eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اول كسانی كه وارد آتش جهنم خواهند شد..
♦️ «کشتنِ قاتلِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها» ، توفیقی بود که نصیب «فیروز نهاوندی» شد ... در روایت آمده است: روزی امیرالمومنین علیه‌السلام به دوّمی فرمودند: یَا مَغْرُورُ! إِنِّی أَرَاکَ فِی الدُّنْیَا قَتِیلًا بِجَرَاحَةٍ مِنْ عَبْدِ أُمِّ مَعْمَرٍ 🔹ای مغرور، می‌بینم که در این دنیا با زخم غلام «اُمّ مَعْمَر» کشته خواهی شد! تَحْکُمُ عَلَیْهِ جَوْراً فَیَقْتُلُکَ تَوْفِیقاً، یَدْخُلُ بِذَلِکَ الْجَنَّةَ عَلَی رَغْمٍ مِنْکَ 🔹تو از روی ظلم و ستم، بر علیه او حکم می‌کنی و او به خاطر توفیقی که نصیبش می‌شود، تو را به قتل می‌رساند، و بر خلاف خواسته تو، به خاطر آن وارد بهشت می‌شود. 📚مشارق انوار الیقین، ص۷۰ 📚بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۷۰
♦️ به شهادت تاریخ و اعترافِ علمای‌شان، با کشتنِ به ناحق دختر أبولؤلؤ، آسمان گرفت ... علمای اهل سنت نقل کرده‌اند: ثمَّ أُتِىَ ابْنَةُ أَبِي لُؤْلُؤَةَ جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ تَدَّعِي الْإِسْلَامَ فَقَتَلَهَا فَأَظْلَمَتِ الارضُ يَومئذٍ عَلى أَهلِها. 🔹بعد از کشته شدن دوّمی به دست ابولؤلؤ، دختر خردسال او را گرفتند و برای پسر دومی، عبیدالله بن عمر، آوردند؛ با اینکه آن دختر خردسال، مسلمان بود، عبیدالله بن عمر، او را به قتل رساند و و با قتل آن دختر ، زمین تیره و تاریک گردید. 📚المُصنّف،صنعانی، ج۵ ص۴۷۹. 📚المُحلّی،إبن حزم، ج۱۱ ص۱۱۵.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | بانک ها غلط میکنند 🧭 اخیرا جمله رهبری بر ممنوعیت بنگاه داری بانک ها را از دیوارنگاره میدان ولیعصر پایین کشیده شد؛ وظیفه بود هم کلیپی تهیه کنیم و به این مسئله اعتراض کنیم هم با حمایت از کمپین در فارس من پیگیر این مسئله به صورت قانونی باشیم. ✅ لطفا وارد لینک زیر شوید و حمایت کنید و این مطلب را هم منتشر کنید👇 https://www.farsnews.ir/my/c/219609 ✌️اگر به ۵۰ هزار امضا برسد در صحن علنی مجلس باید مطرح شود
♦️ این پدرِ تو بود که این بساط را راه انداخت ... در تاریخ آمده است: وقتی امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند، عبداللَّه بن عمر خواست تا خودی از خود نشان داده باشد؛ لذا نامه‌ای به یزید نوشت (در برخی از نقل‌ها آمده است که از مدینه راه افتاد و به شام رفت) و اعتراض خود را به جهت شهادت امام حسین علیه‌السلام نشان داد. یزید در جواب اِبن عمر نوشت: أَمَّا بَعْدُ یَا أَحْمَقُ فَإِنَّنَا جِئْنَا إِلَی بُیُوتٍ مُنَجَّدَةٍ وَ فُرُشٍ مُمَهَّدَةٍ وَ وَسَائِدَ مُنَضَّدَةٍ 🔹اما بعد؛ ای احمق! ما وارد خانه‌های آراسته و فرش‌های آماده و بالش‌های فراوان شده‌ایم فَقَاتَلْنَا عَنْهَا فَإِنْ یَکُنِ الْحَقُّ لَنَا فَعَنْ حَقِّنَا قَاتَلْنَا وَ إِنْ کَانَ الْحَقُّ لِغَیْرِنَا فَأَبُوکَ أَوَّلُ مَنْ سَنَّ هَذَا وَ ابْتَزَّ وَ اسْتَأْثَرَ بِالْحَقِّ عَلَی أَهْلِهِ. 🔹ما برای این گونه اموال قتال کردیم. اگر این‌ها حق ما باشند که برای حق خود، قتال کردیم و اگر حق دیگران (علی و اولاد علی علیهم‌السلام) باشد، پس پدرت عمَر، اول کسی بود که این عمل را انجام و رواج داد و حق را از صاحب حق غصب کرد. 