نوحه امام سجاد.اا،،،.mp3
1.49M
#واحد
#امام_سجاد
#دهه سوم محرم ۱۴۰۳
#سبک_ارباب کفن نداره، الهی بمیرم_مقدم
#مداح وشاعر_آرمین_ غلامی _مجنون
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
امام ساجدینم، در احتضارم
برای ترک دنیا، من بیقرارم
خون دل از زمانه، ریزد از دهانم
زهر جفا زدآتش ، بر جسم و جانم
▪️واویلتا واویلا، آه و واویلا
شد گریه کارسجاد،، از بعد آنروز
از دل می آمد آنروز، آه جگر سوز
با دیدن شیروخوار، اشکش روان بود
در خاطرش یک سره، خونین فشان بود
▪️واویلتا....
من یادگار حسین،در کربلایم
ابن الحسین مظلوم،، درنینوایم
قتل حسین کربلا،بیمار وبودم
گریان به بستر تنی، تبدار وبودم
▪️واویلتا...
ای وای که گل ها همه،گردید پرپر
شدم به نیمه روزی، من بی برادر
راس پدر به گودال،از تن جدا شد
پرپر گلان عشق، آل عبا شد
▪️واویلتا....
شاعر:آرمین غلامی_مجنون
نوحه سرهابریده میشد.mp3
3.26M
.#نوحه امام_حسین #مرثیه_حضرت_زینب
#کاروان_اسرا
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
غزل مرثیه ای با استقبال از شعر حافظ
سرها بریده می شد بی جرم و بی جنایت
مردان به خاک و زن ها رفتند از این ولایت
پیش نگاهِ مادر بر روی دست بابا
شش ماهه را نشان کرد، ننگا به این مهارت
او را خدا امانت یک اشبه النبی داد
یک را گرفت و صد داد به به از این سخاوت
سیراب از وفا کرد ساقیش عالمی را
بی دست او برآمد از عهده ی سقایت
عالم خراب باید ، دنیا عذاب باید
بردند نام زینب با واژه ی اسارت
وقتی جمال جانان درهم شد و پریشان
سر را شکست و فریاد ، سر داد از این جسارت
از هر طرف که او رفت جز وحشتش نیفزود
خون گریه کرده عالم از شرح این حکایت
در زلف چون کمندش دیگر مپیچ ایدل
مویی دگر نمانده از عصر ِ تلخ غارت
یاللعجب!! چه صبری ، دارد حسین عطشان
سلطان کربلا بود راضی ازین ریاضت
#_روضه_امام سجاد_
#مصائب_اسارت_نوحه امام سجاد
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه زنگنه کرمانشاه
#عصر سه شنبه۹مرداد👇
نوحه سجاد۱۱.mp3
2.01M
(نوحه سنتی_امام سجاد ع)🤞
#مداح وشعر_آرمین_ غلامی_مجنون
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
شده عزای، زین العابدین
شب ماتم ، فخر الساجدین
شده عزای، شبل بوتراب
شاه وشفیع،آن یوم الحساب
مدح آباء اش، نص کتاب است
او نسل پاکی، از طاهرین است
شب عزای ،آن نور داور
بر خلق عالم،سبط پیمبر
نور دو چشم زهرای اطهر
چارم امام از ،نسل زمین است
عالم هستی، ظل رحمتش
این دار دنیا ،زیرمحنتش
بر شیعه دارد،لطف و شفقت
چارمین عشق، اهل یقین است
از ماجرایش، گویم شیعیان
از کربلا یا ، از شام ویران
زبانم الکن، از گفتن آن
نی طاقتی آن، بر سامعین است
دیده کشته ی ،برادرش را
داغ شش ماهه،آن اصغرش را
در خاک و خون است، باب اطهرش
از داغ هر حسین، زار و غمین است
دیده نینوا قحطی آب است
از تشنه کامی، دل ها کباب است
کف قاسم از ،خونش خضاب است
زیر خورشیدی ،چون آتشین است
دیده او قتل، باب و یارانش
دیده اومرگ، برادرانش
آتش به خیمه بر خواهرانش
جفا ی بسیار،ازمشرکین است
با تن تبدار ،اوبی قراراست
بر ناقه ها ی، عریان سواراست
دم افتاده، مقتل گذارش
دیده نعش باب، روی زمین است
افتاد ه چشمش،بر جسم صد چاک
افتاده زمین، آن پیکر پاک
جان خود داده، آن سبط لولاک
جریان حاه، آن شاه دین است
#شعر_آرمین_ غلامی_مجنون
#
نوحه امام سجاد.اا۷.mp3
1.49M
🏴#تک شهادت امام سجاد
🏴#سبک_شور
✍مداح وشاعر_آرمین غلامی_مجنون
#سبک.دل دریا_کریمی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سره نیزه ،منشین ای، همه داراییِ سجاد
از سره نیزه ببین تو، گریه و زاریِ سجاد
من میشم آب ،میگم هرجا، عظیمه بلای بابا
زنده شد، قیام بااشکه،همیشه جاریِ سجاد
_امون ایدل،امون ایدل،امون از اشکای سجاد۲،...
