eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پندیات....mp3
2.05M
پندیات...۱۴۰۳_کرمانشاه سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند / ✍ ا .حاج آرمین غلامی سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک چشم‌آبی غرب و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادران داغ کودک‌دیده مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌ انسان گریه‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سوال از باربی‌سازان کند: این عروسک‌ها که می‌سوزند دختر نیستند؟ ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروت! کودک‌اند این‌ها نه مردان حماس خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌ها از کشته‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح زینب،س....mp3
3.1M
مدح ولادت حضرت زینب(س)_۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی زینبا دسته گل نسترن فاطمه ای زینبا سرو رسای چمن فاطمه ای ای تو خورشید جهانتاب جلال و جبروت زینبا دخترگل پیروهن فاطمه ای ایکه آئینه ی مرعات رخ پیمبری زینبا روح علی در بدن فاطمه ای ایکه محبوبه و منظومه ی حسنی به جهان زینبا شمع و گل انجمن فاطمه ای ایکه بر خاتم انگشت سلیمان وفا شده ارزنده عقیق یمن فاطمه ای زینبا ناله ي تکبیر تو از بانک علیست ایکه اکسیر گل نسترن فاطمه ای زینبا از که تو آموخته ای حجب و حیا ایکه شاگرد کلاس سخن فاطمه ای زینبا زمزمه آموخته ای مرغ سحر زینبا طوطی ، شکر شکن فاطمه ای زینبا بانوئی اندر حرم قرب و عفاف ایکه تو واقف سر و علن فاطمه ای زینبا بر من ( مجنون) تو بیا کن نظری ایکه تو گوهر ،گردون ثمن فاطمه ای. 🌸🍃 زینب هستی ونفس همچوپیمبر داری 🍃 در بزرگی و وقار جلوه ی حیدر داری 🌸🍃 همچوزهرامادرت اسطوره ی تقواتویی 🍃 جلوه ی حجب وحیا مثال مادر داری 🌸🍃 ازمی عشق شماحضرت مهدی نوشید 🍃ساقیا زینبی وجلوه ی ساغر داری 🌸🍃 زینب هستی وامیره همه ی عالمیان 🍃 درسماجلوه به خورشیدتوبرترداری 🌸🍃 آسمان سجده کند بر دره کویت بانو 🍃 دلبری کرده ای وجلوه ی بهتر داری 🌸🍃همه ی معجزه ها درتوبودیازینب 🍃 درشجاعت جلوه ای مثال حیدر داری. 📕مداح وشاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولودی حضرت زینب..۱.mp3
1.79M
❣﷽❣ ماه_کرمانشاه 🌴 💫 ای هوای دیدنت سوز آه من 🌴 جینگ و جینگ ساز میاد 💫.حاج آرمین غلامی خنده زیبا بر لبان حیدر کرّار شد دختر ختم رسل امروز دختردار شد گوئیا نازل دوباره سوره ی کوثر شده عرش اعلی صاحب یک حیدر دیگر شده او به حیدر نه که برکلّ جهان زیور شده وارث خُلق‌ نکوی حضرت مادر شده 🌴زینب کبری مدد یا حضرت زینب مدد او برای اولیا نورالهدای دیگر است برمدینه حضرت خیرالنسای دیگر است احمد وحیدر،حسین ومجتبای دیگر است در دیار شام هم کرب وبلای دیگر است 🌴زینب کبری مدد یا حضرت زینب مدد او شده مانند مادر بی معلم عالمه هم شده زین أب و هم آینه بر فاطمه پنجم ماه جمادی، ماه، کامل شد از او عرش با ناز قدوم او گرفته آبرو دارد از بس بی نهایت جذبه و خُلق نکو شرح اوصاف خداوندست گویا مو به مو 🌴زینب کبری مدد یا حضرت زینب مدد صولت وسیمای او ارثیه ی مولا علی ست ذکر زیبای لبش وقت تولد یا علی ست ماه و خورشیدند روشن از جبین انورش شد عفاف خلق پابست نخی از معجرش می رود تا عرش هر که بوده مسکین درش او شده باب نجات شیعه روز محشرش 🌴زینب کبری مدد یا حضرت زینب مدد روز محشر می دهد بر شیعیان زینب امان یک نگاهش می شود مفتاح درهای جنان با طلوع او شده شام غم حیدر سحر شد به نام حضرت زهرای ثانی مفتخر به چه زیبا می کند دائم حسینش را نظر نیست در کرب وبلا از او حسینی تر دگر 🌴زینب کبری مدد یا حضرت زینب مدد اوست مجنون الحسین حضرت پروردگار آمده جان را کند در راه عشق او نثار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولودی حضرت زینب..۲.mp3
