، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
✴اشعارامام حسین ع..⛔ شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است روضه ی خانگی
اشعاردهه دوم محرم
عاشورا/شب هفت امام حسین
⏫⏫
@majnon1396
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
👋 #زیارتےاربابــــ
امام_حسین #مرثیه_امام_حسین
#دهه دوم محرم
دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته
خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته
دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت
با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته
از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد
گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته
کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست
بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته
ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا
خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته
هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است
بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته
گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر
گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته
بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا
پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته
ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون
بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته
دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست
دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته
🔸شاعر:
#آرمین _غلامی(مجنون کرمانشاهی)
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@majnon1396
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
👋 #زیارتےاربابــــ
#امام_حسین#مرثیه_امام_حسین
نفس نفس زدنم را نظاره میکردند
جراحت بدنم را نظاره میکردند
لباس های مرادشمنی به غارت برد
که زخمهای تنم را نظاره میکردند
دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند
نحیف تر شدنم را نظاره میکردند
به روی سینه ی جای این اراذل نیست
غریبی وطنم را نظاره میکردند
زخنده های سنان آتشی به جان افتاد
و شعله های تنم را نظاره میکردند
ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من
ندای واحَسَنم را نظاره میکردند
شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم
عزای سوختنم را نظاره میکردند
فقط برای تو ودختران دلم میسوخت
به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@majnon1396
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
👋 #دهه دوم _اسارت
#اشعار لطمه زنی_روضه_ابالفضل(ع)
روی نیزه سره سقا متلاشی شده بود
مثل اشگ دیده وقتی که نباشی شده بود
ای علمدارچه کس دست توراکرد جدا
دشمن ازبهرتو منجر به حواشی شده بود
وسط معرکه دیدم که زمین میخوردی
بدنت غارت چندمردک لاشی شده بود
تنه بی سرشده ات راچقدر بوسیدم
دل من مثل تنت گرکه نباشی شده بود
بخدا رنگ ندارد در و دیوار دلم
بدنت مثل لب تکه ی کاشی شده بود
پای این پیکره بی دست تنم جامانده
بدنت گوشه ی میدان متلاشی شده بود
#آرمین غلامی_(مجنون کر مانشاهی)
______________________
#اشعار
#دهه دوم محرم_اسارت
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
#مجلس خولی
👋
شدسرت آغشته باخون وتراب
مادرت شسته سرت رابا گلاب
می کنم ازدور،بر رأس تو سَیر
گه به مقتل بوده ای ،گاهی به دَیر
ازچه، ای سرهمچولاله واشدی
پیش من زیباتراز،زیبا شدی
لعل لبهایت دم ازمحبوب زد
برلبانت ظالمی باچوب زد
دیدم آنجا،گِردآن سر دَف زدند
ازبرای کشتن توکف زدند
خولی آمدکرد بردورت عبور
نیمه شب انداخت رأست درتنور
پای تاسر،راهب آنجا،گوش شد
خوانده ای قرآن و اوبیهوش شد
گفت باسر،هستی عیسی،نیستی
گومحمدنیستی،توکیستی
گفت مجنون بوده ام نوردوعین
راهبا پورعلی،هستم حسین
📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
______________________