شعرامام رضا.ع.mp3
2.3M
بسم الله الرحمن الرحیم
📋گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده
صوت*شعر
#شهادت_امام_رضا (ع)
با نوای حاج آرمین غلامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده
نام مجنون به سر کوچه لیلا خورده
عاشق از سرزنش مردم این کوچه مرنج
قیمتى تر شده قالیچه اگر پا خورده
آه بیچاره زلیخا چقدر حرف شنید
چه کسى خون جگر مثل زلیخا خورده
خواهشا از در این خانه بلندم نکنید
مگر این کاسه ما حق کسى را خورده؟
خواهشا نامه ما را به خراسان بفرست
خواهشا زود برو نامه ما تا خورده
مثل آهوى بیابان به بیابان زده ام
چون شنیدم گذرت باز به صحرا خورده
من از اینجا بروم زود زمین مىافتم
این گدا چیزى اگر خورده همینجا خورده
به همه گفتهام این شاه که در این حرم است
بیشتر از پسرش، غصهی مارا خورده
سنگفرش حرمت نام مرا کم دارد
گوشه صحن تو سنگ لحدم جاخورده
پسر فاطمه مردم گره دارند همه
پسر فاطمه در کار گرهها خورده
زیر هر کاشی تو حاجت امضا شده ایست
روى هر کاشى تو مُهر مداوا خورده
پهلویش مطمئنا پشت حرم درد گرفت
هرکه اینجا قسم حضرت زهرا خورده
کربلا رفتن ما را که خودت میدانى
اربعین رفتنم از دست تو امضا خورده؟
#مدح امام رضا.ع.
#حاج آرمین غلامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجنون کرمانشاهی
نوحه امام رضا.ع....mp3
1.16M
بسم الله الرحمن الرحیم
#متن سینه_زنی_امام_رضا_ع
#بانوای حاج آرمین غلامی
#نوحه امام رضا(ع)
یا انیس النفوس
حضرت سلطان رضا
ساکن ارض طوس
شاه خراسان رضا
می کنند عرشیان
بر سر قبرت جلوس
گشته ام زائرت
حضرت شمس الشموس
ای امام رئوف
منشاء خیر و کرم
دست خالی کسی
نرفته از این حرم
گرچه مولا بدم
کی نمایی ردّم؟
☑️یا رضا جان، یا رضا جان
با هزاران امید
آمده این نوکرت/کنیزت
قسمت می دهم
به غربت مادرت
جان خیر النساء
حاجتم کن روا
☑️یا رضا جان, یا رضا جان
#بانوای حاج آرمین غلامی
#نوحه امام رضا(ع)
نوحه امام حسن.ع.....mp3
2.48M
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#سینه_زنی
#نوحه امام_حسن_مجتبی_ع
#بانوای ..حاج آرمین غلامی
السـَّــلامُ علیــکَ ، اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ
سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ
یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع
جـان ، فـدای تـو و تـربت پــاک بقیع
ای امیـــر کـــرم/
سایه ات بر سرم/
ای حسن جان(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا
شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا
شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتمـسرا
در بقیــع ، فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا
دارد این زمــزمه/
مـادرت فاطـمـه /
ای حسن جان(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پاره پاره جـگــــر ، بنــد دل فاطمـــه
زینب خسـته دل ، غـرقِ در این ماتمه
ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت
تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت
پـاره های جگـــر/
بر دلــم زد شــرر/
ای حسن جان(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یه روزی شیعیان برات می سازن حرم
همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم
یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما
میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا
هـمـــهٔ زائـــــرا /
میخونن یکصدا /
ای حسن جان(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#سینه_زنی
#نوحه امام_حسن_مجتبی_ع
#بانوای ..حاج آرمین غلامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مراسم #دهه_آخر_صفر
🏴🚩
ویژه برادران و خواهران 🧕🏻🧑💼
📍 کرمانشاه
••✾◆✾••••✾◆✾••••✾◆✾••••✾
انتشار جلسات صدقه جاریه هست
🆔
#کرمانشاه
جدیدترین متن روضه رحلت پیامبر (محمد رسول الله)
متن روضه رحلت پیامبر (مرگ پدر)
حال رسول خدا(ص) بدتر شد، سرش را در دامن علی(ع) گذاشت و بی هوش گشت: زهرا(ع) به صورت نازنین پدر نگاه می کرد و اشک می ریخت و می فرمود:
«آه به برکت وجود پدرم باران رحمت نازل می شد و دادرس یتیمان و پناه بیوه زنان بود.»
صدای نالة زهرا به گوش پیامبر رسید، دیده گشود و با صدای ضعیف فرمود:
دختر عزیزم! این آیه را بخوان: « وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ »1
از مرگ چاره ای نیست، چنانکه پیغمبران مردند من نیز خواهم مرد. اما چرا ملت هدف مرا تعقیب نمی کنند و قصد سقوط و عقب نشینی دارند؟!
از شنیدن این سخن گر یة زهرا(ع) شدید تر شد. رسول خدا(ص) از احوال پریشان و چشم گریان دختر عزیزش منقلب شد، خواست او را تسلی دهد اما مگر به آسانی می توان او را آرام نمود.
ناگاه فکری به خاطرش رسید، به فاطمه اشاره کرد نزدیک بیا. وقتی صورتش را نزدیک پدر برد آن حضرت راضی در گوش او گفت. حاضرین دیدند صورت فاطمه(ع) برافروخته شد و در همان ناراحتی تبسم کرد. از این تبسم نابهنگام تعجب نمودند. علت خنده را از خودش پرسیدند، فرمود:
«تا پدرم زنده است رازش را فاش نمی کنم!»
بعد از مرگ پدر آشکار ساخت و گفت:
«پدرم در گوش من فرمود: فاطمه جان! مرگ تو نیز نزدیک است؛ تو اولین فردی هستی که به من ملحق خواهی شد.»
«اَنَس» گوید: هنگامی که پیغمبر(ص) مریض بود فاطمه(ع) دست حسن و حسین را گرفت و به منزل پدر آمد، خودش را روی بدن آن حضرت افکند و سینه اش را به سینه او چسباند و شروع به گریه نمود. پیامبر اکرم(ص) فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و در مرگ من صورت مخراش، گیسوان پریشان نکن، واویلا مگو، و مجلس گریه و نوحه سرایی برایم نساز.
سپس اشک رسول خدا(ص) جاری شد و فرمود:
«خدایا اهلبیتم را به تو و مومنین می سپارم.»2
امام علی(ع) می فرماید: «با گریة زهرا(ع) اشک رسول خدا(ص) مانند باران جاری شد و محاسن شریفش را تر کرد، در حالی که از فاطمه جدا نمی شد و سر مبارکش روی سینة من قرار داشت، و حسن و حسین پاهایش را می بوسیدند و بلند بلند گریه می کردند.»3