1.41M
‍ 👆👆سرود ۱۴۰۳ مولودی_حضرت_زینب_س 💐🌷سبک: جینگ وجینگ وسازمیاد .حاج آرمین غلامی آمده پنج جمادی از سما کوکب رسید عاشقان شادی نمایید حضرت زینب رسید غنچه ای پیدا شده زینت دنیا شده فاطمه مادر شد و مرتضی بابا شده دختر زهرا رسید_زینب کبری رسید٢ شهر یثرب از کرامات خدا زیبا شده زینت ام و اَب خود زینب کبری شده بیت حیدر غرق نور گشته چون وادی طور با نِگه بر دخترش فاطمه غرق سرور دختر زهرا رسید_زینب کبری رسید٢ دختر زهرای اطهر عاشقان از ره رسید گل ز گلزار ولایت جان ثارالله رسید نخل دین شد پر ثمر ماه دین شد جلوه گر حضرت خیرالنسا بوسه زد روی قمر دختر زهرا رسید_زینب کبری رسید٢ نوری از خلاق داور در مدینه آمده بین زن ها همچو زهرا بی قرینه آمده ماه رویش فاطمه عطر و بویش فاطمه در کرامت مرتضی خلق وخویش فاطمه دختر زهرا رسید_زینب کبری رسید٢ بر علی و دخت احمد داده حق نور دو عین جان طاها آمده اُخت الحسن اُخت الحسین هدیه ای از ذوالمن است بیت زهرا گلشن است امشب از لطف خدا چشم حیدر روشن است دختر زهرا رسید_زینب کبری رسید٢👇 ولادت حضرت زینب👆 حضرت زینب 👆 ۱۳_ آبان ماه۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی *حسینیه مرشدنجف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه هنده ومجلس خرابه.....mp3
13.31M
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄🤞 🔴ماجرای شنیدنی هنده .خرابه شام ۱۴۰۳_کرمانشاه _سلام_الله_علیها .حاج آرمین غلامی 👇👇
شنیدنی هنده وخرابه شام🤞 ۱۴۰۳_کرمانشاه _سلام_الله_علیها .حاج آرمین غلامی جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست رسول، روح و روان مطهرش زهراست پیمبـری کـه به قرآن خویش می‌نازد یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده علی جمال خداوندْ منظرش زهراست درود باد به مردی که خاکِ درگه اوست سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست به هـر فلک که گذر کرد خواجۀ لولاک به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟ که جان به کف همه جا در برابرش زهراست بـه آیـه آیه‌ی قــرآن قســم کـه این قرآن زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید که هر که شیعه بوَد، یار و یاورش زهراست چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست مگـر نـه دختـر اسـلامْ پرورش زهراست کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست قضیه مربوط به شخصی به نام عبد الله عامر است کسی که یه دختر داره،دخترش نا بینا شده مریضی داره تمام دکترا جوابش کردند یه روزسلمان بر خورد کرد با پدر این دختر،پرسید،عبدالله دخترت چطوره گفت سلمان،دیگه تمام دکترها جوابش کردند گفت عبدالله من یه طبیب سراغ دارم مریضت رو شفا میده ،اما شرطی داره گفت شرطش چیه؟ گفت شرطش اینه که اگه دخترت شفا گرفت مسلمان بشی،باشه سلمان مسلمان میشوم کجاست این دکتر،فرمود مدینه، کدوم مدینه ،مدینه ی پیغمبر اومد مدینه ی پیغمبر ( خدا قسمت همه ی ما کنه). کوچه بنی هاشم، خانه‌ی امیرالمومنین درب رو کوبید،وارد خانه شد ماجرا روبه امیرالمومنین گفت صدا زد سلمان خوب کاری کردی حالا که مریض رو آوردی برو طبیبش حسین رو هم بیار (حالا تو هم بگو حسین جان منم مریض دارم،زینب جان شفای مریضم رو از تومی خوام) ابی عبدالله اومدن یه مقدار آب آوردن آقا ابا عبدالله تبرک