eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
627 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
از راه دور گشته دل من مسافرت آقاببین که نوکرت آمدبه محضرت شادم تمام عمر نمک گیرتان شدم دادی تو دانه ام که شدم من کبوترت دارم برای دیدن تو کوهی از امید خواهم طواف بر سره ایوان پر زرت دارالشفای هرچه مریض است مشهدت کس راتونامیدنمیرانی از درت خواهم که سنگ صحن وسرایت شوم رضا ایکاش لحظه ای بشوم خاک زاعرت خواهم دخیل پنجره فولادتان شوم شایدنظرکنی که بمانم برابرت مولا تبرکی بده از این بارگهت شدکعبه ام همیشه ضریح مطهرت باشرم گفته این لب(مجنون )حاجت خویش خواهدبرات کربوبلا.جان مادرت _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
شده خورشیدفلک ,محولقایت یارضا شده مه روشن ازآن نوروضیایت یارضا ضامن آهوتویی آینه ی حسن خدا شدعیان نورالهی زلقایت یارضا کیستی ,معدن جودی وسخایی وکرم شدجهان ریزه خور خوان عطایت یارضا تورضایی ,ولی مطلق حق,زآنکه قضا مجری امرتو وبنده ی رایت یارضا حجت هشتم حق,نورخداوندکریم شدایجاد دوعالم زبرایت یارضا کی توان مدح وثنای توسرودن یکدم گفت قران خدا,مدح وثنایت یارضا بی ولای توعبادت نشود زکس قبول شرط مقبولی طاعات,ولایت یارضا قامت سرو تورا به سرو طوباندهم شده طوبی خجل ازقدرسایت یارضا چه غم ازهول وهراس روزمحشر ایدل چونکه هستم درجزا زیر لوایت یارضا درجوارحرمت خواهش جنت نکنم جنت حق بوداین صحن وسرایت یارضا همه جاذکروثنای توبگوید(مجنون) بهترین طاعت حق,ذکروثنایت یارضا _آرمين غلامي(مجنون كرمانشاهي) ___________________
سلسلت الذهب حدیث رضاست حدیث معتبر زشاه ولاست حدیثی آمدنظرم راگرفت چونکه حدیث ازلب آن مقتداست خوب شنو اهل بشر این حدیث ازلب لعل نمکین رضاست مردمی ازمرو به دیدار او جمعیتی آمده بی منتهاست گفت رضا درسفرخراسان آن دژمحگم که امان خداست آنچه امانت دهد ازهربلا ذکرچوتوحیدحصاربلاست لیک بود شرط وشروطی ورا گرنپذیری ره تو درخطاست آنچه اما ن میدهد ازهرعذاب ولایت شاه نجف مرتضاست شرط وشروط ولایت مابود چونکه ولایت همه شرط خداست ای دل (مجنون) به خدا روی کن چونکه حدیث حق حدیث رضاست _آرمين غلامي(مجنون)
امشب گداشدن به کنار رضا خوش است احساس بندگی به جوار رضاخوش است  با آبرواگرشده ام در میان خلق این کسب آبرو ز غبار رضاخوش است آنجاکه یک زیارت حج درطواف اوست آرم  قدم اگربه دیار رضاخوش است امشب به گریه کنج سرایش نشسته ام هرگوهری به دیده  نثار رضاخوش است دلتنگ گرشوم حرمش آرزوکنم  طوف مزار حضرت موسی الرضاخوش است   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
شیدایم و دیوانه ی آن  چشم وِ ابرو یت رضا تاصحن تودیدم شدم عمری ثناگو یت رضا شاهانظر کن امشبی بر ذره‌ی ناقابلت  جبریل زانو میزند درپیش آن رو یت رضا گویندمولازائرت درعرش مهمان خداست   مردم بیا دیداراین کلب سیه رو یت رضا من زائرکوی توام گم کرده‌ام راه تو را دل از ازل  از ابتداشدعازم  کو یت رضا  یاضامن آهوفقط گیرم ز تو مولا مدد شادم که باشداز ازل  همواره دل سو یت رضا مشکل به کارم آمده، لطفی نما ای شاه طوس آقاگره وا می‌شود، با ذکر یا هو یت رضا تنهاامید عمر من غمخوار و یارِ سختی‌ام (مجنون) شده بیمارآن، درمان و دارو یت رضا   -آرمین غلامی (مجنون)