توی مجلس خطبه خوندم ،بادل وبا قلب مغموم
میکنم دستگاه ظلمو،پیش این آدما محکوم
توی مجلس خطبه خوندم،نمیشم چرامن آروم
میکنم کاخ ستم رو،میکنم یزیدو معدوم
_امون ایدل،امون ایدل،امون از اشکای سجاد۲،...
سره نیزه قاری من، توشدی قرار سجاد
آخه دنبال تو اومد،دل بی قرار سجاد
جای سایت رو سرما، سایهءشمره پلیده
از سره نیزه ببین تو،سنانه کنار سجاد
_امون ایدل،امون ایدل،امون از اشکای سجاد۲،...
عمریه که پای پرچم،بوده وهستم تا آخر
با شجاعت من،میرم،ای پدر به روی منبر
جونمو میدم به اینجا،آخرش به دست اینا
ولی حتی نمیدم من،یک نخی ازسره معجر
_امون ایدل،امون ایدل،امون از اشکای سجاد۲،...
سر یکه بر روی نیزه، توشدی،هلال سجاد
سرنیزه گریه داری،توفقط به حال سجاد
باباهر جا تورو بردن،منو وجسممو کشوندن
از سره نی ببین تو،که شکسته بال سجاد
قافله سالاره،عمه، یار و ای غمخواره عمه
بده دلداری عمه، گره خوردبه کاره عمه
_امون ایدل،امون ایدل،امون از اشکای سجاد۲،...
نوحه امام سجاد.اا۲.mp3
1.54M
🏴#شورحضرت سجاد
🏴#سبک_شور
✍مداح وشاعر:آرمین غلامی_سجاد
#سبک_بین همه ی عشقای دنیا_عشق است ابالفضل_هلالی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای نیزه نشین برای یاری
از نیزه ببین گریه و زاریِ
من آب شدم ازاین مصیبت
زندس قیام ،بااشک جاریِ
عشق است فقط حضرت سجاد...
خطبه میخونم،با قلب مغموم
ظلمو،میکنم توشام محکوم
خطبه میخونم،نمیشم آروم
کاخ یزید و،کنم چه معدوم
عشق است فقط حضرت سجاد..
ای ای نیزه نشین چه بی قراری
دنبال تو اومدم به زاری
جای سایهءتو، سایهءشمره
از نیزه بخوان سوره یاری
عشق است فقط حضرت سجاد...
من پای توام تا سره آخر
درشام میرم به رو ی منبر
عمه مبیگه جون میدم ولیکن
حتی نمیدم،یک نخ ز معجر
عشق است فقط حضرت سجاد...
ای سر ، به روی نیزه ،هلالی
دائم تو داری گریه به حالی
هر جا تورو میبرن میمیرم
از نیزه ببین ، شکسته بالی
عشق است فقط حضرت سجاد...
ای قافله سالار خدانگهدار
برنیزه تویی همیشه غمخوار
دلداره امام ساجدینی
خورده گره ای دوباره در کار
عشق است فقط حضرت سجاد...