📚طُرَف‌ٌ مِن‌ الأنباء و المناقب، سید بن طاووس، ص۴۹۴ 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 👈🏼👈🏼 با تتبّع تاریخی درمی‌یابیم که خود نیز برخی صحابه دیگر را لعن می‌کردند. 1⃣ رضوان الله تعالی علیه در ضمن نامه‌اش به معاویه معلون، او و پدرش را ملعون و نفرین شده مى‌داند و خطاب به او مى‌گوید: «أنت اللعین بن اللعین، لم تزل أنت وأبوك تبغیان لرسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله الغوائل، وتجهدان فى اطفاء نور الله»(١)؛ 📝 تو ملعون و نفرین شده و پسر نفرین شده‌اى همواره تو و پدرت علیه رسول‌خدا طغیان نموده و در جهت خاموشى نور خدا تلاش مى‌کردید. 2⃣ درباره نعيمان يا نعمان(۲) آمده است كه وى، شراب مى‌نوشيد چنان‌كه چندين مرتبه بر او در مجلسى كه رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله حضور داشتند حد جارى كردند: «فقال بعض الصحابه: لعنه الله ما أكثر ما يؤتى به ...»(٣)؛ 📝 برخى از اصحاب او را به خاطر اين زياده‌روى لعن مى‌كردند... 3⃣ پس از جريان نیز، به گفت: «لعنك الله فان مثلك كمثل الكلب. إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث. قال عمرو: لعنك الله فان مثلك كمثل الحمار يحمل أسفاراً»(۴)؛ 📝 خداوند تو را لعنت كند، تو مانند سگى مى‌مانى كه اگر تحت فشار قرار گيرد زبان از كام درآورد و اگر رهايش كنى زبان از كام درآورد. عمرو گفت: خدا تو را لعنت كند تو مانند الاغى هستى كه كتاب‌ها را حمل مى‌كنى. 4⃣ و نیز ، را به جهت کشتن مورد لعنت قرار داد(۵). 5⃣ و هم فرزندش را سه بار لعن و نفرين کرده است(۶). 📚 منابع: ۱. مروج الذهب ومعادن الجوهر، المسعودي، ج‏٣، ص١١، الحاق زياد بأبي سفيان، كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد البلاذرى، ج‏۲، ص۳۹۵، أمر مصر في خلافة علي؛ وقعة صفين‏، نصر بن مزاحم‏، ص ١١٩، قدوم اهل البصرة على علي ع ومكاتبة محمد بن أبي‌بكر مع معاوية؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج‏٣، ص١٨٩، كتاب محمد بن أبي‌بكر إلى معاوية وجوابه عليه. ۲. إحياء علوم الدين،ابوحامد محمد الغزالي، ج٣، ص ١٢۴، اين روايت در صحيح البخاري، ج۶، ص ٢۴٨٩، ۵ - باب ما يكره من لعن شارب الخمر وأنه ليس بخارج من الملة، ح ۶٣٩٨ آمده است. ۳. العقد الفريد، أحمد بن محمد ابن‌عبدربه الأندلسي‏، ج‏۵، ص٩۶، أمر الحكمين؛ تاريخ الطبري، ج‏۵، ص٧١، اجتماع الحكمين بدومه الجندل؛ الكامل، ج‏٣، ص٣٣٣، ذكر اجتماع الحكمين. ۴. تاريخ الأمم والملوك (تاریخ طبری)، ج‏٣، ص٣٨١، مصيخ بنى البرشاء؛ به نقل از شیعه شناسی وپاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ج٢، ص۵٩۵. ۵. جامع بيان العلم وفضله، أبي‌عمر يوسف القرطبي، ج٢، ص٢٧٧، ح١٢۴٧ 🔆
اشعار میلادپیامبراعظم (ع) یامحمدبی رخت دیده دل آرام نداشت دل من تاب فراق ازهمه ايام نداشت گفت از ذکر تو هرعضوحکايت دارد تن ماموي غلط در همه اندام نداشت برسر دانه ی خالت نظرم چون افتاد ره بيرون شدنی این دلم از دام نداشت چکنم شب مگر آنروز نخواهد آید بامدادت نگرم چون طمع شام نداشت یامحمد من ازآن روز که رويت ديدم چشم من طاقت ديداربه اقوام نداشت آمدی گفت خداوند نبی راعشق است جزشما پیمبر ی میان اسلام نداشت گرهمه شهر به جنگم به درآيند و خلاف دل دراین خلوت خاصش خبر از عام نداشت کی به زرق آمده ام تا به ملامت بروم ازچه رو فاطمه اش عزت و اکرام نداشت بارها گفت نبی فاطمه پاره ی تن است خبر از دشمن و انديشه ز دشنام نداشت؟ یامحمدلطف توگرشامل حالم شود گویم این بس تا ابد لطف تو یک دام نداشت هرچه ام (مجنون)که هستم برتو ای ختمی ماب گو رود رقیب ثانی که دلارام نداشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
