eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
👆متن مدح میلاد_حضرت_زینب( سلام الله علیها ) ..حاج آرمین غلامی به نام آنکه به ما داد ، درس ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دستِ لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامی آن بانویی که با زحمت نشاند بر لبِ عالَم دمِ « حسین جان » را اگر نبود ،نبودیم نوکران حسین میانِ سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسی که همیشه حکایت صبرش صبور کرد دلِ مادر شهیدان را به نام آن زنِ مرد آفرینِ کربُبلا همان که از دل ما بُرد ترسِ طوفان را کجاست دشمنِ شیعه ؟ حریف می طلبیم مُریدِ حضرتِ زینب عقیلةُ الْعَربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم ؟ و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست ؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو ؟ شناخت هر که مقامش از اولیاءِ خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فداییِ مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست ( حتی شام عاشورا با آن همه داغ سنگین ، نماز شبش ترک نشد ، نشسته نماز شب خوند ، همان نماز شبی که ابی عبدالله علیه السلام ، بهش فرمود : خواهرم ، منو توی نماز شبت یادت نره ... ) نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست نوشته اند از آن دَمْ که چشمِ خود وا کرد اسیر و عاشق و حیرانِ سید الشهداست نوشته اند کِراماتِ کوثری دارد ببین مقام علی را چه دختری دارد رسیده شیعه به اینجا به همّتِ زینب زمین حسینیه شد با عنایت زینب چه با شُکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیان جهانند اُمَّت زینب بزرگ و کوچکِ عالَم ، مُحرمِ هر سال شوند راهی روضه به دعوتِ زینب هزار طایفه در روز اربعین ، جا شد میان کربُبلا با کرامتِ زینب هزار شکر ، خدا را که خانواده ی ما شدند نوکرِ دربار و رعیتِ زینب برای دیدن آن جمعه یِ فرج باید قسم دهیم خدا را به حُرمتِ زینب ..حاج آرمین غلامی هیئت_انصار رضوی_کرمانشاه
🤞🤞بسم الله الرحمن اارحیم 🏴 روضه شهادت_حضرت_ام_البنین_ 🎤مداح :حاج آرمین غلامی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز چشمان سکینه شرمگین بود فرات اشک هایش آتیش بود شبیه مشک آب تیر خورده دل صد پاره ی ام البنین بود سلام ما به تو ای هاجرِ چهار ذبیح درود ما به تو ای مریمِ چهار مسیح سپهرِ نورفروزِ سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارُ الله سلام بر تو و ابناء و شوهرت ، مادر بـه عطرِ دامنِ عباس پرورت ، مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیزِ زهرایی به چشم آل محمّد عزیز زهرایی ( فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ... ) تو بعد فاطمه در بیت وحی ، فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای به نفس پاکِ محمّد تو همدمی مادر مسیحِ عشق و ادب را تو مریمی مادر بهشت ،شیفته چار لاله یاست کلید بابِ حوائج به دست عبّاست هـزار قافله دل پای بست فرزندت نشان بوسه مولا به دست فرزندت ( یه روز دید مولا ، قنداقه عباسشو بغل گرفته ، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم ، آیا دستای بچم ، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین ، دارم این دستهارو می بوسم ، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ... ) حسین را که بسی داشت در کنار ، « شهید » به جز تو نیست کسی مادرِ چهار شهید به چار ماهِ خود اشکی نریختی ز دو عین گریستی به حسین و گریستی به حسین ( گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند ، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین ، یکی یکی پسرایت را کشتند ، گفت بگید از حسین چه خبر ؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود ، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ... ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( یه مادر از یک پسر احترام گرفت ، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت ، دو تا مادر تلافی کردند ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( تو اینجا گفتی « حسین » ، فاطمه هم کنار علقمه ، هی صدا میزد : آی پسرم ، عباسم ... ) الا تمام وجودت پُر از نوایِ حسین به گریه نایبه الزینبی برای حسین روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریه کنان حسین ، بر اشکت سرود زخم گلوی حسین وِردِ لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت تو مادر شهدا ، همسرِ علی هستی هزار حیف ، غریبانه چشم خود بستی ( چرا میگه غریبونه ، مگه شب برداشتند ، نه والله ، روز برداشتند ، اما : ) خزان رسید چو بر برگِ لاله یاست نبود ، جعفر و عثمان و عون و عبّاست ( مادرِ چهارتا پسره ، اما وقتی از دنیا رفت ، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند ؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... ) سپهر و مِهر و مَه و کوکبت کجا بودند ؟ علی ، حسین ، حسن ، زینبت کجا بودند ؟ هماره ریخت به رخ از دو دیده ، یاقوتت اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود دگر مراسم تشییعِ تو شبانه نبود تو داغدارِ شهید کنار علقمه ای همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمه ای نگه به خاطرِ ذریّه ی بتولم کن مرا که «میثم» آلوده ام ، قبولم کن ... ( روزها می اومد ، چهار صورت قبردرست میکرد ، می نشست ، اونقده گریه میکرد خانم ، حرف دلش این بود : ) دیگرمرا ، اُمُّ البنین نخوانید زیرا که من ، دیگر پسر ندارم ( حالا داد بزن ، حسییین )
روضه زینب،غلامی۳.mp3
زمان: حجم: 3.6M
(سلام الله علیها )دهه دوم محرم۱۴۰۴ آرمین غلامی ... امشب میخوام شما را قسم بدهم ، به عمه جانتون بی بی زینب کبری سلام الله علیها ، ... همان بی بی که همه عمرش مصیبت دید ، همه عمرش داغ دید ، ... بی بی جان ، یا زینب کبری : زِ کودکی دایه ی تو غم شده قامت غم در غم تو خم شده صبر زِ صبر تو به تنگ آمده شیشه ی تو به جنگ سنگ آمده اما هر مصیبتی دید ، مثل کوهی استوار ایستاد ، از مدینه تا کوفه ، تا کربلا تا شام ، هیچ کجا خم به ابروی بی بی زینب نیامد ، کنار بدن بی سرِ برادر آمد ، دست زیر نازنین بدن بُرد ، گفت خدایا این قربانی را از آل محمد قبول کن ... دم دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عُبیدالله قهرمانانه ایستاد ، فرمود : « مَا رَاَیْتُ اِلَّا جَمیلاً » ... اما یه جا صبر زینب لبریز شد ، میدونید کجا ؟ یابقیة الله ... توو مجلس یزید ، وقتی نگاه کرد ، دید یزید داره با چوب به لب و دندان حسینش میزنه ؟؟ اِ ی ی ی ی ... نمیدونم این چوب چه کرد با جگر زینب ؟ یه مرتبه دیدند بی بی دست بُرد گریبان پاره کرد ... طشت طلا و چوب یزید و سرِ « حسین » یا رب از این مشاهده زینب چه میکند ؟ یه دعا کنم ، هر کجا صدای منو میشنوی ، دراین دل شب ، با همه وجودت ، آمین بگو ...کلید همه مشکلات ، همین دعاست ... خدایا به اون لحظه ای که بی بی چشمش افتاد ، دید یزید داره با چوب میزنه ، فریاد زد : یزید نزن ... به اون لحظه ای که بی بی گریبان پاره کرد ! فرج امام زمان را برسان ... حضرت رقیه