متن روضه حضرت سجاد(ع)🤞
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم ۱۴۰۳_کرمانشاه
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
*چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..*
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
*حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
*محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ..*
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
قسمت_پایانی روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*کاروان اسرا چند روز دیگه به شام میرسن، سهل ساعدی میگه: دیدم شهر رو آذین کردن همه لباس نو پوشیدن دارن تبریک به هم میگن، گفتم خدایا چه جشنیه؟ چه عیدیه من خبر ندارم؟
یه عده ای دور هم داشتن صحبت می کردن رفتم جلو سلام کردم امروز چه جشنیه؟ چه عیدی؟ مردم دارن شادی می کنن؟ گفت بنده خدا خبر نداری تعجب می کنیم چرا زمین اهلش رو در خودش فرو نمیبره...چی شده خوب؟یه وقت یه ناله ای زد و گفت اهل بیت حسین ابن علی رو وارد شام می کنن به اسم خارجی وارد شهر می کنن سرای بریدشون رو آوردن مردم براشون جشن گرفتن اومدن برا تماشا...گفتم از کدوم دروازه وارد می شن گفتم از دروازه ساعات شلوغ ترین دروازه شهر...رفتم خودمو رسوندم، دیدم یه عده ای رو دارن وارد می کنن مردم هلهله می کنن دورشون جمع شدن یه عده نیزه به دست گرفتن و دارن میارن...آخ یه سر بین این سرها خیلی خود نمایی می کنه رفتم جلو و نگاه کردم دیدم سر خونین و خاکستر آلود حسینِ... نسیم محاسن آقا رو هی حرکت میده یه وقت دیدم یه آقایی رو با غل و زنجیر روی یه ناقه برهنه بستن، رفتم جلو نگاه کردم دیدم آقام امام سجاده سلام کردم گفتم من از صحابه پیغمبرم آقا جان سهل ساعدی ام، قربونتون برم چی شده چه اتفاقی افتاده با شما چیکار کردن؟
میخوای ناله بزی بسم الله، بعضی وقتا روضه روضه ي تیغه، شمشیره، خنجره، سر بریده است، تازیانه است.. اما اینی که من میخوام بگم هیچ کدوم نیست، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...آقا یه نگاه به سهل ساعدی کرد فرمود: سهل ساعدی اونقده برات بگم از کربلا تا کوفه از کوفه تا اینجا اولین کسی که سلام کرده به من تویی.... هر جا رفتیم هلهله کردن، هر جا رفتیم این دامناشون رو پر سنگ می کردن...اینه رسم عزاداری؟! اینه رسم غریب نوازی!؟ سهل ساعدی میگه: گفتم: آقاجان! اگه کاری دارین امری دارین بگید من انجام بدم؟حضرت فرمودن: برو هر جور هست به این نیزه دار ها بگو نیزه ی سرها رو ببرن جلو حواس مردم به سرها پرت بشه، ناموس ما رو اینقدر نگاه نکنن...خواسته دومم اگه یه پارچه ای داری بیار بذار زیر این زنجیر گردن من آخه گردنم زخم شده...
غلام امام سجاد میگه هر روز به هر بهانه ای امام سجاد برا کربلا گریه می کرد، دلم میخواست یه خبر خوش برسه خبر رو بگم به آقا، ولو شده یه لحظه خنده آقا رو ببینم، یه روز یه خبر خوش به من رسید سراسیمه رسیدم خدمت آقا، آقا جان! مژدگونی بده، مختار نامی خروج کرده قتله کربلا رو به درک واصل کرده...
غلام میگه منتظر بودم آقا خوشحال بشه لبخند بزنه، دیدم اشکای آقا سرازیر شد آقا چرا گریه می کنی؟ فرمود: بگو ببینم مختار با حرمله چیکار کرد؟
آقا جان شما چرا بین این همه قتله از حرمله سوال می کنید؟ افسران بزرگ و دیگران هستن چرا از حرمله سوال می کنید؟
فرمود: آخه تو چه میدونی حرمله چه آتیشی به دال ما گذاشت؟...
علی اصغر رو بابام رو دست گرفته بود
فرمود يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ
سیرابش کردن، با تیر سه شعبه، گوش تا گوش علی...
