eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان.عج،،،.mp3
3.76M
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀پندیات .حاج آرمین غلامی در این دنیای بیحاصل خدایا  من ضرر کردم نفهمیدم چه ها‌ کردم که عمر خود حدر کردم شدم  غافل  ز   قرآنت  نبردم  بهره ای  از آن پشیمانم پشیمانم  چه خاکی من به سر کردم نبودم  پیرو   حق  و  حقیقت  روسیاهم  من به غیر  تو  به هرجایی چه بیهوده نظر کردم هزاران   بار   گفتم    یا   علی  اما   نفهمیدم ز  کوی معرفت  با  دست خالی من گذر کردم بروضه یاحسین گفتم  برایش گریه ها  کردم شهادت را  نفهمیدم به جانش بس شرر کردم به ظاهر مومن و دیندار ولی باطن  سیه آلود بپیش هرکس وناکس ببین خم این کمرکردم به دستم دادروزی چرخ گردون قدرت  بیحد من   بی معرفت   غره  شهیدان را سپر کردم نترسیدم   ز   مولایم   امام  عصر   و   آقایم دلش  بشکستم   و  او  رها   تنها  سفر  کردم کنون که (بیقرارم) عده ای هم  بیقرار از  من هنوز خوابم ولی حتما در این دنیا ضرر کردم 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 شاعر.بیقرار اصفهانی
فضیلت علی.ع....mp3
2.64M
"گفتگوی خواندنی خورشید با امام علی (ع) .حاج آرمین غلامی بر اساس روایتی به نقل از ابن عباس آمده که وقتی از فتح مکه باز می‌گشتیم شب هنگام در هوازن بودیم، پیامبر به علی بن ابیطالب (ع) فرمود: یا علی! برخیز و منزلت خود را نزد خدا دریاب و به هنگام طلوع خورشید با آن سخن بگو. من به فضل گفتم بلند شو ببینم علی بن ابی طالب (ع) چگونه با خورشید سخن می‌گوید. وقتی خورشید طلوع کرد بلند شد و خطاب به خورشید گفت: سلام بر تو‌ای بنده‌ صالح پایدار در طاعت پروردگار خویش. خورشید در جواب گفت : علیک السلام‌ای برادر رسول خدا و وصی خدا (ص) بلند شد و سر او را گرفت و بلند کرد و دست به صورت او می‌کشید و می‌گفت بلند شو حبیب من که اهل آسمان از گریه‌ تو به گریه آمدند و خدای عزوجل بخاطر تو بر عرش مباهات کرد. امالی صدوق، ص ۳۵۱، بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۱۷۷. سخن امام علی (ع) با خورشید مشهور و با سند‌های گوناگونی و عبارات مختلف نقل شده است."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فضیلت علی،ع،،،.mp3
6.78M
🍃🌸🍂🌺🍃🌸🍂🤞🤞 قطع دست سارق .حاج آرمین غلامی 👇👇
🍃🌸🍂🌺🍃🌸🍂🤞🤞 قطع دست سارق .حاج آرمین غلامی ✍يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد: روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود. هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟ 🔸غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟ غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام . 🔸امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود : واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟ 🔸در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم . در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند. 🔸اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : 🔸چه كسى دستت را قطع كرده است ؟ غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود. ابن الكوّاء گفت : 🔸اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ 🔸و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است . وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور. 🔸پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟! غلام عرضه داشت : 🔸بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم . اصبغ افزود: حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: 🔸دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: 🔸اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد. پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) 📚پی نوشت: 1-فضايل ومناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد. 2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454. 👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جریان میثم تمار..ره..mp3
2.64M
