بسم الله الرحمن الرحیم
صوت"روضه ونوحه شهادت امام حسن عسکری(ع)
#یکشنبه دوم مهرماه/عصرهشتم ربیع الاول
#حاج آرمین غلامی
#اللهم_ارزقنا_سامرا_بحق_الحسن العسکری_ع
،#حسینیه مهرابی کرمانشاه
@majnon1396
اشعار آغاز امامت امام زمان (ع)
خواب دیدم در کنارم بوده ای
بی قرار بی قرارم بوده ای
دیدم آنجا صورت آئینه را
خواب عشقت بسته را ه سینه را
سینه مالامال زیبایی شده
کنج قلبم شور شیدایی شده
خواب می دیدم سرم بر پای توست
بر لبانم شورش غوغای توست
مه جبینا آمدی بردی دلم
از کفم بردی تمام حاصلم
حاصلم بر باد دادی ای صنم
سائل دلخسته کویت منم
کنج مخمور دلم آوای توست
در سرای تار و پودم جای توست
بهر دیدار تو غوغا می کنم
با غم عشق تو سودا می کنم
یک نفر در این سرا یارم نبود
وعده هایت جان و قلبم را ربود
چار دیوار دلم ، غمخانه شد
خانه آباد دلم ویرانه شد
در گلویم مانده صد عقده بیا
کشتیم با این همه وعده بیا
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
اشعارتاج گذاری امام مهدی ( ع )
ببین ای دل اثرها می کند سوز
شب غم را سحرها می کند سوز
ببین ای دل که خاکستر شوی تو
که از یادت گذرها می کند سوز
ببین ای دل که سوزد آتش از تو
کباب جان جگرها می کند سوز
ببین ای دل شمیم عطر و بویت
به جان و دل اثرها می کند سوز
ببین ای دل که آهنگ صدایت
ز نامحرم حذرها می کند سوز
ببین ای دل که مرغ پر شکسته
به شهر گل سفرها می کند سوز
ببین ای دل که مجنون بی قرار است
ز هجرانش نظرها می کند سوز
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
اشعارتاج گذاری امام مهدی ( ع )
بنازم خال زیبای جمالت دلربایت را
بنازم بوی مشک جانفرای جای پایت را
اگر نازد چو سرو ناز بر قد دل آرایش
بنازم سرو نازم قد و بالای رسایت را
اگر امشب طبیبا درد من از دوریت باشد
بنازم درد هجران را بنازم هم دوایت را
توئی مهدی صفای هر مصفا در دو عالم
بنازم از صفای جان بنازم آن صفایت را
اگر ریزد بلا بر رویم از وصلت چه غم دارم
بنازم من طبیبا غصه ها و هم بلایت را
شها هستم گدا من بر گدایان سر کویت
بنازم من جلال و عزت جاه گدایت را
بیا و از کرم بنما صدا مجنون آواره
بنازم غنچه لب را بنازم من صدایت را
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
آغاز امامت امام زمان(عج)
بشنو از سنبل روایت می کند
وز مقام گل حکایت می کند
می کند و.صف گل خیر النساء
مهدی آن دلداده آل کسا
عالمی مستانه و حیران او
جان فدای گوشه چشمان او
وصف ماه شهر یثرب می کنم
وصف آن سرخی مغرب می کنم
سائلان را سوی مستی می کشد
خال او مستانه ما را می کشد
هر مکانی بی جودش برزخ است
جنت و رضوان بی او دوزخ است
کوکب اقبال مائی مهدیا
بلبل آل کسائی مهدیا
مهدی ای نیلوفر باغ دلم
مهدی ای بود و نبود حاصلم
ای سراپای وجودت از علی
مهدی ای زیباترین یاس نبی
با دلم یکشب مناجاتی نما
تا شود این سائلت غرق دعا
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
آغازامامت امام زمان(عج)
به دنبالت به صحرا بی قرارم
مطاعی بهر دیدارت ندارم
اگر دروازه دل را گشایم
تو را در قلب خود پیدا نمایم
دل من ، در پی دلدار بوده
به سوی یار زیبا پر گشوده
بیا ای آشنای هر شب ما
که ذکر تو بود بر این لب ما
بیابان را ز اشکم پاک کردم
گریبان را ز هجرت چاک کردم
به سوی آسمان دست نیاز است
دل من در پی ماه حجاز است
بیا بر سائل خود کن نظاره
ز هجر تو گریبان کرده پاره
الهی من غلام رو سیاهم
به درگاه تو من غرق گناهم
به سوی آسمان باشد نگاهم
بود خاک مدینه قبله گاهم
بیا ای یوسف زهرای اطهر
که زهرا بین در گردیده پر پر
به مجنون روی زیبایت نشان ده
نشانی از وجود آسمان ده
این دل سودا زده غوغا کند
در میان میکده آوا کند
در دو عالم مستی من روی تو
گشته(مجنون)سائل آن کوی تو
**********
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
آغاز امامت مهدی(عج)
راز دل افشا کنم در میکده
عقده ها دارم میان بتکده
در پی زیبا رخ شهزاده ام
سجده بر خاک زمین بنهاده ام
چشم هجران مرا روشن نما
با قدومت خانه را گلشن نما
با دو چشم مست خود دل می بری
کشتی غم را به ساحل می بری
