eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .. https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی): @majnon1396
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396
@majnon1396 ❤️ 👋 امام_حسین دوم محرم دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
@majnon1396 ❤️ 👋 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .. https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی): @majnon1396
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .. https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی): @majnon1396
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396