eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریان عنایت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور مداح حاج آرمین غلامی 👇👇👇
👆👆👆متن عنایت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور💫 آرزویم نه به دل، باغ بهشت و حور است نه مرا جنت و فردوس برین، منظور است یا غریب الغربا پاره قلب زهرا - سلام الله علیها- خواهشم خواهش سلمانی نیشابور است ⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡ ◀️هنگامی‌که امام رضا (ع) به سمت مرو می‌آمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط‌گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیه‌السلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیه‌السلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش مو‌های امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت می‌کرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز می‌کرد آن را تبدیل به طلا کردند. این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمی‌خواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام؛ من پیراهنی از شما می‌خواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. امام رضا ـ علیه‌السلام ـ دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمی‌گیریم. (این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمی‌دارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیه‌السلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.   📚همای سعادت 115
Voice 149_sd (2).m4a
3.94M
علّامه مجلسي مي‌فرمايد: مرد شريف و صالحي را مي‌شناسم به نام اميراسحاق استرآبادي. او چهل بار با پاي پياده به حج مشرّف شده است و در ميان مردم مشهور است كه طيّ‌الارض دارد. او يك سال به اصفهان آمد؛ من حضوراً با او ملاقات كردم تا حقيقت موضوع را از او جويا شوم. او گفت: يك سال با كارواني به طرف مكّه به راه افتادم. حدود هفت يا نُه منزل بيشتر به مكه نمانده بود كه براي انجام كاري تعلّل كرده، از قافله عقب افتادم. وقتي به خود آمدم، ديدم كاروان حركت كرده و هيچ اثري از آن ديده نمي‌شد. راه را گم كردم؛ حيران و سرگردان وامانده بودم. از طرفي تشنگي آن چنان بر من غالب شد كه از زندگي نااميد شده، آماده‌ي مرگ بودم. [ ناگهان به ياد منجي بشريّت امام زمان (عج) افتادم و ] فرياد زدم : يا ابا صالح! يا ابا صالح! راه را به من نشاه بده ! خدا تو را رحمت كند! در همين حال ، از دور شبحي به نظرم رسيد؛ به او خيره شدم و با كمال ناباوري ديدم كه آن مسير طولاني را در يك چشم به هم زدن، پيمود و در كنارم ايستاد. جواني بود گندم‌گون و زيبا با لباسي پاكيزه كه به نظر مي‌آمد از اشراف باشد. بر شتري سوار بود و مشك آبي با خود داشت. سلام كردم. او نيز پاسخ مرا به نيكي ادا نمود. فرمود: تشنه‌اي؟ گفتم: آري، اگر امكان دارد كمي آب از آن مشك مرحمت بفرماييد! او مشك آب را به من داد و من آب نوشيدم. آن‌گاه فرمود: مي‌خواهي به قافله برسي؟ گفتم: آري. او نيز مرا بر ترك شتر خويش سوار نمود و به طرف مكّه به راه افتاد. من عادت داشتم كه هر روز دعاي « حرز يماني » را قراعت كنم. مشغول قراعت دعا شدم. در حين دعا گاهي ..... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 150_sd (2).m4a
2.04M
ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ... 🌺شیخ جعفر شوشتری رحمه الله علیه کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک است. 🌺آیت الله علامه امینی رحمه الله علیه به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. 🌺آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری رحمه الله علیه : روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار در آن است. 🌺ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ رحمه الله علیه : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . 🌺آیت الله بهاءالدینی رحمه الله علیه: دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها کننده نماز و مساجد است. 🌺آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری رحمه الله علیه : برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است. 🌺آیت الله بروجردی رحمه الله علیه : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 151_sd (2).m4a