کرد،گفت سلمان آب رو بده به عبدالله یه مقدار رو به دختر بده یه مقدارش رو هم به سر او بریزید این کار رو کردند تا آب رو خورد،چشم باز شد شهادتین رو جاری کرد گفت بابا من نام حسین رو شنیدم، بابا من چشم نداشتم ببینم،بابا حسین رو به من معرفی کن، بابا حسین رو معرفی کرد نه سال این دختر خانه ی امیرالمومنین بود،کنیزی بچه های فاطمه رو میکرد.... حالا فهمیدی کی بوده ها،هنده بوده موقع ازدواج این دختر شد عبدالله اومد شهرمدینه، دخترم وقت ازدواج است میخوام برگردی شام امر امر پدره با همه خداحافظی کرد هنده،اما آخرین نفر زینبه،هنده و زینب(س) دست به گردن هم انداختند. می دونی زینب چی گفت،صدا زد هنده حالا که میخوای بری برو اما یه روز تو شهر شام،به تو مهمان میرسه با این مهما نهامدارا کن این مهمان ها داغدیده هستند اما هنده متوجه نشد،هنده این مهمانهایی که برات می رسند داغ برادر دیده اند... هنده رو آورد عبدالله به شهر شام 🕌🌴 ⏪داشت عبدالله عامر دختری به چه دختر آفتاب انوری در میان خوب رویان طاق بود از ملاحت شهره آفاق بود تا یزید بی حیا نامش شنید صید حسنش خیمه درعالم کشید یزید شنید هنده وارد شده،هنده زیبا بوده،اومد خواستگاری، عبدالله راضی نیست،هنده راضی نیست اما چه کنند زن یزید شد،تا آن شبی که زینب روآوردند تو خرابه، صدا زد یزید منم میخوام برم توی خرابه به دیدن اسرا، صدا زد نه تو ملکه ای تو زنیزیدی،تو زن امیری جای تو در خرابه نیست، گفت نه خیلی مایلم یزید شیطان می دونه،هنده میشناسه زینب رو تا الان رسوا شده هنده بیاد تو خرابه بیشتر رسوا میشه، اما اصرار پشت اصرار، گفت حالا که میخوای بری خرابه صبر کن تا بگم کنیز ها خرابه رو آب و جارو کنند کرسی بگذارند خرابه رو آماده کردند بی بی زینب سوال کرد آی کنیز ها کی میخواد به دیدن ما بیاد صدا زدند آی زن اسیر زن یزید هنده میخوادبیاد تا زینب شنید صدا زد خواهرم ام کلثوم بیا (دیگه من وارد روضه شدم) خواهر میدانی کی میخواد به دیدن ما بیاد کسی که با دست حسین شفا گرفته هنده میخوادبیاد توی خرابه اما خواهر به این زن و بچه ی داغدیده بگو اگه از شما سوال کردند بزرگ شما کیه؟ منو با اسم صدا نزنند منو با انگشت نشون بدند. هنده وارد خرابه شد، نشست رو کرسی رو کرد به اسرا صدا زد بزرگ این اسرا کیه؟ همه با دست زینب رو نشون دادند ⏪کیستی ای زن در کجا داری وطن👇👇
آی زن شما اهل کجا هستی🤞🤞 بی بی فرمود:ما اهل مدینه ایم، شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله علیه میگه تا هنده شنید اهل مدینه اند به احترام پیغمبر و بچه ها ی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از رو کرسی اومد پایین نشست روی خاکها حالا که اهل مدینه اید به من بگید محل شما کجاست، صدا زد محل ما کوچه ی بنی هاشم است وای وای... حالا که اهل کوچه بنی هاشم هستی من چندتا آشنادارم آی زن اسیر به من بگو ببینم آیا علی رومی شناسی صدا زد آری آیا فاطمه رو میشناسی یا نه صدا زد آری آی زن اسیر حسن رو میشناسی آی زن اسیرحسین رو میشناسی گفت آری.... یا ابا عبدالله...حالا هر چی میخوای بخواه هر چی ناله داری بزن... هرچی فریاد داری آماده کن ها امروز زینب ناله میخواد صدا زد آی زن اسیر به من بگو آیا حسین رو میشناسی یا نه گفت آره آی زن اسیریه دوستی دارم بنام زینب به من بگو ببینم آیا زینب رو میشناسی یا نه؟ صدای ناله زینب (س)بلند شد ،سر به دیوار خرابه اشک می ریزه، هنده گفت آی زن اسیر من حرف بدی نزدم چرا گریه می کنی.... صدا زد هنده به خدا من زینبم حسین.... آخ نه نه تو زینب نیستی،من سالها در کنار زینب بودم نگاه به این لباس قیمتی نکن،نگاه به این تخت و جلال نکن من یه روز کنیز بودم کنیز زینب بودم،من زینب رو خوب می شناسم من خانمم رو می شناسم، زینب من قدش خمیده نبوده زینب من گیسوانش سفید نبوده یه نشانی دارم زینب بی برادرش حسین به سفر نمی رفت ⏪آخ اگر تو زینبی پس کو حسینت (به به بلدی ها زمزمه کن)
جریان ماروسربریده ابن زیاد...mp3
8.11M
صوت روضه خرابه شام وهنده 👆 حضرت زهرا 👆 شنیدنی سربریده ابن زیاد،لع، ومار ۱۳_ آبان ماه۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی *حسینیه کرم👇
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄🤞 🔴ماجرای عجیب ابن زیاد و ماری که در بینی اش بود ۱۴۰۳_کرمانشاه .حاج آرمین غلامی بس بگردید و بگردد روزگار دل‌ به این دنیانبندد هوشیار 🌼🍃 ای‌که‌دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیایدهیچ کار 🌸🍃 آنچه دیدی بر قرار خود نماند آنچه بینی هم نماند بر قرار 🌼🍃 نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار 🌼🍃 صورتِ زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرتِ زیبا بیار 🌸🍃 گنج خواهی، در طلب رنجی ببر خرمنی می‌بایدت، تخمی بکار 🌼🍃 شکرِنعمت‌کن به نیکویی‌که‌حق دوست دارد بندگان حقگزار 🌸🍃 گر به هر مویی زبانی باشَدَت شکرِ یک نعمت نگویی از هزار 🌼🍃 نامِ‌نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت پایدار 🌸🍃 کامِ درویشان و مسکینان بده تا همه کارت برآرَد کردگار 🌼🍃 با بدان بدباش و با نیکان‌نکو جای گل گل باش و جای خار خار 🌸🍃 ایکه‌داری‌چشمِ‌عقلُ‌گوشِ‌هوش پندمن‌در گوش‌کن چون‌گوشوار 🌼🍃 سعدیا چندانکه می‌دانی بگوی حق نباید گفتن اِلّا آشکار «عبیدالله بن زیاد» در کنار شهر موصل به دست ابراهیم بن مالک اشتر، کشته شد، ابراهیم سرهای بریده ابن زیاد و سران دشمن را برای مختار فرستاد، مختار در این هنگام غذا می خورد که سرهای بریده دشمنان را کنار مسند مختار به زمین ریختند. در این هنگام دیدند مار سفیدی در میان سرها پیدا شد و وارد سوراخ بینی ابن زیاد شد و از سوراخ گوش او بیرون آمد، و از سوراخ گوش او وارد گردید و از سوراخ بینی او بیرون آمد، و این عمل چندین بار تکرار گردید. مختار پس از صرف غذا برخاست با کفشی که در پایش بود به صورت نحس ابن زیاد زد، سپس کفشش را نزد غلامش انداخت و گفت: «این کفش را بشوی که آن را بر صورت کافر نجس نهادم». مختار سرهای نحس دشمنان را برای محمد حنفیّه در حجاز فرستاد، محمد حنفیّه سر ابن زیاد را نزد امام سجاد فرستاد، امام سجاد علیه السلام در آن وقت، غذا می خورد، فرمود: روزی سر مقدس پدرم را نزد ابن زیاد آوردند، او غذا می خورد، عرض کردم: خدایا مرا نمیران تا اینکه سر بریده ابن زیاد را در کنار سفره ام که غذا می خورم بنگرم، حمد و سپاس خدا را که دعایم را اکنون به استجابت رسانیده است. نکته قابل توجه اینکه مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می نویسد: آن مار، مکرر از بینی ابن زیاد وارد می شد و از گوش او بیرون می آمد، و تماشاچیان می گفتند: قََد جائت قَد جائت: «مار باز آمد، مار باز آمد» و می نویسد: همان هنگام که ابن زیاد در مجلس خود با چوب خیزران مکرر بر لب و دندان امام حسین می زد، شاید بر اساس تجسم اعمال، همان چوب خیزران (در عالم برزخ) به صورت مار درآمده و مکرر از بینی او وارد می شده و از سوراخ گوش او بیرون می آمده، تا در همین دنیا، مردم مجازات ننگینش را ببینند. 📚منابع: 1- منتهی الآمال، ج1: 299. 2- بحارالانوار، ج6: 248؛ 45: 334- 336. 3- عالم برزخ در چند قدمی ما: 172- 175. مداح حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)