذن گفت:اقامه بگو تا نماز بخوانیم.مردم به همهمه و گفت و گو پرداختند،بعضی از آنها مشغول نماز شدند و عده ای نیز آن جا را ترک کردند. 📚مقتل مقرم،ص۴۱۳_۴۱۴_۴۱۵_۴۱۶ 📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۶۹ 📚نفس المهموم،ص۲۴۳ یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند. سپس سکینه و فاطمه وارد شدند،آن دو دائم نگاه می کردند تا سرِ مطهر را ببینند. اما یزید آن را می پوشاند تا فاطمه و سکینه نتوانند ببینند،وقتی چشم آن دو به سرِ مطهر افتاد به گریه افتادند و ضجه زدند. یزید دستور داد تا مردم وارد شوند،او شاخه ای از نِی در دست داشت و با آن به لب و دهان مبارک سیدالشهدا می زد و می گفت:((یوم بیوم بدر_امروز تلافی جنگ بدر است)). ابو برزه اسلمی،به یزید گفت:خودم دیدم که روزی پیامبر این لب ها و لب های برادرش حسن را می بوسید و می فرمود: "شما سرور جوانان بهشت هستید،خدا قاتل شما را بکشد و لعن نماید و به جهنم ببرد". یزید از این سخن خشمگین شد و دستور داد او را به زور از آن مکان بیرون بردند. 📚مقتل مقرم،ص۴۱۶ 📚مرآةالجنان،ج۱،ص۱۳۵ 📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۵ 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۶ 📚لهوف،ص۱۰۲ فرستاده قیصر روم که در مجلس حاضر بود خطاب به یزید گفت:به یکی از منطقه های ما سُمِّ الاغِ حضرت عیسی نگهداری می شود و مردم مسیحی هر سال،از سراسر کشور،خود را به آن می رسانند و نذرهای خویش را به احترام آن تقدیم می نمایند.ما همان قدر به آن احترام می گذاریم که شما به کتاب های دینی و مقدس خود!من با دیدن بی احترامی شما به سرِ فرزند پیامبرتان،فهمیدم که باطل هستید و دشمن حقّ می باشید. یزید دستور داد او را به قتل برسانند.فرستاده قیصر برخاست،سرِ مطهر را بوسید،شهادتین را بر زبان راند.وقتی او را کشتند،همه شنیدند که سرِ مطهر امام حسین(ع)با صدای کاملاً آشکار فرمود:"لا حول و لا قوّة إلّا باللّه". سر را از مجلس بیرون بردند و به مدت سه روز بر دروازه قصر آویختند.وقتی هند بنت عمروبن سهیل_همسر یزید_دید سرِ مطهر بر دروازه آویزان است و نور از آن پرتوافکنی می کند و خون تازه از آن می چکد و از آن عطری مطبوع به فضا پراکنده می شود، سراسیمه و بدون حجاب وارد مجلس یزید شد و گفت:سرِ فرزند دختر رسول خدا بر دروازه خانه ماست.یزید به طرف او رفت و او را پوشاند و گفت:گریه کن!او بزرگ خاندان بنی هاشم بود و ابن زیاد در کشتن او تعجیل کرد!. پس از آن یزید دستور داد تا همه سرها را بر دروازه های مختلف شهر و مسجد جامع اموی بیاویزند. مَروان که از کشته شدن امام حسین خرسند بود گفت:((ضربت دوسر فیهم ضربة_أثبتت اوتاد ملک فاستقر)). و در حالی که شعر زیر را می خواند با نِی بر صورت مبارک سیدالشهدا می زد:((یا حبّذا بردک فی الیدین_و لونک الأحمر فی الخدین_کأنّه بات بعسجدین_شفیت منک النفس یا حسین)). 📚مقتل مقرم،ص۴۱۷_۴۱۸ 📚الصواعق المحرمة،ص۱۱۹ 📚مقتل عوالم،ص۱۵۱ 📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۷۵_۷۴ 📚الخطط مقریزی،ج۲،ص۲۸۴ 📚نفس