3.68M
قضیه ی عجیب همسر استاد اشرف آهنگر صاحب دارالسلام مرحوم محدث نورى مى فرمايد كه حاج مولى حسن يزدى ، كه مرد عابد و با تقوا و پاكيزه اى و از جمله كسانى است كه در كنار قبر حضرت امير عليه السلام مجاورت داشته ، و حق همسايگى حضرت را بجا مى آورد و در انجام عبادت بسيار پشتكار دارد، او از حاج محمد على يزدى كه مردى ثقه و امين بود نقل كرد كه در يزد مرد صالح و فاضلى بود كه به فكر آخرت خويش بود، شبها درقبرستان خارج شهر يزد كه مزار گويند بیتوته می کرد { در زمان ما این قبرستان به قبرستان جُرهُر معروف است که اکنون در اثر توسعه ی شهر داخل شهر واقع شده است } اين مرد همسايه اى داشت كه از كودكى در مكتب و غيره با هم بودند، تا اينكه بعدها شغل عشارى ( باج خواهى و پول زورگرفتن { احتمالا همان مأمور مالیات بوده است }) را انتخاب كرد و تا آخر عمر هم چنين مى بود. تا اينكه مُرد و در همان قبرستان مذكور نزديك محلى كه حاج محمد على يزدى بیتوته می کرد ، او را دفن كردند، هنوز يك ماه نگذشته بود كه حاج محمد على او را در خواب ديد، با حالت زيبا و سر حال از نعمت ، او گويد: نزدش رفتم و به او گفتم : من اول و آخر و باطن و ظاهر كار تو را مى دانم ، تو از كسانى نبودى كه در باطن نيكو باشى ولى ظاهرت بخاطر برخى جهات چون تقيه يا ضرورت و يا كمك به مظلوم ، توجيه شود؟ و كار تو جز عذاب نتيجه اى نداشت ، چگونه به اين مقام رسيدى ؟! آن مرد گفت : آرى مسأله همانطور است كه تو گفتى ، من تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم ، تا اينكه همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفت و او را در اينجا دفن كردند و اشاره كرد به مكانى .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 152_sd (1).m4a
2.48M
نغمه حسینی" «مرحوم الهی قمشه‌ای منظومه «نغمه حسینی» را برای پسرش حسین آقا که حالا مطرح است گفته. خود مرحوم آقای الهی این قضیه را شخصا برای من تعریف کرد که این بچه مریض بوده و ایشان قطع امید کرده بودند از اینکه بچه شیرخواره زنده بماند. نذر می‌کند اگر بچه زنده بماند ایشان منظومه‌ای بگویند درباره امام حسین(ع). گفت مشغول فکر شدم؛ دیدم بچه هم داشت می‌مرد. برای اینکه مادرش جان کندن بچه را نبیند گفتم برو پشت‌بام دعا کن ... به این بهانه خواستم از بالا سر بچه دورش کنم که جان کندن بچه را نبیند. اما خودم این نذر به ذهنم رسید که اگر این بچه خوب شد منظومه‌ای بگویم درباره امام حسین(ع). شروع کردم فکر کردن که از کجا شروع کنم و ذره ذره رسیدم  به علی اصغر(ع) و تشنگی علی اصغر(ع). ناگهان به ذهنم  آمد به دستور دکتر این بچه سه -چهار روز است نه آب خورده نه شیر. دکتر گفته بود آب و شیر برای این بچه ضرر دارد، اگر بخورد می‌میرد. گفتم این بچه تشنه است او که دارد می‌میرد آب بدهم که لااقل تشنه نمیرد. گفت با قاشق چای‌خوری ذره ذره آب ریختم لای لب‌های بچه. دو سه بار که این کار را کردم، دیدم چشم‌هایش باز شد. بیشتر به او آب دادم شروع کرد ‌گریه کردن. رفتم کنار راه پله و مادرش را صدا کردم، گفتم بیا بچه‌ات شیر می‌خواهد. مادر فکر کرد بچه مرده و من با  این زبان دارم می‌گویم بیا بچه را شیر بده. آمد پایین دید بچه دارد‌ گریه می‌کند و شیر می‌خواهد. از طریق شیر دادن بچه خوب شد». 🖌به نقل از آیت الله خامنه ای
Voice 153_sd (2).m4a
1.13M
