بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب هوای روی ابالفضل دیدنی است
رخساره ی قمر به روایت شنیدنی است
آیینهی مرام و،وفاعشق و معرفت
زیباترین قمر شدی و،جمالت چه دیدنی است
خیل ملک به روی زمین جمع گشته اند
این اشک شوق خیل ملایک چکیدنی است
بوسه زندبه روی جمالش ،حوروپری
گلبوسه علی ز ابوالفضل چیدنی است
عمری گدای کوی ابالفضل حیدرم
با جان،ودل ولایت این گل خریدنی است
بنگر به گوش جان، نغمات ام بنین
پیوسته میرسد #صلوات ام بنین
میلاد ساقی است و نشاط وطرب شده
شادی وشوروهلهله ها برعرب شده
ام البنین نگر که دلش در سرور شد
شادی دگر به سینهی هر حقطلب شده
زیباترین پسر به سرای علی رسید
اینجاقمر، پدیدهی عشق و ادب شده
بنوشته شد به سردرهفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب شده
دیگر نمانده در دل زارم غمی دگر
وقتی که نام نامی او روی لب شده
قلبم نگر هوای گل یاس کرده است
هردل هوای حضرت عباس کرده است
بوی حسین میوزد ازآن نسیم یار
امشب دوباره زنده شدم از شمیم یار
آقا به مصحف غم جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم یار
بر دامن تمام گدایان کوی تو
دیدم،کرم چکیده زدست کریم یار
عشاق کوی تو همه دراولویتند
سرمست مهربانی و خُلق رحیم یار
زائر به بارگاه تو عباس حیدرم
بوی حضور فاطمه دارد حریم یار
یاحضرت قمربه لبانم نوا بده
(مجنون) این سراشده ام، کربلا بده
صاحب کرم تویی تو،و صاحب علم تویی !
در پیشگاه حضرت حق محترم تویی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
چون با عزیز فاطمه ای ، هم قدم تویی!
نام تو در کرامت و عزت زبانزداست
آقا عجیب نیست که صاحب کرم تویی!
عباس حیدری،ونشان دادهای بناست
گویی که، ساقی همهی این حرم تویی!
اقابه زیر بار مذلت نرفته ای
گویند اگر به دست اجانب قلم تویی!
بر روی آسمان دل من ملک نوشت
فانی فی الحسین تویی در روز سرنوشت
صدشکر،جان نثار مسیر بلا رسید!
آن حمزة الحسین به کرب وبلارسید!
اینجا به رزمگاه حسینی به مرتبت
گاهی حسن رسیدو گهی مرتضی رسید!
ازلذت فرات گذشتی تو تشنهکام
یکباره ساقی لب آب بقا رسید!
شان و مقام و منزلتت،بوده بس رفیع
شایستهی دعای همه اولیا رسید!
باب الحوائجی به تمام خلق جهان
باب المرادکلیه ی، ماسوا رسید!
باب المرادمن،توغم از دل رهانما
دل را زموج غصه به ساحل رهانما!
شاعر: آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب هوای روی ابالفضل دیدنی است
رخساره ی قمر به روایت شنیدنی است
آیینهی مرام و،وفاعشق و معرفت
زیباترین قمر شدی و،جمالت چه دیدنی است
خیل ملک به روی زمین جمع گشته اند
این اشک شوق خیل ملایک چکیدنی است
بوسه زندبه روی جمالش ،حوروپری
گلبوسه علی ز ابوالفضل چیدنی است
عمری گدای کوی ابالفضل حیدرم
با جان،ودل ولایت این گل خریدنی است
بنگر به گوش جان، نغمات ام بنین
پیوسته میرسد #صلوات ام بنین
میلاد ساقی است و نشاط وطرب شده
شادی وشوروهلهله ها برعرب شده
ام البنین نگر که دلش در سرور شد
شادی دگر به سینهی هر حقطلب شده
زیباترین پسر به سرای علی رسید
اینجاقمر، پدیدهی عشق و ادب شده
بنوشته شد به سردرهفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب شده
دیگر نمانده در دل زارم غمی دگر
وقتی که نام نامی او روی لب شده
قلبم نگر هوای گل یاس کرده است
هردل هوای حضرت عباس کرده است
بوی حسین میوزد ازآن نسیم یار
امشب دوباره زنده شدم از شمیم یار
آقا به مصحف غم جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم یار
بر دامن تمام گدایان کوی تو
دیدم،کرم چکیده زدست کریم یار
عشاق کوی تو همه دراولویتند
سرمست مهربانی و خُلق رحیم یار
زائر به بارگاه تو عباس حیدرم
بوی حضور فاطمه دارد حریم یار
یاحضرت قمربه لبانم نوا بده
(مجنون) این سراشده ام، کربلا بده
صاحب کرم تویی تو،و صاحب علم تویی !