. 🔰حق باکیست⁉️ ✅ اعترافاتِ ناتوانی ِ خود درمشکلات وتوانمندیِ آقاامیرالمومنین سلام الله علیه که علامه "رحمت اله علیه "، درجلد ِ ی دربحث ِ ( ) باذکر ِ دقیق ازمنابع ِ قید کرده است. که به چندتایی ازآنها اشاره میکنیم .👇 1⃣《 عجزت النساء ان تلد مثل علی بن ابیطالب ...‌زنان عاجزند که فرزندی مانند علی بن ابیطالب بزایند. 》(۵) 2⃣《 لَولا علی لَهلک عُمَر .... اگر علی نبود ، عمر میشد》(۵) 3⃣《 لولا علی لافتَضحنا ... اگرعلی نبود،ما میشدیم》 4⃣《 لا ابقانی الله لِمعضله لم یکن لها ابوالحسن خدامرا به مشکل ومعضلی نیفکند که علی برای حل آن نباشد》(۱) 5⃣《 الحمدلله انتم اهل بیت الرحمه یاابالحسن! لولاعلی لهلک عمر ‌.. خداراشکر که توازاهل بیت رحمت هستی! اگرعلی نبودعمرهلاک میشد 》(۲) 6⃣《 اعوذبالله من معضله لاعلی لها پناه میبرم بخدا از معضل ومشکلی که علی برای حل آن حضورنداشته باشد》(۳) و ♦️ : 7⃣《 اَقیلونی ولستُ بِخیرکم وعلی فیکم .. مرارهاکنید که شما درحالیکه علی درمیان شماست‌》( ۴) 8⃣ 《 یابن ابیطالب ! مازلت کاشف کل شبهه وموضح کل حکم ... ای پسراببطالب ! توهمواره برطرف کننده هر و دهنده ی هرحکم بوده ای 》 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚برگرفته ازکتاب علی کیست؟ نوشته فضل الله کمپانی صفحات ۱۰۸ تا۱۱۵ 📚 الغدیر.ج ۶. بحث نوادرالاثر 📚۱)کفایه الخصام ص۶۸۴ 📚۲)ناسخ التواریخ.احوالات امیرالمومنین 📚۳)فصول المهمه ص ۱۸ 📚۴) ذخائرالعقبی محب الدین طبری ص ۷۹.۸۰ 📚۶ و ۵)کشف الغمه ص ۳۳ .
‌. ♦️ .... 《وَ لَو تَقَوَّلَ عَلَینا بَعضَ الاَقاویل لَاَخَذنامِنهُ بِالیَمین ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتین اگرپیامبر، برما بعضی سخنان ِ(دروغ) رامیبست ، دست راست اورا (مقتدرانه )میگرفتیم و رگِ گردنِ اورا میکردیم 》 ( الحاقه/۴۶) خداوندبه قول ِمعروفِ ( به در میگم دیوار بشنوه )برای اینکه حساب کار دست همه بیاید، به ، الله ، ی خدا، ِ پیغمبران وکسی که جهانی را به اوآفرید ( لولاک لما خلقت الافلاک) میفرماید: ای محمد! اگر حتی ! آنکسی که بمن سخن باطلی روامیدارد ، !!!!! باشی ، امانش نمیدهم...❗️ وبااین آیه تکلیف بسیاری ،ازجمله را روشن میکند! وگرنه که خداوندبا این حرفها را ندارد... 💠 عایشه ! کسی که ازشدتِ حسادت به خانم سلام الله علیها ،انقدر احادیث کذب وناشایست( از پیامبر به خودش) نقل کرده که از بیان آنها میگرددوحکایت ِ ۶ یا ۹ ساله بودنش درزمان ازدواج کمترین آن دروغهاست ( که کذب ِ همین راهم ازمنابع اهل سنت بخوبی میتوان اثبات کرد) ویکی از دلایلی که کتاب ِ نوشته شد، وجودِ همین احادیث درمنابع اهل سنت بود....... گویا کرده خداونددرسوره ، چگونه اوو رابخاطر" آزاردادن ِ همسرشان رسول الله " ، و است؟.... عایشه ای که وقتی از خواست حق اورا ازبیت المال به عنوان همسر پیامبربپردازد و عثمان نپذیرفت ✅ بارهافریادزد: این را ... ( ۱ ) اما پس ازکشته شدن ِ عثمان، به خونخواهی ِ او، سوار بر ، جنگ را راه انداخت تا ۱۸ هزااااااار ( ونه کافر! ) درآن جنگ کشته شوند⁉️ مسلمانانی که جای اوبودند! مگر قران نفرمود که همسران پیامبر(اُمُ المومنین) هستند؟ ! ایا خداونددرسوره ( مائده/۳۲) نفرموده که هرکس،خون نفربیگناه رابریزد گویا خون ِ انسانها رابرزمین ریخته است❓ آیا رسول اکرم نفرموده اند: اگر در عالم عملی انجام شود ودیگری در عالم به آن عمل، باشد ، آن شخص درثواب یامجازات آن عمل شریک خواهد بود؟ آیا پیروان این بانو وپدرش،میدانند به چه اعمالی بوده ودر چه اعمالی هستند؟ 📕 ( ۱ ) 👈 امامت و سیاست . ابن قتیبه .ترجمه ص ۷۹ ( ازمنابع اهل سنت ) .
