روضه نوحه. اربعین.....mp3
15.26M
✌️✌️صوت روضه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
#بیت کرم،سراب،کرمانشاه
#عصرچهار شنبه،۱5شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
هدایت شده از اصحاب قرآنی یاوران حضرت مهدی,عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دشمنان شیعه ببینید اگر سکته نمیکنید ؛
🌸(صلوت+عج)🌸
🆔 @ashabequrani
•┈┈••✾•🌿°🌹°🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 فرونشست عجیب زمین، امروز در کمربندی یزد!
🔹 فیلمی که در شبکه های اجتماعی پربازدید شده است
┏━🍃🌼🍂━┓
┗━🍂🌼🍃━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Mohammad Jnami - Navaye Hossein.mp3
1.94M
Mohammad Jnami - Navaye Hossein
✅ نوای احساسی حسین حسین
🎙 با صدای محمدالجنامی
💌 بسیار زیبا و دلنشین
#مداحی_عراقی
📌#پیشنهاد_دانلود🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ملت گریه؟!
🔹 بیانات شگفت انگیز امام خمینی (ره) که گویی امروز و با رصد دقیق فضای مجازی و فضای سیاسی کشور بیان شده است!
💢کانال #مجنون_کرمانشاهی👇❌
@majnon1396
🏷️ عضو شوید☝️💢
•____________________________•
💢کانال #مجنون_کرمانشاهی👇❌
@majnon1396
🏷️ عضو شوید☝️💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه اربعین.ع.mp3
8.81M
✌️✌️صوت روضه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا،کرمانشاه
#ظهرپنجشنبه،۱۶شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#متن روضه اربعین
اجراشده درمسجدآقارحیم آل آقا،کرمانشاه
پنجشنبه۱۶شهریور
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
ماییم و فقط روضه ی ارباب و دگر هیچ
چشمان پر آب و دل بی تاب و دگر هیچ
چون روزنه ای چشم فرو بسته از عالم
وابسته ی خورشید جهان تاب و دگر هیچ
اندوخته جز اشک نداریم به دنیا
ماییم و همین گوهر نایاب و دگر هیچ
اندازه ی یک قطره اگر اشک فشاندیم
شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ
راه دل ما را به حرم ختم نمودند
هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ
چون پرچم سیار عزا خانه به دوشم
چون ابر سبک بارم و بی خواب و دگر هیچ
"در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری"
گویم که غم حضرت ارباب و دگر هیچ
▪️بنازم آنکه دایم گفتگوی #کربلا دارد
▪️دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
▪️به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
▪️همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد
*خوشبحال اونايي كه الان كربلا تو دهليزِ حرم كنارِ قتلگاه ميگن: غريبِ مادر حسين... تو هم بگو: حسين جان! اگه من از قافله ي كربلايي ها جاموندم، اما پيراهن عزا پوشيدم اومدم تو مجلسِ عزاي شما نشستم، اينجا ميگم: غريبِ مادر حسين... اما حسين گفتنِ ما كجا و حسين گفتنِ حضرتِ زينب سلام الله عليها كجا...كاروان اُسرا نزديكي هاي كربلا كه رسيد، يه وقت صداي حضرت زينب سلام الله عليها بلند شد: يا امامِ سجاد! عزيزِ برادرم! بوي برادرم داره ميآد، بوي حسينم داره ميآد، ميگن: مثل برگِ خزان از ناقه ها اين زن و بچه ها روي زمين ريختن، يكي به سينه ميزنه: عليِ اكبرم! داداشم بلند شو، يكي ناله ميزنه: قاسمم! بلند شو... هر كدوم يه جوري روضه ميخونن، يه وقت ديدن يه خانومي هم داره لالايي ميخونه:...*
اي كودكِ بي شيرِ من، اصغرم لاي لاي
طفلِ نخورده شيرِ من، اصغرم لاي لاي
*اما ديدن خواهر اومد خودش رو روي قبر حسينش انداخت، حسينم! بلند شو، ببين زينب اومده، داداش پاشو، اگه منو الان ببيني خواهر رو نميشناسي، بعد شروع كرد روضه خوندن:...*
همين جا عشق را در خون كشيدن
سر از جسم علی اکبر بریدن
* بعد صدا زد: رباب!...*
درآوردند جسم اصغر از خاک
زریشه آن گل احمر بریدن
ميان قتلگاه با شادماني
خودم ديدم حسين را سر بريدن
زدست خونی، انگشت حسینم
به خنجر بهر انگشتر بریدند
*من بالاي بلندي ايستاده بودم، نيزه دار نيزه ميزد، شمشيردار شمشير ميزد"عِدَةٌ بِسّیوف وَ عِدَّةٌ بِالحِجارَة.." اونايي كه حربه اي نداشتن دامن هاشون رو سنگ كرده بودن، به سر و رويِ حسينِ من ميزدن... همه ناله بزنيد: ياحسين!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#بامداحی حاج آرمین غلامی
#روضه_اربعین سیدالشهدا_علیه_السلام
کرامت امام زمان.عج..mp3
6.42M
✌️✌️صوت کرامت امام عصر(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا،کرمانشاه
#ظهرپنجشنبه،۱۶شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞
بسم الله الرحمن الرحیم
#متن کرامات امام عصر(عج)
بامداحی..حاج آرمین غلامی
📌سینه ات خوب شده! (عنایت به شیخ محمّد حسن)
مرحوم «محدّث نوری» در کتاب خویش «جنة المأوی» از برخی علمای بزرگ حوزه علمیه نجف آورده است که: در آنجا یک طلبه ای بود، بنام «شیخ محمّد حسن سریره» که از سه مشکل بزرگ رنج می برد. این سه مشکل عبارت بودند از:
١ - دچار درد سینه وبیماری سختی بود که خون از سینه اش می آمد.