در پیشگاه حضرت حق محترم تویی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
چون با عزیز فاطمه ای ، هم قدم تویی!
نام تو در کرامت و عزت زبانزداست
آقا عجیب نیست که صاحب کرم تویی!
عباس حیدری،ونشان دادهای بناست
گویی که، ساقی همهی این حرم تویی!
اقابه زیر بار مذلت نرفته ای
گویند اگر به دست اجانب قلم تویی!
بر روی آسمان دل من ملک نوشت
فانی فی الحسین تویی در روز سرنوشت
صدشکر،جان نثار مسیر بلا رسید!
آن حمزة الحسین به کرب وبلارسید!
اینجا به رزمگاه حسینی به مرتبت
گاهی حسن رسیدو گهی مرتضی رسید!
ازلذت فرات گذشتی تو تشنهکام
یکباره ساقی لب آب بقا رسید!
شان و مقام و منزلتت،بوده بس رفیع
شایستهی دعای همه اولیا رسید!
باب الحوائجی به تمام خلق جهان
باب المرادکلیه ی، ماسوا رسید!
باب المرادمن،توغم از دل رهانما
دل را زموج غصه به ساحل رهانما!
شاعر: آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مداح..حاج آرمین غلامی
مادر ماه بنیهاشم! قمر آوردهای
نخل امید ولایت را ثمر آوردهای
بحر موّاج کرامت را گهر آوردهای
کلک صنع کبریایی را اثر آوردهای
هر چه در وصفش بگویم خوبتر آوردهای
بر امیرالمؤمنین زیباپسر آوردهای
این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است
این پسر، دست علی، دست علی، دست خداست
این پسر، یک مطلع الانوار مصباح الهداست
این پسر، تا حشر، ثاراللّهیان را مقتداست
این پسر، قربانی کوی حسین از ابتداست
این پسر، دست خدا با دستِ از پیکر جداست
این پسر، روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست
این پسر، ماهیست در بین دو مهرِ فاطمه
این بُوَد باب الحسین و باب حاجات همه
بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست
بتشکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست
این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کَس
کیست عباس؟ آن که وجه الله محو روی اوست
آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست
غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست
نخل سرسبز ولایت، قامت دلجوی اوست
آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست
از دل گهواره تا امواج خون در علقمه
لحظهای غافل نگردید از حسین فاطمه
آفتاب طلعتش، خورشید رخسار حسین!
دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین!
از شب میلاد، بودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین!
با وجود آن که خود مظلوم ظالمسوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود
مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش
حیدر کرّار میخواند حسین دیگرش
عمّۀ سادات میبالد که باشد خواهرش
ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش
آفرینش تا قیامت تشنهکام ساغرش
حاجت کونین جوشیدهست از خاک درش
در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخواه از او که او باب المراد عالم است
او که با ماه جمالش عالمآرایی کند
او که بر خاکش، "سرافرازی" جبینسایی کند
او که بی وی، "عشق" هم احساس تنهایی کند
او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند
آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند
خون خود را وقف بر گلهای زهرایی کند
جسم و جان و چشم و دست و سر دهد در راه دین
گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین
اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته
آب گشته در میان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْتشنهسقا سوخته
مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته
اشک صد ایّوب میجوشد به یاد صبر او
تا قیامت آب میگردد به دور قبر او
ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهلبیت!
