eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحیم الرحیم واحد امام مجتبی (ع).7صفر بنداول سبک..یامولا دلم تنگ اومده..شیشه ی دلم آقاجون زیرخاک اومده... درده دل من نداره دیگه هیچ دوا بمیرم برات که توی غربتی آقا //یاحسن عزیزفاطمه روی لبهای عالم شداسمت زمزمه 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 وجودم شده برات دوباره غرق غم واسه بقیعت.پر زده آقاجون دلم //یاحسن دلم بارونیه توی هر دلی واسه تو روضه خونیه 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 عمریه آقا.منت توبر سرم داری. توی قلب من.فقط خودت خونه داری یاحسن تویی ایمان من یاحسن فقط تویی تویی جانان من.. 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 .طعنه بشنیدی توازهمه امام حسن.. به پیش چشات مادرت وهی میزدن /یاحسن.شدی مسموم زهر یاحسن آقاهستی امیره ملک دهر 📕سبک وشعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
📢بسم الله الرحمن الرحیم هفتم صفر شهادت امام حسن.. سبک ..۱دشتی. سبک..۲(قلندرمسلک ودرویش ومستم). سبک..۳واحد(توشیرشاه مردانی ابالفضل ع) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 حسن هستم گواه کوچه هایم تمام عمر در. آه و نوایم بدید م من به کوچه مادرم بود گواه غربتش اشک ترم بود دلم خوش بود بودی در بر من زمین خوردی به کوچه مادر من بهار زندگانی ات خزان شد قد چون سروبالایت کمان شد ز ماه و از ستاره رو گرفتی به آه وغصه وغم خو گرفتی فدای غصه هایت ، نازنینم الهی داغ تو هرگز ببینم توو یک کوه غم با بی قراری نشدباور که تنهایم گذاری شدم پاره جگر ، ای چاره سازم ندانم باغم وغصه چه سازم مرابازهرکینه همسرم کشت تداعی شدبرایم کوچه ومشت یتیمی شد نصیب نوگلانم زکوچه مانده براین دل نشانم عزادار م شده طفلان زارم کسی دیگر در این هجره ندارم دگر حال دلم زار و حزین است تمام قامتم نقش زمین است چهل بی بند وبار از ره رسیدند درمیخانه را آتش کشیدند که قنفذ از عداوت حرف بد زد دراین خانه را اوبا لگد زد میان آن در و دیوار افتاد خودم دیدم که آن شش ماهه جان داد فتاده مادرم پهلو شکسته درون سینه اش میخی نشسته خودم دیدم که زینب جیغ میزد که قنفذ با غلاف تیغ میزد من از درد کمر دیگرنگویم زروی نیلی مادر نگویم گرفته دردشانه مادرمن فتاده بین کوچه در بر من نمردم من ازآن زهر هلائل غم کوچه مراگردیده قاتل الا(مجنون)حسن شدتیرباران به نزدفاطمه گردیده مهمان 📕شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴. .
اشعارکردی شهادت امام حسن (ع) اشک م وقف عزات بیه حسن عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن رونقی دیره اگه سفره ی م هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن هاتن وچیینه م، له روضه گان هر له مرهون دعا ت بیه حسن نسل م یا نوکره، یا عاشقه ایل واجدادم گدا ت بیه حسن م مریض معصیت بیمه ، اگه حاجتم دارالشفا ت بیه حسن له دعای فاطمه ، ای قامتم روز و شب تحت لوا ت بیه حسن سینه ی م گنج علم اهل بیت دیده ی م خاک پا ت بیه حسن هیئتی که فاطمه دیره نظر نازنین غار حرا ت بیه حسن بین روضه دالگم ناله دیره زندگیِ م فدا ت بیه حسن وقته میزان عمل بایده ن اگه غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن لحظه ی گیان داینت وه یاحسین غرق آه و نینوا ت بیه حسن له نوای (یابُنَیَّ) دالگد زینبت خوی مبتلات بیه حسن روضه خوان اوشه که زینب پیر بی وه عزای ماجرات بیه حسن آه، له هجره غریبی تا ابد زینبت مضطر ارات بیه حسن غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن (ع)-7صفر ✅السلام علیک یا حسن بن علی پیراین میکده بادیده ي تر ریخت بهم دم افطار ویا وقت سحر ریخت بهم زهرملعونه تمام بدنش آب نمود اثر زهرچنین بود. جگر ریخت بهم ناگهان سوخت تمامی پروبال حسن خواهر دردانه ازبهر خبر ریخت بهم رفته خاکستر عاشق به سرکوی حسن دگرازعشق همه رد و اثر ریخت بهم آتش زهر همه‌بال وپرش سوزانده ازغم دوست پر اهل هنر ریخت بهم دست وپا میزدی ویارنبود دربر تو خواهرت آمدو درگوشه ی در ریخت بهم ظرف آلوده تنت راچقدر آزرده حسن از زهره شرربار دگر ریخت بهم آب زهرآلوده ای جان تورا آتش زده بر زمین خورده ای وآه.جگر ریخت بهم آه(مجنون)نشودکس چوحسن پاره جگر حسن از زهمسرملعونه دگر ریخت بهم 📕📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢..