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): 🔴🔴 دانستی های یک خطی درباره عایشه از مصادر اهل سنت🔴🔴 ❗️عایشه بیوه زنی که به عقد پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله در آمد. طبقات ، ج۸ ، ص۱۵۶ ❗️ مسموم کردن رسول خدا صلی الله عليه و آله به بهانه دادن دارو بخاری ۱۷/۷ ❗️شغل پدر بزرگش : در مهمانخانه پشه هایی که مزاحم مهمانان بوده را دور می کرد. الاصابه ۵۴۸۵ ❗️پدرش : توهین علنی قیس به ابوبکر در جلوی رسول خدا که حضرت لبخند و تبسم نموده و او را تشویق کردند. راغب ۱۴۸/۱ ❗️پدرش : مست بودن ابوبکر و مرثیه سرایی در مدح مشرکین کشته شده درجنگ بدر و برخورد شدید رسول خدا با او ترمذی ۱۰۹/۱ ❗️مادرش : زن بد نام که در تاریخ عرب معروف است. مسند احمد ۲۷۲/۲ ❗️حسادت عجیب عایشه به حضرت خدیجه سلام الله علیها با اقرار خود عایشه احمد بن حنبل ، ص۷۵ ❗️سن عایشه قبل هجرت ۱۲ سال بوده و او ۶ سالگی با رسول خدا ازدواج نکرده است. المعارف ، ابن قتیبه ، ص۲۹ ❗️ادعای عایشه به فراموشی داشتن رسول خدا بخاری ۱۱۰/۶ مسلم ۱۹۰/۲ ❗️عایشه شأن نزول سوره عبس را پیامبر می دانست در حالی که چنین نیست. مسلم ۳۲/۸ ❗️بی ادبی عایشه و دروغ بستن به رسول خدا که :چه قدر بوی بد میدهی! تفسیر قرطبی ۴۰۳/۵ ❗️اقرار عایشه به زدن یتیمان به حدی که در زمین پهن شوند. بخاری ، ص۴۱ ❗️آزار های شدید عایشه و حفصه به حدی که پیامبر آن ها را طلاق رجعی داد. بخاری ۷/۶ ❗️پیامبر آرزو می کرده عایشه بمیرد و از دستش راحت شود. (به اقرار خود عایشه) طبقات ابن سعد ۲۰۶/۲ ❗️اولین زن تروریست در اسلام که فقط در جنگ جمل ۷۰ هزار نفر به واسطه ی او کشته شدند. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۳۲۲/۹ ❗️وعده ی طلای عایشه به کسی که سر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در جنگ جمل برایش بیاورد. سیرة الأئمه ۴۵۶/۱ ( شیعه) 🔘برخی از مطاعن عایشه لعنت‌الله 1_ افشای اسرار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 2_ نقشه ریزی برای مسموم کردن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 3_ تهمت زدن به ماریه قبطیه 4_ حسادت بر حضرت خدیجه سلام الله عليها 5_ دشمنی با حضرت زهرا سلام الله عليها 6_ برپاکردن جنگ جمل با همکاری طلحه و زبیر 7_ تحریک کردن مردم به مبارزه با آن حضرت حتی بعد از جنگ جمل 8_ شادی در شهادت حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام 9_ امتناع از ذکر نام حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام به جهت دشمنی 10_ اظهار کینه هنگام تشیع امام حسن مجتبی علیه السلام 11_ نامگذاری غلامش به نام عبدالرحمن به جهت محبت ابن ملجم 12_ او خودش مردم را به کشتن عثمان تحریک می کرد، ولی پس از بیعت مردم با حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام _ به جهت کینه ای که با حضرت داشت _ گفت ؛ عثمان مظلوم کشته شده و من به خونخواهی او قیام می کنم 13_ هنگامی که به حوأب رسید و سگان بر او پارس کردند، کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در نهی از جنگ با حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام به یاد آورد، ولی بر مخالفت خویش اصرار ورزید 14_ او دستور داد به کشتن صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عثمان بن حنيف _ حاکم بصره از طرف حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام _ پس از وساطت دیگران از کشتن او صرف نظر کرد ولی به دستور او موهای سر و صورت و ابروی او را کندند، و او را حبس کردند 15_ در خانه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصرف بی جا کرد و ابوبکر و عمر را در آنجا به خاک سپرد 16_ حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام او را از شرافت ام المؤمنين بودن طلاق داد، 📜 1_ بحارالأنوار ج 22 ص 230 تفسیر سوره ی تحریم آیه ی 3 2_ تفسیر قمی ج 2 ص 375_376، بحارالأنوار ج 22 ص 239 _ 241_246 3_ بحارالأنوار ج 22 ص 153_155 4_ صحیح بخاری ج 4 ص 230_231، ج 6 ص 158، ج 7 ص 76، ج 8 ص 195، صحيح مسلم ج 7 ص 133_134 کنزالعمال ج 16 ص 692_693 5_ بحارالأنوار ج 22 ص 236 _238_242 6_ بحارالأنوار ج 32 6_ بحارالأنوار ج 32 ص 341 7_بحارالأنوار ج 32 ص 340_341 8_ بحارالأنوار ج 42 ص 20، پاورقی ج 28 ص 150 تاریخ طبری ج 2 ص 433 مسند احمد ج 6 ص 34_ 228 9_ بحارالأنوار ج 32 ص 342 10_ بحارالأنوار ج 32 ص 341_342 11_ بحارالأنوار ج 32 ص 126_136_137_142_143_167 12_ بحارالأنوار ج 32 ص 118_139_146_147_281 13_ تذكرة الخواص ص 69 14_ الاستيعاب ج 1 ص 368 15_ نهج الحق ص 369 16_ احتجاج ص 164 _198 الصراط المستقيم ج 3 ص 169 الطرف ص 35 ارشاد القلوب ج 2 ص 377 اثبات الوصية ص 133 بحارالأنوار ج 28 ص 107 بحارالانوار ج 32 ص 267_268_278 بحارالأنوار ج 33 ص 249 بحارالأنوار ج 38 ص 350 اساس ایمان ص 420_421 برعای