ای دل ، بر ه دلبر با ادب باش درخانه ی دل دهند پاداش آمد شب عید حضرت دوست دنیا همه واله از رخ اوست قنداقه ی او گشته پرازنور چشمان حسود از بر او دور نامش همه جا همیشه پاک است یعقوب زمانه سینه چاک است این است مرام هرچه عاشق مائیم گدای روی صادق هرجن و ملک عبد سرایت یا جعفر صادق به فدایت در کوی تو خیل باده نوشان مستند زه جامت می فروشان صادق همه جا ره صراط است اوساقی مستی و نشاط است ای از تو فروغ کل موجود دلها همه از نام تو خشنود مهر تو اساس محکمات است احکام تو مایه نجات است سرسلسله ی سران دینی شاه و ولی دین مبینی تو شیخ تمام اوصیایی تو صادق آل مصطفی ای مجنو زه تو دارد احترامی دارد زه تو شهرتی و نامی === _آرمين غلامی ( مجنون کرمانشاهی )
اشعارولادت پیغمبراکرم (ص) برده ای ازچه همه آرام و تسکین مرا نام تو برپاکند این دین وآیین مرا گردش چشمان تو زیر وزبر کرده مرا بین رویا میبری این خواب سنگین مرا یامحمدغمزه ی چشمان تو دل میبرد از ازل بگرفته ای دست نگارین مرا می خورم ازباده ی وصل نگاهت ای صنم می کشیدی از ازل تو ناز شیرین مرا گر ز سر گیرم حیات جاودان از اذن توست درشب مرگم نگر یک لحظه بالین مرا من هوادار محمدبوده ام تاپای جان رام کردی از وفاآهوی مشکین مرا هرکجا تحسین نامت کرده (مجنون)بابیان زآن که تحسین کرد ه ای این فکر رنگین مرا -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
آرزوی وصل یاری داشتم میل دیدارنگاری داشتم دل محیابهر پروازش کنم هم سفر با روی طنازش کنم آمد آن دلبر دل و جانم ربود آمد و از روی خود چهر ه گوشود ناگهان آمد قفس را درشکست در خیالم روی ماه او نشست آسمان مشتاق روی دلبر است ماه عالم دیده اش بر این دراست عرش خود را فرش ره کرده بر او تا رسد دردانه با آوای هو کیست او برخالق خود عاشق است نام زیبایش امام صادق است کیست صادق ساقی جود و کرم شد نگاهش چشمه ی نور حرم کیست صادق قبله ی لطف و صفا معدن علم است و حلم است و وفا کسیت صادق یادگارمادر است زینت و نوردو چشم حیدر است کیست صادق رمز هستی همه دارد او الفت بنام فاطمه در بلندای وجودش وجه رب نام صادق گشته آوازه به لب گرنماید او نظر برسینه ها می شود هر درد بی درمان دوا عالمین دارد اگر قدری گران از غبار تربتت دارد نشان روز محشر می شوی ماراشفیع کن مرا قسمت زیارت در بقیع ای بقیع ای قبله دل های ما خاک بوسیت شده آوای ما تا که مجنون می کند این زمزمه می دهی حاجت به نام فاطمه سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ===
(ص)🌸 اسلام همه محو روایات محمد خواندیم روایات به آیات محمد مولا سر سجّاده دعاگوی توهستیم لب قاصره ازوصف عبادات محمد ای واسطه ی بین خدا وهمه ی خلق کردیم توسّل به مناجات محمد تنهاتو مجسّم‌شده ی حضرت حقی وصف است خداوند از این ذات محمد تا خانه‌ی زهرا همه جاپای توباشد او آمده دیدار به کَرّات محمد ماراهوس دیدن تو هست شب وروز ای جد مسلمان به سادات محمد (مجنون) به هوای دیدنت عرش‌نشین است از مرقدتوتابه سماوات محمد غلامی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــــــــــــــ
اشعار میلادپیامبراعظم (ع) یامحمدبی رخت دیده دل آرام نداشت دل من تاب فراق ازهمه ايام نداشت گفت از ذکر تو هرعضوحکايت دارد تن ماموي غلط در همه اندام نداشت برسر دانه ی خالت نظرم چون افتاد ره بيرون شدنی این دلم از دام نداشت چکنم شب مگر آنروز نخواهد آید بامدادت نگرم چون طمع شام نداشت یامحمد من ازآن روز که رويت ديدم چشم من طاقت ديداربه اقوام نداشت آمدی گفت خداوند نبی راعشق است جزشما پیمبر ی میان اسلام نداشت گرهمه شهر به جنگم به درآيند و خلاف دل دراین خلوت خاصش خبر از عام نداشت کی به زرق آمده ام تا به ملامت بروم ازچه رو فاطمه اش عزت و اکرام نداشت بارها گفت نبی فاطمه پاره ی تن است خبر از دشمن و انديشه ز دشنام نداشت؟ یامحمدلطف توگرشامل حالم شود گویم این بس تا ابد لطف تو یک دام نداشت هرچه ام (مجنون)که هستم برتو ای ختمی ماب گو رود رقیب ثانی که دلارام نداشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار ولادت حضرت محمد(ص) گفتم غزل با نام باران یامحمد با شوق شیرین فراوان یامحمد گفتم بیاد عطررویت این غزل را بر گونه های خیس ایوان یامحمد خواندم تمام دردهای مانده ام را بی واسطه بی اسم و عنوان یامحمد گفتم بیادتومن از این صحن ایوان ابیات خیسم بر خیابان یامحمد شایدکه در چشم شما پیداترینم از دردهای خویش پنهان یامحمد رفته در این دلی سخت دنیا به یادت حال خودم مراکردی تو آسان یامحمد دادی تویادم بوده باشم درهوایت پس لاجرم، نام تو را آن یامحمد یادم بیاورشادی دیروزهایم امروز خود را غرق تاوان یامحمد (مجنون)پر از رنگین کمان دلبری باش چون نام تو با خط الوان یامحمد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دوعالم را تویی محور محمد خلایق را تویی رهبر محمد تو روح مسلمینی تا قیامت دلم را تا ابد کردم به نامت تو برانگشتر خالق نگینی تو مولای تمام مسلمینی دل بی حب احمد ، له شود له که بی عشق محمد مردنش به دل بی حب احمد بی فروغ است درونش حقه بازی و دروغ است تویی پیغمبر ناب دوعالم نگر دد سایه ات از این سرم کم تومافوق همه پندار هستی همان به ، احمد مختار هستی نبوت را تو سردمدار عشقی ولایت تو پرچمدار عشقی به جبریل امین هستی برادر تویی برکل عالم شاه و سرور نیم صوفی مرا صوفی مخوانید نیم کوفی مرا کوفی مخوانید پسندد حق مرا آنچه که هستم مسلمان هستم و من حق پرستم به محبوبی تو نزد خدا نیست خدا داند رسول اکرمش کیست خدا را آنکه در معنا ولی بود محمد باشد و بعد ش علی بود نبی مرسل الله هستی کنم با نام تو یکتا پرستی سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ==