جناب میثم تمارکیست؟ .حاج آرمین غلامی میثم تمّارده روز قبل از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا به دار آویخته شد وبه شهادت رسید. میثم تمّار اسدی کوفی ازیاران امام علی علیه السلام،امام حسن علیه السلام وامام حسین علیه السلام که پیش از واقعهء کربلا درکوفه به شهادت رسید. به خاطر خرما فروشی به تمّار معروف بود. میثم تمّارفرزندیحیی ازصحابهءحضرت علی ابن ابیطالب بوداووخاندانش درکوفه می زیستند ونسبت کوفی اوازاینجاست. ابن عباس ازاودرس تفسیرخواند. مختارابن ابو عبیدهءثقفی درس مبارزه راازاودرزندان یادگرفت. بعدازشهادت مسلم وهانی دستگیر ومحبوس وپس از مدّتی یزید ملعون امر کرداوراداربزنند. به جایی رسیدکه به علوم مختلف تفسیر،کلام،فقه وغیره دست یافت. میثم تمّارسخنور،مفسّرقرآن،راوی حدیث،همنشین ورازدارحضرت علی علیه السلام بود. میثم تمار میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. از جزئیات زندگی میثم، اطلاعات روشنی در دست نیست. او در کوفه خرمافروشی می‌کرد. کرامات و پیش‌گویی‌هایی به او نسبت داده‌اند. او به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد. میثم تمار مشخصات فردی نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی لقب ابوسالم، ابوصالح محل زندگی کوفه وفات ۲۲ ذی‌الحجه ۶۰ق ، کوفه علت وفات به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد مدفن عراق، کوفه @majnon1396 محقق..مجنون کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب دیدن علی.ع.mp3
1.19M
🛑شکایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام درحوالیِ شهادتشان نزدرسول اللهﷺازابوبکروعمروازدست اُمّت💔 ‍ 🖇 مداح..حاج آرمین غلامی 👇👇
🛑شکایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام🤞🤞 درحوالیِ شهادتشان نزدرسول اللهﷺازابوبکروعمروازدست اُمّت💔 ‍ 🖇 مداح..حاج آرمین غلامی 👤شیخ مفیدوسایرمحدثانِ خاصه وعامه روایت کرده‌اندکه: امیرالمؤمنینﷺدر خودفرمودکه: درخواب دیدم رسول خداﷺراوبه آن حضرت کردم آنچه راازاین به من رسیداز و،گریستم،حضرت فرمود: «یاعلی گریه مکن ونظرکن به جانب خود،چون نظرکردم دوکس رادیدم که درزنجیرکشیده بودند،سرهای ایشان رابه سنگ می‌کوبیدند،پس👈🏻روزدیگرآن حضرت خورد» 🌸علامه مجلسی میفرمایند:معلوم است که 👈🏻"آن دوکس ابوبکروعمربودند" و وجوررابر ایشان گذاشتند🔥 📚جلاءالعيون علامه مجلسی ص334 👤این مطلب راعلمای درکتب خودشان با نقل کردند👇🏻 📚مجمع الزوائدومنبع الفوائدهیثمی جلد9صفحه138 [رجاله ثقات] 📚مجمع الزوائدومنبع الفوائدج۱۸ص۳۳۰ [وهذاإسنادرجاله ثقات] 📚المقصدالعلي في زوائدأبي يعلى الموصلي،ج۳ص۱۹۰ [إسناده حسن] ✍🏻سؤالی که پیش می‌آیداین است که آن دونفری که در عذاب می‌شدندچه کسانی هستند؟ 👈🏻هیثمی درمجمع الزوائدادعاکرده که آن دونفر ورفیقش بوده‌‌👈🏻این است زیرازمانی که،رسول اللهﷺرادرخواب دیدواز شکایت کرد،هنوزبه نرسیده بودوهنوزابن ملجم ورفیقش کاری نکرده بودندکه آن حضرت ازآن‌هاشکایت کند وایشان ازدست امت وانحراف آن‌هاو آنان باخودش کرده است پس آن دونفربه علامه مجلسی و ندکه امت را این و کرده وسبب دشمنی مردم با رسول الله شده‌‌اند🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه شب جمعه،...mp3
4.96M
روضه شب جمعه آخر رمضان .حاج آرمین غلامی.. برا این روضه امام زمانم صبح و شام گریه می کنه..کدوم روضه، کدوم‌مصیبت؟ راوی میگه از امام زمان سؤال کردم آقاجان! برا مصیبت جد غریبتون حسینه؟ فرمود:نه! اگه جد غریبمم بود برا این روضه گریه می کرد.نکنه برا مصائب عموتون عباسه؟فرمود:اگه عمومم بود برا این روضه گریه می کرد. برا روضه ی علی اصغره؟ فرمود: اگه علی اصغرم بود برا این روضه گریه می کرد. کدوم روضه است آقاجان؟! آقا گریه کردن فرمودن: روضه ی عمه ام زینب ..* وقتش شده داداش باید برم پاشو ببین چی اومده سرم جونم میره برای معجرم من اون اسیر آزاد توام وقتشه راهی شم من انعکاس فریاد توام وقتشه راهی شم راهی که مونده پابست منه وقتشه راهی شم پیام کربلا دست من وقتشه راهی شم می بینم  حواست از رو نی به دختراته می بینم چه غصه ای داداش توی چشاته دشمن ما رو با تازیونه زد هی بین راه با هر بهونه زد روزا زد و بازم شبونه زد با کعبِ نی میزد خواهرت و کاشکی نمی دیدی چه بی هوا میزد دخترت و کاشکی نمی دیدی ما رو توو کوچه ی یهودیا کاشکی نمی دیدی میون اون همه نامحرما کاشکی نمی دیدی غمگینم  برا خودم که نه برا رقیه کاش میشد  که جون بدم داداش به جا رقیه دلخون شدم واسه غم رباب غم پشت غم اومد چه بی حساب ما رو چیکار به مجلس شراب باور نمی کنم سنگ بلا ببوسه لبهات و باور نمی کنم چوب جفا ببوسه لبهات و باور نمی کنم که لخته خون ببوسه لبهات و باور نمی کنم که خیزرون ببوسه لبهات و درد داره ما رو جلو چشِ یهودیا زد درد داره یه بی حیا ما رو کنیز صدا زد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کرامت علی اصغر.به سفارش امام رضا.ع.mp3
2.49M
بسم الله الرحمن الرحیم شفای مرض صرع به واسطه توسّل به حضرت علی اصغر علیه السلام .حاج آرمین غلامی مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی فرمودند: دوستی داشتم به نام حاج میرزا آقا ید اللَّه. ایشان مرد متدینی بود، بچه ای داشت که از نوزادی دچار بیماری صرع بود. دایی های آن بچه نامه ای به حضرت علی اصغر علیه السلام نوشتند و انگشت نوزاد را به مرکب آغشته کرده و آن را پای نامه زدند. نامه را به مسافرانی که قصد کربلا داشتند، دادند تا آن را به کربلا ببرند. دوست مذکور برای من نقل کرد: بعد از مدّتی حضرت رضا علیه السلام را درخواب دیدم که می فرماید: نامه را به علی اصغر علیه السلام رساندیم. من از خواب بیدار شدم، دیدم بچه خوب شده است، ولی در تعجّب فرو رفتم که ما نامه را توسط مسافرانی که قصد کربلا داشتند فرستادیم، چگونه حضرت رضا علیه السلام می فرماید: ما نامه را به علی اصغر علیه السلام رساندیم. چیزی نگذشت که معلوم شد مسافرهای مذکور به قم رفته اند و آن جا به جهتی از جهات، از رفتن به کربلا منصرف و به جای کربلا به مشهد مشرّف شده اند و نامه را در ضریح مطهّر حضرت رضا علیه السلام انداخته اند. آقای احمدی فرمودند: به عنایت حضرت رضاعلیه السلام مرض آن بچه خوب شد، و هم اکنون بزرگ شده است و اثری از آن کسالت نیز در او به چشم نمی خورد. 📚 روزنه هایی از عالم غیب ص:63.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه های.ع.mp3
2.88M
.بسم الله الرحمن الرحیم .حاج آرمین غلامی 🎤 به مقام قرب سلمان به صداقت ابوذر به کلام حق فضه به رخ سفید قنبر به اشاره های مصحف به دم شبیر و شبر به هر آیه ای ز قرآن و به هل اتی و کوثر که گرانتر است از زر نخی از عبای حیدر همه روز گرم کاری همه شب پی یتیمان وسط نبرد شیری وسط نماز گریان پی بوسه ای به پایت لب تیر می دهد جان به تمام کارهایت متجلی است قرآن تو به لیله المبیتی زره ی تن پیمبر ره آفتاب کج شد به اشاره ی نگاهت متغیر است ساعت به زمان دل بخواهت تو به آسمان پناهی شده فاطمه پناهت شده اهل خیر هر کس زده کوه خود به کاهت که تو دستگیر مایی که تو محشری به محشر ضربان ذوالفقارت به تن خطر نشسته و کشانده لشگری را روی خاک دسته دسته به مصاف چشم هایت شده کفر سرشکسته چه به مدح تو بگویم من زار دست بسته خود شهریار گفته به تو این کلام بهتر علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را به علی شناختم من به خدا قسم خدا را برو ای گدای مسکین در خانه اش مکرر همه جا به هر بهانه سر نام توست دعوا چه به کوچه مدینه چه به کربلای آقا ز حرم چو جلوه گر شد همه ی امید لیلا چه سریع شد خمیده پی یار قد بابا پسری ابوالعجایب پسری رسول منظر به سپاه حمله ور شد تنش از عقاب افتاد دو لبش عقیق بود و به رویش رکاب افتاد روی نیزه رفت و کم کم بدنش ز تاب افتاد به همان زمان که دیگر ز رویش نقاب افتاد به دل حسین آمد غم روی سرخ مادر آرمین غلامی🎤 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه علی،ع،،.mp3
1.36M
امیرالمومنین(ع) .حاج آرمین غلامی اگه بگن فقط یه روز قراره زنده بمونم همون یه روزو من میرم برای زندگی نجف اگه قراره که خدا مارو بهشتم ببری میشه بریم جای بهشت به شوق بندگی نجف یه روز برای زندگی می‌ریم نجف می‌ریم نجف یه روزی خونوادگی می‌ریم نجف می‌ریم نجف آرمین غلامی