🌹 ــــــــــــــــــــــــــ بردرت شاه خراسان آمدم درپناهت شاه خوبان آمدم آمدم تابردرت غوغاکنم این دل غمدیده راشیداکنم آمدم ای نور جاویدان برت از ره دور آمدم درمحضرت آمدم شاها پناهم میدهی؟ گوشه ی صحنت تو راهم میدهی؟ عاشقان پروانه‌ات گردیده اند عشق رابانام توسنجیده اند جنّت ماصحن وایوان رضاست درگه شاهانه‌ام این بارگاست عالم آل محمّد، یارضا نور چشمان علی مرتضا توعنایت کرده ای برعالمین... من گدایم بر درت پور حسین... دلبری را،... بی‌نهایت کرده ای اوج رأفت را روایت کرده ای... گفته اند آهو ضمانت میکنی؟... ای رضا ازماشفاعت میکنی؟ گوشهٔ چشمت مرا افتد اگر میشودمحبوب هر اهل نظر من گدایم برسرایت ای صَنم مست و(مجنونم )به طوف این حرم ‌حاصل عمرم گدایی درت آمدم با اشک وناله دربرت غلامی(مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش  میشد دیدگانم فرش راهت یارضا کاش می گشتم چوآهو در پناهت یارضا روزگاری یادتو  یغما گر دل بودوبس سرخوشم چون برده هوشم روی ماهت یارضا برلبانم تاقیامت نغمه ی هو یا رضا  زائری هستم شدم جزء سپاهت یارضا درهوای گنبدت همچون کبوترمی شوم پرزنان هر روز و شب سوی نگاهت  یارضا صحن تو مستانه کرده  دیده ام را از ازل حسرت چشمان من   سوی نگاهت یارضا بر دره باب الجوادت آسمان خم میشود تکیه کردم تا ابدبر تکیه گاهت یارضا باز (مجنون)درسرش دارد هوای مشهدت آرزوی او فقط آن بارگاهت یارضا -آرمین غلامی (مجنون)  
🔯اشعار دوبیتی شهادت ثامن الحجج آقا امام رضا ع ⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕.... ✏شعراز.آرمین غلامی. (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇👇👇👇 غلام حضرت دلدار گشتم برای دیدنش بیمار گشتم بنام ضامن آهو اسیرم خوشم چون عبداین دربارگشتم 🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾 رضافرزندختم المرسلین است رضا عشق امیرالمومنین است یدالله فوق ایدیهم کلامش رضاشاهنشهه روی زمین است ⬅➡⬅➡⬅➡⬅➡ تویی سرحلقه ی رندان هستی رضا ای جان وای جانان هستی چه داند.آنکه باشدبی تومولا بدستت بعدحق .فرمان هستی ✴✴✴✴✴✴✴✴ رضاجان مرغ بستان توهستم هزاری در گلستان توهستم به دام زلف مشکینت اسیرم طفیلی در دبستان توهستم 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 درمدح رضا غزل سرابایدشد بر درگه سلطان چوگدابایدشد سرمست لقای دلبرت گرکه شوی آنوقت گدای این سرا بایدشد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 بایاد رضاسیروسفربایدکرد زآغاز طریق .ترک سربایدکرد گرنوکریش راننمایم .ای وای در روزجزابسی ضرر باید کرد 🔵🔴🔴🔵🔵🔴🔴🔵🔵 همواره مرا محرم اسرار رضابود بی ارزشم ومرا خریدار رضابود آنجاکه دلم خوش بره دلدار نشیند سرمستی ام از لطف همان یار رضابود 🌺🌻🌹🍀🌷🌸🍁🍃🍀🍀 شده ام شیفته ی صورت نیکوی رضا منه (مجنون)شده ام عاشق آن روی رضا همه شب گشته شعارم به خلایق همه جا که منم خاک کف پای سگ کوی رضا 🌳🍂🌿🌾🍄🌵🌴🌺🌹🍀 ..