ای علی را شیر غران در کنام اهلبیت
ای به رخسارت تجلاّی تمام اهلبیت
ای مقامت در صف محشر مقام اهلبیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهلبیت
هم به شمشیرت نوشته انتقام اهلبیت
میرسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی
تشنهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران، استجابت از دعایت ریخته
اشک ثارالله روی دستهایت ریخته
بال حورالعین بَر پای گدایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه
مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخمهای پیکرت آیات قرآن من است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است
نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توأم
هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توأم
مداح..حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مداح..حاج آرمین غلامی
امشب که چلچراغ سماوات دیدنی است
ماه سپهر عشق و فضیلت دمیدنی است
از انعکاس آینهی عشق و معرفت
زیباترین پدیدهی اخلاص، دیدنی است
فوج فرشته روی زمین جمع گشته است
هرسو صدای بال ملائک شنیدنی است
پیوسته بوسه بر رخ او میزند علی
گلبوسه از جمال اباالفضل چیدنی است
مهرش نصیب هردل غافل نمیشود
با نقد جان، ولایت این گل خریدنی است
آید به گوش جان، نغمات فرشتگان
پیوسته میرسد #صلوات فرشتگان
آمد خبرکه فصل نشاط و طرب رسید
ایام شادمانی میر عرب رسید
دلهای حقشناس که غرق سرور شد
شوقی دگر به سینهی هر حقطلب رسید
شیواترین سرور دوعالم سروده شد
زیباترین پدیدهی عشق و ادب رسید
با زر نوشتهاند به هفت آسمان عشق
این ماه هاشمیست که حیدر نسب رسید
اندوه عالم از دل ما بار بست و رفت
وقتی که نام نامی او روی لب رسید
غرق تجلیات گل یاس میشود
هرکس مرید حضرت عباس میشود
امروز آمدی که به فردا علم شوی !
در پیشگاه حضرت حق محترم شوی!
روزی پس از حسین به دنیا قدم زدی
تا با عزیز فاطمه تو هم قدم شوی!
نسل تو در کرامت و عزت زبانزدند
دیگر عجیب نیست که صاحب کرم شوی!
از کودکی خویش نشان دادهای بناست
یک روز ساقی همهی این حرم شوی!
جبریل با پرش به روی آسمان نوشت
فانی فی الحسین شدی روز سرنوشت
روزی که جاننثار مسیر بلا شدی!
تو حمزة الحسین به کرب و بلا شدی!
در رزمگاه عشق حسینی به مرتبت
گاهی حسن شدی و گهی مرتضی شدی!
از چشمهی فرات گذشتی تو تشنهکام
آن گاه ساقی لب آب بقا شدی!
از بس مقام و منزلت تو رفیع بود
شایستهی دعای همه اولیا شدی!
باب المراد خلق تو بودی و باز هم
باب الحوائج همهی ماسوا شدی!
ای کاشف الکروب! غم از دل تو میبری
دل را زموج غصه به ساحل تو میبری
روح حیات میدهد آقا نسیم تو
یعنی دوباره زنده شدم از شمیم تو
در مصحف همیشهی جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم تو
بر روی دامن همهی سائلان عشق
دائم کَرَم چکیده زدست کریم تو
دلدادگان مهر و وفا و شرف شدند،
مدیون مهربانی و خُلق رحیم تو
زائر به بارگاه تو احساس میکند
عطر حضور فاطمه دارد حریم تو
لطفی کن و «وفایی» خود را نوا بده
برما کرامتی کن و کربوبلا بده
مداح..حاج آرمین غلامی
ولادت ابالفضل.ع.........mp3
زمان:
حجم:
6.91M
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت 🤞🤞
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت 🤞🤞
مداح..حاج آرمین غلامی
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطفْ آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزم جامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنِ حصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
مداح..حاج آرمین غلامی
ولادت ابالفضل.ع،،،،،،،،.mp3
زمان:
حجم:
5.13M
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت 🤞🤞
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب هوای روی ابالفضل دیدنی است
رخساره ی قمر به روایت شنیدنی است
آیینهی مرام و،وفاعشق و معرفت
زیباترین قمر شدی و،جمالت چه دیدنی است
خیل ملک به روی زمین جمع گشته اند
این اشک شوق خیل ملایک چکیدنی است
بوسه زندبه روی جمالش ،حوروپری
گلبوسه علی ز ابوالفضل چیدنی است
عمری گدای کوی ابالفضل حیدرم
با جان،ودل ولایت این گل خریدنی است
بنگر به گوش جان، نغمات ام بنین
پیوسته میرسد #صلوات ام بنین
میلاد ساقی است و نشاط وطرب شده
شادی وشوروهلهله ها برعرب شده
ام البنین نگر که دلش در سرور شد
شادی دگر به سینهی هر حقطلب شده
زیباترین پسر به سرای علی رسید
اینجاقمر، پدیدهی عشق و ادب شده
بنوشته شد به سردرهفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب شده
دیگر نمانده در دل زارم غمی دگر
وقتی که نام نامی او روی لب شده
قلبم نگر هوای گل یاس کرده است
هردل هوای حضرت عباس کرده است
بوی حسین میوزد ازآن نسیم یار
امشب دوباره زنده شدم از شمیم یار
آقا به مصحف غم جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم یار
بر دامن تمام گدایان کوی تو
دیدم،کرم چکیده زدست کریم یار
عشاق کوی تو همه دراولویتند
سرمست مهربانی و خُلق رحیم یار
زائر به بارگاه تو عباس حیدرم
بوی حضور فاطمه دارد حریم یار
یاحضرت قمربه لبانم نوا بده
(مجنون) این سراشده ام، کربلا بده
صاحب کرم تویی تو،و صاحب علم تویی !