در بیابان در پی آئینه ام
واژه ای باشد میان سینه ام
لاله ام وصف خودش آغاز کرد
همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد
گفته من زیباترین آلاله ام
بهترین واژه برای لاله ام
نام من دل می برد از عاشقان
نور من باشد میان کهکشان
موی من تفسیری از شبها بود
روزها از روی من پیدا بود
هر ملک بر صورت من خنده کرد
نام من افلاکیان را زنده کرد
نام من بر روی لبهای همه
مهدیم من یادگار فاطمه
مهدیم من مونس و دلدار تو
در پریشانی منم غمخوار تو
مستم از آن جرعه باقی عشق
مهدیا ای آخرین ساقی عشق
بر تمام دیده گان گشتم نهان
ابن زهرا هستم ای اهل جهان
پشت ابری روی من باشد نهان
سرخی مغرب منم ای عاشقان
دیده ام من روی سائل را سیاه
دیده ام من نوکرم را در گناه
دیده ام من در گناهی غوطه ور
می شود در تو گناهان شعله ور
گریه ها کردم برای شیعیان
من دعا کردم برای عاصیان
دین خود را بر عدویت باختی
دیده ای رویم ولی نشناختی
بارها کردم سلامت یار ما
با خودت گفتی که بود این آشنا
نام من دیگر برایت مرده است
مال دنیا روح دین را برده است
بس کنم صحبت ز کار پست تو
گیرم ای عاشق دوباره دست تو
لیک با من همسفر شو آشنا
تا زخود گویم برایت قصه ها
نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است
مهدیم من مونس بیچاره ها
مهدیم من وارث گوشواره ها
پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است
وارث باغ فدک هستم ولی
غصه ها دارم به آوای علی
ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است
در شب میلاد من مستی نما
بین این سفره بیا دستی نما
عیدیت را بر گدا مهدی بده
راهیم بنما بسوی میکده
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعارتاج گذاری امام مهدی ( ع )
مستم از پیمانه ی دلدار خود
می کنم غوغا ز هجر یار خود
کوچه در کوچه دلم غوغائی است
در وجودم ناله و شیدایی است
می خروشم همچو اقیانوس عشق
تا که بینم جلوه ققنوس عشق
عقل و هوشم را به جانان می دهم
جان چه قابل دین و ایمان می دهم
باده در دستم ولی مستانه ام
مست و جام و باده ی میخانه ام
عشق اینجا مستی و میخوارگی است
من نمی دانم که دل محتاج کیست
من کیم دیوانه رخسار تو
این دل آشفته شد بیمار تو
در دل آشفته ام معراج تو
جان عشقی و همه محتاج تو
ناله و سودا و غوغای منی
تو تمام آرزوهای منی
در جوانی بین که پیرت گشته ام
ای گل زهرا اسیرت گشته ام
ناله های سینه ام صد پاره است
دل به صحرای جنون آواره است
کاش امشب جلوه ای بینم تو را
روی زانویت بمیرم مهدیا
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
آغاز امامت حجت ابن الحسن (عج)
خواب من وصف نگار مه لقاست
ذکر و وصف آن خدای ماسواست
خواب می دیدم که خورشید آمده
آخرین پیغام توحید آمده
خواب می دیدم افق را غرق نور
از وجودش عالمی گردیده طور
خواب می دیدم که مولا آمده
آخرین فرزند زهرا آمده
خواب می دیدم فلک گلشن شده
آسمان سینه ام روشن شده
خواب دیدم عالمی بشکفته شد
از ولیعهدی سخنها گفته شد
خواب می دیدم که مستی می کنم
با گلم یکتا پرستی می کنم
خواب دیدم پرده دار کعبه ای
خواب می دیدم کنار کعبه ای
بیرق آل علی در دست توست
عالم امکان سراپا مست توست
خواب دیدم یار مه رو آمده
در فضای دل پرستو آمده
خواب می دیدم که با اسبی سفید
آخرین دلداده زهرا رسید
بر لبم ذکر انا الهو آمده
آسمانی غرق در هو آمده
خواب می دیدم که آید از سفر
می نماید بر گدایانش نظر
خواب می دیدم که آئی سوی من یک تبسم می کنی بر روی من
چشم خود را از گناهان بسته ام خواب می دیدم که یارش گشته ام
خواب می دیدم که دلدار آمده یوسف زهرا به بازار آمده
خواب می دیدم به دستش ذوالفقار بهر قتل دومی چشم انتظار
خواب می دیدم که گیرد انتقام
می کند بر مادر و جدش سلام
خواب می دیدم بدون واهمه
آوری بیرون تو خصم فاطمه
می کشی آتش به جسم دومی
لعن و نفرینت بود بر سومی
خواب (مجنون) تا ابدتعبیر شد
اذن خالق بر فرج تدبیر شد
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
*****»»»»»»»*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب بدرک واصل شدن قاتل حضرت زهرا
شب غدیرثانی
مبارک رررک