بسم‌الله الرحمن الرحیم  آبروي عالم ازنام رضاست باده ومی  مست ازجام رضا ست  يادگاري ازنبي الله  ست او  کاش گردم باضریحش روبرو  درد مارا میکنددرمان رضا(ع) مشکلم رامیکند آسان رضا  بوي جنت ميدهدصحن رضا گشته ام  بردرگه اومن گدا  اشک دارد بي امان چشمان من کاش بادست رضا گردم کفن جان دهد برمرده یک هوی رضا ذکر او درمان کند صدمرده را  آبروي حيدر وزهرا رضاست..  شافع روز جزاتنها رضاست  
اشعار علی بن موسی الرضا شعراز.آرمین غلامی.(مجنون کرمانشاهی) ✅✅✅✅✅✅✅✅ ضامن آهوبه صحنت آمدم کن نگاهم.گرچه آقامن بدم ازحریمت می وزد بوی خدا درهوایت پرزده دل یارضا باغ های این جهان پیش تو زشت صحن تو برده زیادمن بهشت خوش برآن سرپنجه ی معمارتو کاش گردم خشتی از دیوارتو عرش حق درسایه ی گلدسته ات حورو قلمان تا ابد دل بسته ات روزشب اسم تورا گویم رضا کرده ای مارابه عشقت مبتلا آسمان اینجاغزلخوانی کند بر درت جبریل دربانی کند عرشبان خادم به خدام تواند چون کبوتر برسربام تواند دل دخیل پنجره فولادتو میپرد درصحن گوهرشادتو کن مرامست ازمی میخانه ات ده مرا آبی زسقاخانه ات از رواقت بوی رضوان میرسد بویی از گلهای ریحان میرسد بوی زهرا آیدازاین تربتت گریه ها دارد برای غربتت بارها دیدم به طوفت آسمان درطوافت مهدی صاحب زمان همچواقیانوس خیزد ازتوموج زاعران برگردصحنت فوج فوج دیدگان ازاشکها.ترگشته بود سینه ها چون لاله پرپر گشته بود هردلی باشدمجالش پیشتر کرده است بادوست حالی بیشتر هرکه یابدآرزوی خویش را میکشدبرخاک روی خویش را بامژه صحن توراجاروکند خویش راهمواره چون آهوکند شایداین دل صید دام توشود مست ازیک جرعه جام توشود تاکه (مجنون)برتوخواهش میکند لطف تو اورا نوازش میکند ⚫⚪🔴🔵🔷⚫⚪🔵🔵🔶 اگرلیلی من صورت گشاید دل عشاق خودیکجا رباید زمین وآسمان مست قمرشد سر ه شب آرزومندسحرشد دوچشم آسمان در انتظاراست خریداره رخ ماه نگاراست دوچشم مادری روشن شدامشب نوای یارضا آمدبه هرلب ببین نجمه به دستش غنچه دارد غمی جز دیدن رویش ندارد همان طفلی که معشوق جهان است به روی دست بابایش عیان است رضاشمس الشموس عالمین است رضاخودوارث خون حسین است به دلها دلبری بهتر رسیده برای دلبران دلبر رسیده رضاشمس وشموس عالم آمد امیدهشتمین خاتم آمد فلک سرمست رخسارکریمش جهانی گشته پابوس حریمش حریم مشهدش شد محفل عشق هوای دیدنش درهر دل عشق هرآنکه وصف رخسارش بداند به سوی او دل ودیده کشاند رخ او مسجدالاحرام ناز است حرم درصحن اوگرم نماز است دل عشاق راتاراج کرده شب ماراشب معراج کرده الا ای ضامن آهوغلامم گدای آستانت روز وشامم منه (مجنون)هواخواه توهستم رضا روی تورامن میپرستم ⚫⚪🔴🔵🔶🔷♦⚫🔴🔵
روضه امام رضا (ع) خدایا! زهرش دادند، مسمومش کردند. میان حجره مثل مارگزیده به خود می پیچید. ای خدا! بلند شد، صدا زد: ابا صلت! در خانه را ببند. اباصلت می گوید: در صحن خانه راه می رفتم، می دیدم آقا هی بلند می شود هی می شیند. حالش منقلب است. یک وقت دیدم از گوشه حیاط یک آقازاده دارد می آید. دویدم جلو گفتم: آقا! مگر در خانه باز بود؟ گفت: نه پس شما از کجا آمدید؟ صدا زد: ابا صلت! همان کس که مرا از مدینه به اینجا آورد همان کس مرا از در بسته عبور داد. گفتم: شما کی هستید؟ فرمود: من محمد بن علی هستم. حجره را به او نشان دادم. آمد طرف داخل اتاق، دیدم آقا پسرش را بغل کرده است. ابا صلت من خیلی منقلب شدم. در میان صحن خانه گریه می کردم و راه می رفتم. طولی نکشید یک وقت دیدم آقازاده از میان حجره بیرون آمد، اما حالش خیلی منقلب است. آخه بابایش از دنیا رفته بود مداح.حاج"آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) . بحق مولانا علی بن موسی (ع) یا الله!
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ شهادت امام رضا علیه السلام حاج آرمین غلامی زنده شدگیتی به اقبالت رضا قرعه ام افتاده درفالت رضا چرخش پرگارهستی تا ابد روز وشب برمحورخالت رضا شوربلبل هیچ دانی ازکجاست میکندتوصیف احوالت رضا می ستایم هرکجادر هرمکان عترت پیغمبر وآلت رضا لوح وکرسی عرش وفرش آسمان ماتم و مبهوت اند ازحالت رضا  وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن وبچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواد ه اش و دعوت به گریه و ناله کنه، درستشم شاید همین باشه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز. یا امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه، عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین.... لذا وقتی برگشت مدینه، این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل، باورش برا، آدم سخت بود، مگه می شه، دو تا همسر، دو ماه همدیگر رو ندیدند، همدیگر رو نشناسند، عبدالله چشم تو چشم زینب، گفت: تو خانم منو ندیدی، گفت عبدالله حق داری منو نشناسی، خودم دیدم بین دو نهر آب.... حسین.... ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️