پاداش امیرالمومنین(ع) به علامه امینی 🔻فرزند مرحوم علاّمه امینى نقل مى کند: وقتى پدرم را دفن کردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من گفت: من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمؤ منین (علیه السلام) چه مرحمتى در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینى در نگارش کتاب شریف الغدیر مى‌کند؟ 🔻 در عالم خواب دیدم حوضى است آقا امیرالمؤمنان (ع) بر لب آن ایستاده اند. افراد مى آیند و مولا از آن حوض آب به آنها مى دهند. گفتند که این حوض کوثر است . 🔻در این حال آقاى امینى به نزدیک حوض رسیدند ظرف را گذاشتند، آستین‌ها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او فرمودند: بَیّضَ اللّه وَجهک کما بَیَّضت وجهى (پروردگار رو سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کرد). 🗓انتشار به مناسب ۱۲ تیرماه سالروز ارتحال نویسنده کتاب شریف الغدیر مداح حاج آرمین غلامی
Voice 154_sd (2).m4a
2.94M
مولودی امام رضا(ع) آقای حاج آرمین غلامی گل و شیرینی بیارید شاه ایران اومده ماه و خورشید شب و روز خراسان آمده اومده یوسف زهرا پسر بدر و ضحی اون که زیباتره از یوسف کنعان اومده شاه ایران سلام خسرو خوبان سلام علی موسی الرضا حضرت سلطان سلام علی موسی رضا شاه علی موسی الرضا دلا شاد از قدم و برکت میلاد شماست جلوم عکس حرمو پنجره فولاد شماست مرغ باغ توأم آقا، نیم از عالم خاک دل من کفتر تو صحن گوهرشاد شماست جلد رو گنبدم عمریه تو مرقدم آب و دون خورده از دست شهِ مشهدم علی موسی الرضا یا علی موسی الرضا هرکسی مریض داره، امام رضا شفا میده برا دردای بی‌درمون مطبش دوا میده هرکسی شش گوشه شو ندیده یا که دلتنگه هنوز آقامون امام رضا برات کربلا میده پسر مرتضی رئوف اهل ولا همه چیمو بگیر جاش ببرم کربلا علی موسی الرضا یا علی موسی الرضا مداح حاج آرمین غلامی
Voice 155_sd (2).m4a
9.13M
دعای شریف کسا مداح حاج آرمین غلامی
Voice 156_sd (2).m4a
5.38M
شفای دو چشم نابینای محمد جواد در حرم امام حسین (ع) دسته بندی ها :شفا با قرآن و احادیث, مذهبی - اسلامی « ع. احمدی »، طلبه اهل ایلام و ساکن شهر قم دارای ده سال سابقه درس خارج و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ اسلام است که به عنوان روحانی کاروان زائران حسینی به کربلا آمده در گفتگو با خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری به کربلا از عنایت خاص حضرت امام حسین (ع) چنین می گوید: ماجرای نابینا شدن فرزندم و مراجعه به دکترها: محمد جواد فرزند ۹ ساله ام آبله مرغان گرفت و در اثر بیماری هر دو چشم او نابینا شد . در ایلام دکترها جواب کردند، به تهران رفتم و هر جا دکتری بود سراغ او را گرفتم، نتیجه ای نداشت تا این که یک دکتر مرا به بیمارستان مفید تهران معرفی کرد، فرزندم ده روز تحت معالجه بود و نهایتا دید بسیار ضعیفی پیدا کرد به گونه ای که تا یک وجب فاصله را به زحمت و تار می دید . ۵ تا ۶ ماه رفت و آمد کردیم ، کمیسیون پزشکی تشکیل شد گفتند دیگر کاری از دست ما ساخته نیست، حتی یکی از دکترها گفته بود آبله مرغان به ندرت موجب کوری می شود و اگر هم بشود خوب نمی گردد، بدن فرزند ۹ ساله ام به علت مصرف داروی فراوان متورم شده بود و تاب و توان ما را بریده بود. من و همسرم نگران بودیم و هرچه داشتم خرج کردم و خودمان هم مریض شدیم، همسرم به بیمارستان و عمل جراحی کشیده شد…. توسل به آقا امام حسین (ع): یک روز از تهران که به ایلام برمی گشتم به همسرم گفتم دکترها محمد جواد را جواب کرده اند و ما هم دیگر چیزی در بساط نداریم ، به امام حسین (ع) ، ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 157_sd.m4a
1.52M
روضه علی اصغر(ع) مداح حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز (ع) و زهرا (س) بی تاب شدن تاب نگاه زهراست رخسارعلی باب نگاه زهراست امشب که شب وصال زهرا باشد در دیده ی او خواب نگاه زهراست شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)... @majnon1396