ولادت پیامبراعظم_حضرت_محمد (ص) (ع) معنی آیه های والطوری یامحمد تو سرِّ مستوری تا ابد شرح سوره ی نور ی کی کند عاشقت زتو دوری من گدای گدایتان هستم تاقیامت فدایتان هستم یامحمد من ازتومیخوانم من کیم ازتبار سلمانم یامحمد میان میدانم بی تو خیلی فقیرمیمانم من مسلمان دست قرآنم چون ز ایل وتبار سلمانم یانبی دردماتومی دانی بَرهوتم من و تو جانانی جبروت و جلال ایمانی ملکوت و کمال سبحانی رزق وروزی چکد ز انگشتت رونق این زمانه در مـُشتت باخدایی به لیلة المعراج بوده ای برسر ملائک تاج جزخدابرکسی ندادی باج یامحمدتویی صراط و سراج باتوعمری خدایی هستم من باهمین ذکر مست مستم من حـب پیغمبرِّ از اَزل گیرم یک سبد لاله در بغل گیرم مصرعی چند از غزل گیرم شهد وشیرینی عسل گیرم خوانده ام آیه های کوثر تو هردوعالم فدای حیدر تو نام توباشعور میخوانم فتنه رابا غرور می رانم باحضور و ظهور می مانم پای دین و ولی و ایرانم فتنه راپشت فتنه پس زده ام یاعلی گفتم و نفس زده ام وارث ذوالفقار می آید تکسوار بهار می آید مژده یِ وصل یار می آید بی قرارانْ قرار می آید برلبانش عـلی ولـی الله تکیه اومیزند به بیت الله 🔸شاعر: آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 💢 جوانی محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر از این سفر به مکه بازگشت. همراهانش که در این سفر از وی کرامتها و بزرگواریهای بسیار دیده بودند چون بازگشتند، برخی از آنچه را که با چشم خود دیده بودند برای دیگر مردمان می گفتند. و بدین ترتیب پیامبر در میان آنان به بزرگی و نیکی مشهور شد. یهودیان که در کتاب خود خوانده بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله از مال حرام و چیزهای شک دار دوری می کند، و نیکی و بزرگواری او را شنیده بودند، تصمیم گرفتند که پیامبر را مورد آزمایش قرار دهند. آنها مرغی را دزدیدند و برای ابوطالب فرستادند. خانواده ابوطالب همگی از آن مرغ تناول کردند به غیر از محمّد که در آن زمان هفت سال داشت. هنگامی که از او سؤال کردند؛ پاسخ داد که این مرغ لقمه ای حرام است. یهودیان هر بار توسط حیله ای پیامبر را مورد آزمایش قرار می دادند، اما هر بار با شکست مواجه می شدند. پیامبر در کودکی با یتیمی بزرگ شد. از همان آغاز کودکی مورد امتحان الهی قرار گرفت تا درس تحمل و بردباری را بیاموزد. در آن دوران سخت ابوطالب در کنار او بود و در سفرهایش به شام پیامبر را با خود می برد. در آن دوران سخت پیامبر برای تأمین مخارج زندگی در کنار عمویش به چوپانی پرداخت تا هم کمکی برای عمویش باشد و هم از شهر دور باشد. مردم مکه در طول مدت کودکی، نوجوانی و جوانی محمّد صلی الله علیه و آله کوچک ترین خلاف اخلاقی از او ندیده بودند. او از همان کودکی هرگز بُت نمی پرستید، دروغ نمی گفت، از کارهای زشت و ناپسند پرهیز می نمود و با عقل و کفایت بود، پایه های اخلاقی او در دوران جوانی استوار گشت و در آن زمان بود که به «محمّد امین» مشهور شد. چنانکه اعراب غالبا امانتهای خود را به او می سپردند و از امانتداری و صداقت او سخن ها می گفتند. در دوران جوانی، زمانی به این مقام رسید که عربستان یک پارچه فساد و هوس و پلیدی بود. حتی در پیران قبایل فحشا ادامه داشت. شهوت رانی و میگساری امری طبیعی بود. تا جایی که «امرءالقیس» جریان هوس بازی و عشق بازی خود را با دختر عمویش «عنیزه» با فصاحت و گستاخی تمام و شرح کامل تمام جزئیات به نظم نوشت و به دیوار کعبه آویخت. در این دوران نا امن بود که پیامبر به این مقام پاکی و امانت رسید. حتی در وادی حکیمانه اش در مورد نصب حجرالاسود شخصیت ممتاز و بزرگش نشان داده شد. (داستان پیامبران، اکبری، ص 285 و 286.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا