🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم🖕🖕
متن کرامات الحسین-حاج آرمین غلامی
#صلی الله زینب_کبری_سلاماللهعلیها🌸
شیعیان مرتضی تحت لوای زینب است
لذّت بزم حسینی از صفای زینب است
حُرمت بزم عزا واجب بُوَد برعاشقان
مجلس ماتم همانا کربلای زینب است
من غلامِ خانه زادِ اهلبیت حیدرم
در دلم عشق علے در سر هوای زینب است
عمّهٔ سادات عالَم، عالِمه، دریای صبر
بوسهٔ هفت آسمان بر خاکِ پایِ زینب است
مرتضی مست از وفا و غیرت عبّاس بود
حضرت عبّاس هم مستِ وفای زینب است
دست بر سینه همیشه احترامش مینمود
این نشان اجر و قُرب پُربهای زینب است
مےنویسم جملهای از قول عبّاس علی
شمّهای از ارزشِ بـےانتهای زینب است
بوسه بردستان زینب زد ابالفضل و بگفت
مادرم، ایلم، تبارم، جانفدای زینب است
دردمندان و مریضان جهان را مژده باد
چارهٔ درد شما دارالشّفای زینب است
هرکه مےپرسد نشانی(فیضیا) فورا بگو
دفتر دارالشّفا بزم عزای زینب است
✧✾════✾✰✾════✾✧
طرفدار امام حسین علیهالسلام
یا طرفدار صدام حسین
پیرمرد عراقی تعریف میکرد: در جریان
انتفاضه شیعیان عراق در سال1991 میلادی
عدهای از ماها را در کربلا دستگیر کردند
و به بیابانی بردند و بر روی تپهای از ریگ
پیاده کردند
کامل حسین، داماد صدام و مأمور حمله
به حرم امام حسین علیهالسلام در آنجا بود
همه را روی ریگها نشاندند
کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست
سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت:
شماها طرفدار امام حسین علیهالسلام هستی
یا طرفدار صدام حسین؟
کسی جواب نداد!
بار دوم گفت:
هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود
و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند
کسی بلند نشد!
ناگاه یک جوان ۱۶ ساله بلند شد و گفت:
من طرفدار امام حسین علیهالسلام هستم
کامل حسین گفت: برو آنجا بایست
او رفت در مقابل همه ایستاد
بار دیگر کامل حسین گفت:
هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود
کسی جرأت نکرد بلند شود
کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان
شانزده ساله گرفت و او را به شهادت رساند
بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار
امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین
جوانی دیگر بلند شد و گفت:
من طرفدار امام حسین علیهالسلام هستم
کامل حسین او را نیز به شهادت رساند
و بعد از آن هر چه گفت: کدام یک از شماها
طرفدار امام حسین علیهالسلام هستید
کسی جواب نداد
لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند
شب در خواب امام حسین علیهالسلام را دیدم
که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن
جوان شانزده ساله را آوردند
حضرت فرمودند: کنار شهداء دفنش کنید
او را دفن کردند و سپس جنازه شهید
دومی را آوردند، حضرت فرمود:
او را در ضریح دفن کنید
برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام
میان این دو شهید تفاوت قائل شدند!
لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم
حضرت فرمودند: جوان اولی
نمیدانست سرنوشتش چه میشود
ولی در عین حال بلند شد
و طرفداریش را از ما اعلام کرد
لذا جزء شهداء دفن شد
ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی
به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد
و طرفداریش از ما را اعلام کرد
گفتم: در ضریح دفنش نمایند
《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبدالله》
🖕🖕
بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه دفن امام حسین وشهدای دشت کربلا
مداح..حاج آرمین غلامی
فرمان امام زمان (عج) به اینکه خدا را به حق حضرت زینب (س) سوگند دهید
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند:
در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند.
ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251.
بحق الزینب
اللهم عجل لولیک الفرج
*روضۂ دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین.ع
*«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا»*
🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍
درمیان میکده ساغر بدردم میخورد
باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد
دستهای خالیم خالی بماند بهتر است
اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد
گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند
پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد
خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین
دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد
بی خیال نسخه های بی دوای این و آن
بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد
*
*◾ سلام میده امام زمان به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود*
*دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو ندارین
آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭
*همه بگید مظلوم حسین
#