_____________ بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن المجتبی-7صفر ___ یا امام حسن ع. حسن ای میوه جان پیمبر حسن ای لاله گلزار حیدر نمودی جلوه تا در کوی جانان شگفت از خنده ات یک باغ ریحان حسن ای غنچه بستان زهرا خریدار لبت گردیده مولا شده مست نگاهت جمله عالم خریدار دو چشمت گشته خاتم نبی گردیده مشتاق نگاهت بگیرد بوسه ها از روی ماهت لب ناز محمد باده نوشت اذان می خواند او در بین گوشت خدا فرموده با آن یار دیرین حسن نام ترا بنموده تعیین بود در تو تمام حسن رخسار علی بر روی تو گشته گرفتار بر آن سرو قدت خم گشته املاک به حسن روی تو تحسین افلاک جهان را بهر رویت آفریدند به شوق تار مویت آفریدند به محراب دو ابروی تو سوگند به آن زلف و به گیسوی تو سوگند خدا احسن به خود گوید به هر جا فتاده روی پایت عرش اعلا سخاوت عبد تو مات تو احسان کریم آل زهرایی حسن جان دهد خال لبت جان دوباره درون سینه ام هستی ستاره ز نورت می رسد انوار خورشید نگاهت چشمه پر نور امید گدای نور تو انوار مهتاب شده دنیا ز هجران تو بی تاب حسن هستی تو پور مرتضایی کریم اهل بیت تو مجتبایی *** 📕📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
شب است وبسته دلم تاسحربه گیسویت  تو شاه راه هدایت به جاده ی عشقی خمار جام وصبوی تو ساقی خوبان شراب می تو بده زانکه باده ی عشقی تو از ثلاله ی سلطان اولیا هستی کریم عالمی و تو نواده ی عشقی کریم آل عبا افتخار آل الله توشاه جودوکرامت توزاده ی عشقی     تو سفره داری و عالم به نان تومحتاج تو شیرجنگ حنین مرد ساده ی عشقی به راه عشق تو آواره هستم و (مجنون) حسن تویی وتواز خانواده ی عشقی 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________________ ✅کانال سبک وشعر 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
بنوشت به دل نام تورا حضرت منان در حد قلم نیست که آیی توبه قرآن سلطانی و دست همه سوی تو دراز است نام توحسن زمزمه ی وقت نماز است گردیده به میخانه دلم باز روانه بر تیر نگاهت دل عشاق نشانه توجود وکرم به سینه ها داده ای امشب آقابه من خسته بهاداده ای امشب تو حج منی طوف حرم فقط نشانه است «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است» برعاشق دلخسته حسن قبله نمایی سلطان دلی وتو نشانی ز خدایی ای شیرجمل ای پسر ارشدحیدر ای عشق نبی ،دلبر ودلدارپیمبر بی تو همه بیراهه روند و پی بن بست «تا بوده حسن(ع) بوده و تا هست حسن(ع) هست» ای شیرجمل باتوقیامت شده بر پا دشمن به فرار است ازین قدرت مولا جنگ جمل وفتنه او راتو سرانجام دادی توبه لطف دم تیغت پی اسلام ای شیرحنین ذکرتو«یا فاتح» و «یا هو» نازم به تو و هیبت و این قدرت بازو... مقصودمن ازشیرحنین نام حسن بود آن یکه جوانمرد دلارام حسن بود ...درجنگ ز دستان عدویش سپر افتاد «درپیش حسن(ع) هرکه در افتاد ور افتاد» درهرنفس مانفسی غیر حسن(ع) نیست در دست علی دست کسی غیر حسن(ع)نیست شیرحرم حیدر کرار (ع)حسن بود حقّ است علی وحقدارحسن بود غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________ اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
بسم‌الله الرحمن الرحیم کیستم مستحق نان کریم اهل بیت (ع) سائل پاره گریبان کریم اهل بیت (ع) گرچه موسی ست مناجات گر طور خدا امشبی دل شده مهمان کریم اهل بیت (ع) روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان کریم اهل بیت (ع) ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم میشوم خرج بیابان کریم اهل بیت (ع) ای کریما تومرا هم بنشان پیش خودت گشته ام همدم مهمان کریم اهل بیت (ع) یاحسن نسخه ی ما را به کسی تومسپار درد ماهست به درمان کریم اهل بیت (ع) نکشم دست از این درکه توحلال غمی تاشدم دست به دامان کریم اهل بیت (ع) درغم دوری توباز به هم میریزم شده ام باز پیشمان کریم اهل بیت (ع) آنقدر نام توگویم که نجاتم بدهی آتشم بین گلستان کریم اهل بیت (ع) کاش درپیش خدا واسطه ی ما بشود تابیفتم به گلستان کریم اهل بیت (ع) شب میلاد حسن باز دلم میگیرد فیض دل بود دو چندان کریم اهل بیت (ع) دوست دارم دم افطار کنم یاد حسن به فدای دل عطشان کریم اهل بیت (ع) نام زیبای حسن مظهر اسماء خداست دعوتم باز سره خوان کریم اهل بیت (ع) -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار امام حسن مجتبی علیه السلام... هدف ازخلقت ما دیدن روی حسن است. قبله گاه عاشقان یک خم موی حسن است چه خوش آن لحظه که باشم سر کوی تواسیر مستی میکده ازساغرجوی حسن است دلذسرگشته ی ماکرده هوای رخ او ای خوشادیده ی هرکس که بسوی حسن است یوسف ازوادی کنعان به سراسیمه رسید جان به کف داشته ومست صبوی حسن است بنده ی اویم وغیراز دره او درنزنم قبله ی عبادتم پیچش موی حسن است مقصدم سوی خداو ومرکبم عشق حسن. روزمحشراین دلم درجستجوی حسن است گوشه ی چشمان او درمان درد بی دواست اوطبیب است ودلم هرجابسوی حسن است ساقی کوثراگربرمنه (مجنون) می داد این همه مستی ام از شرح صبوی حسن است... شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _________________
بسم الله الرحمن الرحیم عزای عصرشهادت امام حسن المجتبی (ع)درکرمانشاه..مداح..حاج آرمین غلامی..امروز سه شنبه ساعت4:30عصر.مکان چهاراه جوانشیر.خیابان سیروس.کوی امیرصاحب جمعی.
🖤 .......🖤 روی تن نازنین برادرش لحد چید و اشک‌ریزان اینگونه سرود: فلَیسَ حَریبًا مَن اُصیبَ بِمالِهِ و لکنَّ مَن واریٰ أخاهُ حَریبو غارت‌زده آن نیست که مالش را برده باشند؛ غارت‌زده کسی است که برادری چون تو را به خاک می‌سپارد *اشعار سیدالشهدا در رثای برادرش امام حسن مجتبی المناقب، ج۳، ص۲۰۵.
یک چشم خواهرت به تو یک چشم بین تشت تشت مقابلت پرِ خونِ جگر شده 🔰اسناد شهادت ▪️سند اول 👈 قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده است کتاب تثبیت الامامة تالیف سید قاسم بن ابراهیم الرسی است که در سال 246 وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. ▪️سند دوم: 👈 شهید اول یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است ▪️سند سوم: 👈 یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف مصباح می باشد ▪️سند چهارم: 👈 یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی صاحب کتاب وصول الاخبار الی اصول الاخبار می باشد.
شاها چه شود دست ز افتاده بگیری این خسته زره رازسرجاده بگیری با رنج و مشقت به مقام تورسیدم جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم شاید که شبی گوشه سجاده بگیری داغ غم توارث شده نسل به نسلم غم را نتوان از دل غمزاده بگیری مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر خواهم که صبو از من افتاده بگیری ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم ازمانشود مهر خداداده بگیری مجنون به خدا کرده هوای سر کویت برگرد که جان من دلداده بگیری *** شعر.آرمین غلامی(مجنون) -------------------------------------------------- ︽︽︽سبک وشعر︽︽︽ پــایــگــاهــ نـــشــرآثــارشـاعــراهـلـبـیـــتـ حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
بسم الله الرحمن الرحیم ابن الحیدر والزهرا_س مقتل....حقش اداشود به خاک وخون تن مرا، رها کنید، کافی است به کشتنم، نیزه وتیر،رهاکنید، کافی است قبول... گرچه این تنم سنگ خورد ازهمه کس برای کشتنم فقط دعا کنید کافی است کسی که بی کس وغریب شود، غریب می شود مرابه زیر دشنه ها رها کنید کافی است زخانه در به در شدم، دوباره خون جگر شدن به مقتلم در انابه وا کنید... کافی است... سلاح نخواستم، همین ، برادرم رامکشید مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است میان مقتلی مرا، به گوشه ای سرببرید به کشتنم به خنجری جفاکنید، کافی است قسم به ربنای زینبم به این شکسته دل خیام آل بیت رارها کنید، کافی است کناره مقتلم زنی ،دل شکسته ناله زد که گفت دلبر مرا رها کنید‌... کافی است... به سوی کوفه خواهرم به دست بسته می برید ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است... شاعر: _غلامی_مجنون کرمانشاهی