🤞#متن مصیبات امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد_شهادت
#حاج آرمین غلامی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت نموده که ایشان فرمودند:
📋 کَانَ أَبِي عَلِي بْنُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِي علیه السلام بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِیَةِ
▪️پدرم علی بن حسین علیهماالسلام بعد از کشته شدن امام حسین علیه السلام، خیمه ای پشمی را بعنوان منزل برگزید و در بیابان ساکن شد
📋 فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ
▪️و به دلیل بیزاری از اختلاط با مردم و همنشینی با آنها چند سال در آنجا ماند
📋 وَ کَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ علیهم السلام وَ لَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ...
▪️از بیابانی که در آنجا ساکن بود بعنوان زائر پدر و جدش علیهما السلام رهسپار عراق میشد بی آنکه کسی از این امر مطلع شود ...
📚بحارالأنوار، ج٩٧ ص٢٩٦
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸هر گاه که به یاد قتلگاه میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند...
در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند:
📋 الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام
▪️«افرادی که بسیار گریستند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و علی بن الحسین علیهم السّلام.
🔖 در ادامه روایت حضرت فرمودند:
📜 وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی
▪️حضرت علی بن الحسین علیهم السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت امام حسین علیه السلام گریست. هر غذایی که مقابل آن حضرت میگذاشتند، او به گریه میافتاد.
🥀 کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: «یاابن رسول اللَّه! فدای تو شوم، من میترسم که خود را (به وسیله کثرت گریه) هلاک گردانی! » حضرت فرمودند:
📋 إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَةٌ.
▪️فرمود: {چاره ای نیست، جز اینکه غم و اندوه خود را به خدا شکایت کنم من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمی دانید. } (یوسف ۸۶) هر گاه که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهمالسّلام میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند.
📚 الخصال،ج۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸مرا بر این گریهها، ملامت نکنید...
از وجود مقدّس امام سجاد علیهالسلام در خصوص کثرت گریه ایشان بعد از واقعهی عاشورا سوال شد؛ حضرت فرمودند:
📋 لَا تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى ابيَضَّتْ عَيناهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ
▪️«مرا ملامت نکنید! یعقوب نبی علیهالسلام برای فقدان پسری از فرزندانش آنقدر گریست تا چشمانش نابینا شد، در حالی که نمیدانست واقعاً مرده باشد؛
📋 وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي.
▪️ اما چهارده مرد از خاندانم را در برابر دیدگانم در نصف روزی کشتند، چگونه توقّع دارید اندوه و غصه از قلبم بیرون شود؟!
📚کشف الغمّة (اربلی)، ج۲، ص۱۰۲
📚حلیة الابرار (بحرانی)، ج۴، ص۳۱۳
📚تهذیب الکمال (المزی)، ج۲۰، ص۳۹۹
📚تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج۴۱،
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸إمام سجاد علیهالسلام به وقت افطار آنقدر گریه میکردند که جلوی لباسشان، خیس از اشک میشد و مکرّر میفرمودند:
پدرم را با لب تشنه کشتند...
در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است:
📋 بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ
▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مىگريست.
📋 یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه
▪️شبانه روزش به روزهدارى و شبزندهدارى مىگذشت!
🥀 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مىشد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مىكرد و مىفرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مىكرد و اشك مىريخت و اين جمله را بر زبان مىآورد كه:
📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً
▪️ پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله گرسنه به شهادت رسيد!
📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً
▪️پسر پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را با لب تشنه كشتند!
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه.
▪️و آنقدر این جمله را میفرمود و مىگريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک میشد.
📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبیات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟!
در نقلی، زید بن صوحان گوید:
🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیهالسلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و میفرماید:
📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیهالسلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ
▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه.
🥀 امام سجاد علیهالسلام گریه میکرد و فریاد میکشید و میفرمود:
📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک
▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبیات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟!
📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ
▪️و این جملات را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود:
📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا.
▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است.
📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸آیا این گوسفند را آب دادهاید؟!
در نقلی آمده است:
🥀 روزی امام زین العابدین علیهالسلام از بازار مدینه عبور میکرد، دید قَصّابی گوسفندی را میکشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
🥀 إمام علیهالسلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب دادهای. قصاب گفت: ما قَصّابها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمیکنیم. امام سجاد علیهالسلام گریه کرد و فرمود:
📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا.
▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.
📚مأساة الحسین علیهالسلام، ص۱۵۳
📚زندگانی امام سجاد علیهالسلام، اشتهاردی ص۵۷.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#معارف_حسینی
🩸 وقتی که امام زين العابدين علیهالسلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری میشود...
در روایتی نقل شده است:
🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند.
🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیهالسلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیهالسلام اقرار نمود. حضرت فرمودند:
برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟
🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آنها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند.
🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون میریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… میگفتند.
🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…»
🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد.
پادشاه کشور مرثیه و ماتم منم
پایتخت سرزمین اشک ها شد دامنم
زمینه خوانی حضرت سجاد۱.mp3
1.96M
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#شور
✍شاعر:آرمین غلامی_مجنون
#سبک،عزیز رفته سفر،کی برمیگردی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
دیده ام من یاسهای ،نینوایی
دیده ام،من کشته های کربلایی
سرزمین کربلا دریای خون شد
دیده ام سرِ ه ز تن، گشته جدایی
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
بعدتومراپدر، آواره کردند
دل سجاده تورا ،صدپاره کردند
زده اند به روی نی، راس پدر را
طعنه ها مرا پدر،بیچاره کردند
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
عادتی روزانه دارم،من به گریه
یاده تو هر دم ببارم،من به گریه
روضه های کربلا،گشته تداعی
روزوشب ، دل بیقرارم،من به گریه
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
در بیابان پدرم را سر بریدند،
روی پیکرحسین،اسبان دویدند
خیمه و خرگاهه، مارابین صحرا
بهره نامردی همه آتش کشیدند
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
همه غصه ومصیبت ،بوده درشام
که دیدم چشای هیزه مردم عام
ز زبان مردک پستی شنیدم
خارجی گفتن بهم، با لفظ دشنام
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
روی ناقه ،تابه شام، هر لحظه بودم
من به ضرب تازیان باباکبودم
کربلا اون صحنه ها یادم نمیره
میسوزه برات، تمام تار و پودم
#یاعلی ابن الحسین،مولایاسجاد...
#_روضه_امام سجاد_
#مصائب_اسارت_
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه سوم
#حسینیه حضرت رقیه کرمانشاه
#صبح چهارشنبه۱۰_مرداد👇
https://eitaa.com/majnon1396
🤞🤞
#متن روضه امام_سجاد_ع_مدح_مرثیه
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی
باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت
یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت
هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش
پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت
در مدح تو بس است همین که تو را زِ جان
سر لوحه ی رقیّه و اصغر بخوانمت
قرآنِ ناطقی و تو را آیه آیه از..
..قدر و ضحی و فاطر و کوثر بخوانمت
در عشق، اقتدایِ تو بر فاطمه است پس..
با اذنِ مادر، عاشقِ مادر بخوانمت
عطرِ تو عطر باغِ بهشتی ست، نِی عجب
اصلاً زِ جنسِ سيبِ مُعطر بخوانمت
مست از میِ حسینیِ تو، اهلِ عالمَند
مستم نِما که در پیِ ساغر بخوانمت
وقتی که بُرده ای دلِ اربابِ شهر را
حق است اینکه حضرتِ دلبر بخوانمت
دنیا به وقتِ سجده ی تو میکند قیام
والامقامی و شَه و سرور بخوانمت
سجاده ی تو بویِ خداوند می دهد
سجادی و به سجده ی آخر بخوانمت
از خطبه خوانی تو قیامت به پا شده
اینگونه من قیامتِ اکبر بخوانمت
گفتی أنا علی..و علی وار دَم زدی
تا که علیِ دوم و حیدر بخوانمت
اَخلاق نیکِ توست، ابوحمزه ساخته
خَلقاً تو را معلمِ برتر بخوانمت
از کودکی دلَت به غم و غُصّه مُبتلاست
از کودکی به غُصّه برابر بخوانمت
در کربلا غمت دو برابر شد ای غریب
که سوگوارِ کُشته ی بی سر بخوانمت
همپایِ زینبی و به گودالِ قتلگاه
از راویانِ بوسه به حنجر بخوانمت
در شام و کوفه هم غُل و زنجیر بوده ای،
آری تو را اَسیرِ مُکدّر بخوانمت
آمد مدینه زهر، توانِ تو را گرفت
تا عاقبت تو را گلِ پرپر بخوانمت
سنگِ مزار هم که نداری، شهیدِ عشق
کُنجِ بقیع با دلِ مُضطر بخوانمت
لطفی نِما به"ملتمس"خاکِ کویِ خویش
تا مدحِ نو سروده به محضر بخوانمت
➖چشمان مبارک إمام سجاد علیهالسلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ...