قسمت پنجم : آرمین غلامی اما من فدای اون سری که ... « أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ » سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته ... حسیییین ... ( قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه ) یااباعبدالله ... سرِ مولا را بالای نیزه زدند ، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده ، ( این سلامها مخصوص سرِ ابی عبدالله است ) ، یه سلام دیگرش رو هم میگم : أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ، سلام بر آن صورتی که خاک آلود شد ... چند جا ، صورت ابی عبدالله خاک آلود شد ، من یکجاشو میگم ، وقتی تیر به سینه ی حضرت زدند ، هرکاری کرد تیر را از جلو بیرون بیاره ، نتوانست ... دلت کربلاست یا نه ؟ این روزها خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ... دعا زیر قبه امام حسین مستجابه ... امام هادی ( علیه السلام ) بیمار شدند ، شخصی را اجیر کردند ، بهش پول دادند ، فرمودند : برو کربلا زیر قبه ابی عبدالله ، برام دعا کن ... گفتند آقا شما خودتان امام هستید ، مُسْتَجَابُ الدَّعْوَه اید ، چرا من دعا کنم ؟ امام فرمودند : خداوند به مکانهایی نظر خاص داره ... اگر راه دل بسته نیست ، امروز دلت رو بفرست ، امروز این دل باید کار ازش بیاد ، منو تو رو باید ببره کربلا ، کنار ضریح اربابمون ، زیر قبه ی ابی عبدالله دعا کنیم ، بگیم آقا شیعیانت گرفتارند ، حسییین ... نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت (ناله داری بگم یانه) هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید « عزیز فاطمه » از اسب سرنگون گردید چطور ؟ نوشته اند با گونه ی راست زمین خورد ، ای ی ی غریب حسیییین ... کربلا هر کسی از روی زین بر زمین می افتاد ، دیگه کارش تمام بود ، حضرت قاسم ، حضرت اباالفضل ، حضرت علی اکبر ... اما تا ابی عبدالله می آمد ، دشمن فرار میکرد ... اما مردم ، وقتی امام حسین روی زمین افتاد ، دیگه کسی را نداشت ... اول کار دشمن بود ، دورش رو گرفتند ، یکی با نیزه زد ، یکی با شمشیر زد ، یکی با لگد زد ... ای عزیز فاطمه دادی بزن آخر ای مظلوم ، فریادی بزن ... یا ز دست قاتلت خنجر بگیر یا ره گودال بر مادر بگیر 4/7/1399
@zekrroozane ذڪرروزانہ - زیارت‌ناحیه‌مقدسه۩سماواتی.mp3
17.17M
💠 زیارت ناحیه مقدسه🏴 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی 😭 درد دل ها و ناله های جانسوز آقا صاحب الزمان (عجل الله) در وصف جد غریبش امام حسین (علیه السلام) ‌ أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ - سلام بر آن کشته مظلوم أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ - سلام بر برادرِ مسمومش أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ- سلام بر على اکبر أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ- سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک أَلسَّلامُ عَـلَى الاْبدانِ السَّلیبَةِ- سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ- سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ- سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاْوْطانِ- سلام بر آن دور افتادگان از وطن أَلسّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان - سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاْبْدانِ- سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ- سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر - سلام بر آن مظلومِ بى یاور أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ- سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک... 🏴آجرك الله يا بقية الله أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(علیهم السلام) الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨
روضه ی زیارت عاشورا🖤 اَلسَلامُ علَلَیک یا اباعبدالله... زیارت میکنم آقا ابی عبدالله  را از همین راه دور به نیابت از امام زمان شهدا عُلما امام خمینی و دو فرزندش شهدای مدافع حرم زینب شهید محسن حججی،شهید حاج قاسم سلیمانی و..... السلام علیک یاابا عبدالله سلام بر آن بدنهایی که بی غسل و کفن روی زمین کربلا ماند سلام بر آن بدن‌های بی سری که روی خاکهای گرم کربلا ماند آقاجان یا امام حسین سلام ما بر تو و برمهدی ات که روز ظهورت    زِ دشمنان تو بستاند انتقام حسین انشاالله امام زمان میاد خون به ناحق ریخته شده حسین را میگیره جانم حسین۴ سلام بر آن شهيدي که بدنش روی زیر سُم اَسبها قرار دادند سلام بر آن شهيدي که سرش روی نیزه قرآن تلاوت می کرد سلام ما به جسم  بی کفن باد به زخم پیکر بی پیرهن باد سلامی برزمین مقتل تو سلامی بر پریشانی مویت بر آن بوسه برگهای گلویت سلام ما برآن سروی که خم شد به دستی که به نخلستان قلم شد سلام ما به عاشورای خونین به اهل خیمه ها دلهای غمگین سلام ما به گوش پاره پاره به معجر های از کین پاره پاره حسین جان...۳ جان عالم به فدایت حسین آخ بمیرم چه کردند با بدن عزیز فاطمه یه عده آمدند نزد ابن زیاد گفتند:امیر به ما اجازه بده ما استخوان های پشت سینه حسین فاطمه را بشکنیم آخ بمیرم برایت حسین جان🖤 هرکس از دنیا بره بدنش رو تشییع می‌کنند خانواده اش رو دلداری ميدند اما کربلا عجب تشیعی کردند پسر فاطمه رو ده نفرداو طلب شدند با سم اسبها بدن مطهر حسین تاختند آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند. یا امام زمان آخ بمیرم برایت حسین جان بنی اسد متحیر بودند چگونه این بدنها رو  به خاک بسپارند چون بدن رو باید یا به سر شناخت یا به لباس مولای مان که سر در بدن ندارد لباس به تن نداشت یه وقت دیدند یک آقایی صدا میزند آی بنی اسد بیایید من این بدنهارو خوب میشناسم این بدنها بُریره این بدن زهیره  این بدن قاسمه این بدن اونِ این بدن جعفره این بدن برادرم علی اکبر آمد کنار علقمه این بدن عموجان عباس یک یک آقا امام چهارم بدن هارو معرفی کردند یک وقت صدا زد بنی اسد برین یک قطعه بوریا بیارید عرض کردند:یابن رسول‌الله بویا برای چه فرمود میخوام بدن بابایم حسین رو در آن قرار بدم بدن بابارو درون بوریا گذاشت درون قبر گذاشت لبهارو به رگهای بریده نهاد مگر به کربلا کفن ...به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب...عزیز مصطفی نبود التماس دعا🙏🤍 @majmaozakerine
@zekrroozane ذڪرروزانہ - زیارت‌ناحیه‌مقدسه۩سماواتی.mp3
17.17M
💠 زیارت ناحیه مقدسه🏴 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی 😭 درد دل ها و ناله های جانسوز آقا صاحب الزمان (عجل الله) در وصف جد غریبش امام حسین (علیه السلام) ‌ أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ - سلام بر آن کشته مظلوم أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ - سلام بر برادرِ مسمومش أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ- سلام بر على اکبر أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ- سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک أَلسَّلامُ عَـلَى الاْبدانِ السَّلیبَةِ- سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ- سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ- سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاْوْطانِ- سلام بر آن دور افتادگان از وطن أَلسّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان - سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاْبْدانِ- سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ- سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر - سلام بر آن مظلومِ بى یاور أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ- سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک... 🏴آجرك الله يا بقية الله أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(علیهم السلام) الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨
صوت روضه حضرت رقیه(ع) نوحه وعزاداری مداح..حاج آرمین غلامی مهرابی شنبه۲۴مردادماه ماه۱۴۰۲