٢ - به آفت فقر وتهیدستی گرفتار بود.
٣ - دل در گرو مهر دختری نهاده بود، امّا خانواده دختر، به دلیل فقر وبیماریش با ازدواج او موافقت نمی کردند.
هنگامی که از همه جا مأیوس ونومید گردید با خود عهد بست که چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه برای عبادت ونیایش برود چراکه میان مؤمنان مشهور بود که اگر کسی چنین کند، به خواست خدا به دیدار امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مفتخر خواهد شد.
براین اساس بود که این مرد، بدین برنامه همّت گماشت بدان امید که به دیدار حضرت مهدی صلوات الله و سلامه علیه نایل آید وسه مشکل خویشتن را با آن مشکل گشا وچاره ساز در میان بگذارد.
آخرین شب چهارشنبه بود، شبی بسیار تیره وتار وسرد وطوفانی. باد تندی می وزید واو بر سکوی مسجد کوفه نشسته وغرق در غم واندوه بود، چراکه به خاطر جریان خون از سینه اش به هنگام سرفه، نمی توانست در داخل مسجد توقّف کند واحترام طهارت مسجد وآن مکان مقدّس را می نمود ونیز در این اندیشه بود که آخرین چهارشنبه که چهلمین هفته بود فرا رسید واو نتوانسته به دیدار آن کعبه مقصود نایل آید واین محرومیت نیز غمی بزرگ بر غمهایش می افزود.
او به نوشیدن قهوه عادت داشت به همین دلیل آتشی برافروخت تا قهوه را ردیف کند که بناگاه در آن شب تاریک وخلوت، مردی را دید که بسوی او می آید، از این رخداد، آزرده خاطر شد وبا خود گفت: «اندکی قهوه به همراه دارم آن را هم این بنده خدا خواهد نوشید وبرایم چیزی نخواهد ماند.»
خودش می گوید: در این فکر بودم که آن مرد رسید ومرا با نام ونشان صدا زد وبه من سلام گفت، از شناخت او که مرا با نام صدا زد تعجّب کردم وگفتم: «شما از کدام قبیله می باشید؟ از قبیله فلان هستید؟»
گفت: «خیر!»
ومن نام بسیاری از قبایل را آوردم واو مرتب گفت: «خیر!» واز هیچ یک از این عشیره ها نبود.
آنگاه او پرسید: «چه مشکل وخواسته ای تو را به اینجا آورده است؟»
گفتم: «شما چرا از من در این مورد می پرسی؟»
گفت: «اگر به من بگویی چه زیانی به تو خواهد رسید؟»
فنجانی پر از قهوه کردم وبه او تقدیم داشتم واو کمی از آن نوشید،
سپس فنجان را بازگردانید وگفت: «شما بنوشید.»
فنجان را گرفتم وتا آخرین قطره آن را نوشیدم، آنگاه گفتم:
«حقیقت این است که من دچار فقر وتنگدستی بسیار سختی هستم، از سوی دیگر به بیماری علاج ناپذیری گرفتارم که به هنگام سرفه، خون از سینه ام می آید ودیگر اینکه به بانویی دل بسته ام ومی خواهم با او پیمان زندگی مشترک ببندم،
امّا بخاطر دو مشکلم خانواده اش موافقت نمی کنند.
برخی از روحانیون مرا سرگرم ساختند وگفتند: اگر چهل هفته وهر هفته شب چهارشنبه به مسجد کوفه بیایم وخواسته هایم را به بارگاه خدا برم ودست توسّل به دامان پر برکت امام عصر (علیه السلام) بزنم،
خواسته هایم برآورده شده ومشکلات سخت زندگیم،
حلّ خواهد شد. من نیز رنج وخستگی این چهل شب را به جان خریدم واینک آخرین شب فرا رسیده است، امّا نه آن گرامی را دیده ام ونه به خواسته های خود رسیده ام.»
من گله می کردم ودر اوج بی توجّهی به آن بزرگوار بودم که رو به من کرد وفرمود: «أمّا صدرک فقد برأ، وأمّا المرأة فستتزوّج بها قریبا، وأمّا الفقر فلا یفارقک حتّی الموت.»
یعنی: شیخ محمّد! اینک سینه ات خوب شده ودیگر از بیماریت اثری نخواهی یافت
و آن بانوی مورد علاقه ات نیز،
بزودی به وصالش خواهی رسید،
امّا فقر وتهیدستی همراهت خواهد بود.
شگفتا! وقتی به خود آمدم دیدم سینه ام شفا یافته
وپس از یک هفته با بانوی مورد علاقه ام ازدواج کردم،
امّا همانگونه که فرمود، تهیدستی هنوز همراه من است،
مصلحت آن را نمی دانم.
📚 امام مهدی (علیه السلام) از ولادت تا ظهور، ص ۴٢١
📚 به نقل از جنة المأوی، (بحار الانوار، ج ۵٣، ص ٢۴٠ .
بامداحی..حاج آرمین غلامی
#متن کرامات امام عصر(عج)