➖إمام سجاد علیهالسلام یک عمْر با «آب» نجوا میکردند و میفرمودند: تو بودی و پدرم را با لبتشنه کشتند؟!
➖مواجهه امام سجاد علیهالسلام با مردی که ناله میزد و میگفت: «من غریبم»
➖جای غُل و زنجیرهایی که بعد از سال های سال، بر روی بدن مبارک امام سجاد علیهالسلام باقی مانده بود ...
➖ وقتی که امام زين العابدين علیهالسلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری میشود...
➖آیا این گوسفند را آب دادهاید؟!
➖آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبیات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟!
➖إمام سجاد علیهالسلام به وقت افطار آنقدر گریه میکردند که جلوی لباسشان، خیس از اشک میشد و مکرّر میفرمودند:
پدرم را با لب تشنه کشتند...
➖مرا بر این گریهها، ملامت نکنید...
➖هر گاه که به یاد قتلگاه میافتم، گریه راه گلویم را سدّ میکند...
➖غَمَت بابا ! بیابون پَرورُم کرد...
➖مرا بر یک شتر بدونجهاز، سوار کردند …
➖امام سجاد علیهالسلام، بعد از عاشورا دیگر کلّه گوسفند نخوردند ...
➖مرگ جانسوز شتر امام سجاد علیهالسلام...
➖وقتی که امیرالمومنین صلواتاللهعلیه برای مصائب امام سجاد علیهالسلام گریه میکند ...
➖حکایت یک مجلس عروسی که از امام سجاد علیهالسلام دعوت کردند تا در آن مجلس، شرکت نمایند ...
➖مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز... | وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
➖شتری که دلش به حال اسراءِ آل الله سوخت و به شترهای دیگر میگفت: دختران علی علیهالسلام را آرام سوار بر محملها کنید...
➖حکایت عجوزهٔ ملعونهای که در کوفه، پارهخِشتی را به طرف امام سجاد علیهالسلام پرتاب کرد ...
➖حکایت جانسوز «مِنهال» از حال و روز امام سجاد علیهالسلام و دیگر أسرای آل الله در خرابه شام ...
➖من تَب دارم و دیگر طاقت تازیانه ندارم؛ به این سرباز بگو کمتر مرا تازیانه بزند ...
➖وقتیکه حجت خدا آرزو میکند که ایکاش مادر مرا نزاییده بود ...
➖وقتیکه امام سجاد علیهالسلام نمیتواند غربت پدر را ببیند و دست به عصا، رو به سوی میدان میرود...
➖ایپسرم! همین قدر بدان که دیگر مردی در خیمهها به جز من و تو، باقی نمانده است... | با شنیدن خبر شهادت قمر بنی هاشم علیهالسلام، امام سجاد علیهالسلام از هوش رفتند...
➖امام سجاد علیهالسلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند...
➖آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
➖به خدا اگر پيامبر به جاى سفارش به ما نمود، امر به جنگیدن با ما مىكرد، بیشتر از آنچه که بر سر ما آوردند، نمىتوانستند انجام دهند...
➖در شام از پشتبامها، آتش به روی سرم ریختند … دستم بسته بود … عمامهام آتش گرفت و سرم سوخت …
➖وقتی که یزید لعین، قصد گرفتن جان امام سجاد علیهالسلام را میکند ...
➖ شهادت، کرامت ما خاندان بود اما از ما زنی به اسارت نرفته بود ...