🏴 وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
شهادت سردار سیدرضی موسوی
از فرماندهان محوری و ارشد مقاومت و
از همرزمان شهید حاج قاسم سلیمانی
توسط رژیم جنایتکار صهیونیستی در زینبیه دمشق را به مردم ایران و جبهه مقاومت تبریک و تسلیت عرض مینماییم.
💠 کانال مجنون کرمانشاهی
روضه ام آلبومین.ع....mp3
6.49M
👆👆بسم الله الرحمن الرحیم
روضه/ ام البنین/
شام دوشنبه ۴/دی ماه
کرمانشاه،حسینیه سیفی زاده
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه شهادت حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
#حضرت_ام_البنین (س)
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب، ام الوفا، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات راهی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را در آورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه هایت هم جز این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست...
همون خانمی که میومد تو قبرستان بقیع چهار قبر فرضی میکشید
ناله میزد ومیگفت واحسینا ضجه میزد میگفت حسینم اخره ناله ها اهسته میگفت عباسم
میگفتن ام البنین پسرات همه شونو از دست دادی ولی برا حسین یه جور دیگه ناله میزنی
میگفت اخه حسینم مادر نداره
مسلمانان حسین مادرنداره واااای
غریب است وکسی برب سر نداااره وااای
زجوره ساربووون بی مروّت
دگر انگشت وانگشتر نداره وااای
هی مشت به سینه می کوبید میگفت عباس جان نبودم کربلا
امّا برام خبر آوردن تیر به چشمان نازنینت زدن
شنیدم نازه چشم تو دریدن
شنیدم دستهایت را بریدن
مادر نبودم کربلابرام خبر اوردن با عمود به فرق نازنینت زدن
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین لحنش عوض شد میگفت عباسم یادم نرفته خواستی بری کربلا اومدی برا خداحافظی گفتی مادر حلالم کن
گفتم اگه میخوای حلالت کنم جانه تو وجانه زینب
این بی بی از سنّ چهار ساله گی مصیبت دیده مادر جوانشو از دست داد داغ پدر دید
جگر پاره پاره برادر دیده
یادمه بهت گفتم عباسم میون پسرام تو مرامت از همه بیشتره
بزرگت"""""" کردم که تو حسینمو یااااری کنی
تو کربلا برای اون عباس علمداری کنی
هرچی بهش خدمت کنی برای تو بازم کمه
توپسره منی واو فرزنده بانو فاطمه
تا میتونی تو کربلا نوکریتو اَدا بکن
داداش بهش نگو فقط"""" آقا اونو صدا بکن
امّا به من خبر دادن تو کربلا وقتی از مرکب افتادیی صدای اخااااااا ادرک اخای تو بلند شد
شنیدم خانمم فاطمه زهرا اومد بالا سرت سرتو به دامن گرفت خطابت کرد پسرم عباسم بابات علی اامد اونجا حسینو صدازدی
ممنونم پسرم ممنون مرامت ممنون وفایت
کنار علقمه، لذا عباس علیه السلام صدا زد: یاااا اخاااااا
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
مادرت آمده با قدّ خم از خیمه بیا
هوسم بود که آید به سرم امّ البنین
مادرت فاطمه آمد عوض مادر من
هر جا نشستی سه مرتبه نا له تو بلند کن بگو یا زهرا ۳
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)