در پیشگاه حضرت حق محترم تویی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
چون با عزیز فاطمه ای ، هم قدم تویی!
نام تو در کرامت و عزت زبانزداست
آقا عجیب نیست که صاحب کرم تویی!
عباس حیدری،ونشان دادهای بناست
گویی که، ساقی همهی این حرم تویی!
اقابه زیر بار مذلت نرفته ای
گویند اگر به دست اجانب قلم تویی!
بر روی آسمان دل من ملک نوشت
فانی فی الحسین تویی در روز سرنوشت
صدشکر،جان نثار مسیر بلا رسید!
آن حمزة الحسین به کرب وبلارسید!
اینجا به رزمگاه حسینی به مرتبت
گاهی حسن رسیدو گهی مرتضی رسید!
ازلذت فرات گذشتی تو تشنهکام
یکباره ساقی لب آب بقا رسید!
شان و مقام و منزلتت،بوده بس رفیع
شایستهی دعای همه اولیا رسید!
باب الحوائجی به تمام خلق جهان
باب المرادکلیه ی، ماسوا رسید!
باب المرادمن،توغم از دل رهانما
دل را زموج غصه به ساحل رهانما!
شاعر: آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب هوای روی ابالفضل دیدنی است
رخساره ی قمر به روایت شنیدنی است
آیینهی مرام و،وفاعشق و معرفت
زیباترین قمر شدی و،جمالت چه دیدنی است
خیل ملک به روی زمین جمع گشته اند
این اشک شوق خیل ملایک چکیدنی است
بوسه زندبه روی جمالش ،حوروپری
گلبوسه علی ز ابوالفضل چیدنی است
عمری گدای کوی ابالفضل حیدرم
با جان،ودل ولایت این گل خریدنی است
بنگر به گوش جان، نغمات ام بنین
پیوسته میرسد #صلوات ام بنین
میلاد ساقی است و نشاط وطرب شده
شادی وشوروهلهله ها برعرب شده
ام البنین نگر که دلش در سرور شد
شادی دگر به سینهی هر حقطلب شده
زیباترین پسر به سرای علی رسید
اینجاقمر، پدیدهی عشق و ادب شده
بنوشته شد به سردرهفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب شده
دیگر نمانده در دل زارم غمی دگر
وقتی که نام نامی او روی لب شده
قلبم نگر هوای گل یاس کرده است
هردل هوای حضرت عباس کرده است
بوی حسین میوزد ازآن نسیم یار
امشب دوباره زنده شدم از شمیم یار
آقا به مصحف غم جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم یار
بر دامن تمام گدایان کوی تو
دیدم،کرم چکیده زدست کریم یار
عشاق کوی تو همه دراولویتند
سرمست مهربانی و خُلق رحیم یار
زائر به بارگاه تو عباس حیدرم
بوی حضور فاطمه دارد حریم یار
یاحضرت قمربه لبانم نوا بده
(مجنون) این سراشده ام، کربلا بده
صاحب کرم تویی تو،و صاحب علم تویی !
در پیشگاه حضرت حق محترم تویی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
چون با عزیز فاطمه ای ، هم قدم تویی!
نام تو در کرامت و عزت زبانزداست
آقا عجیب نیست که صاحب کرم تویی!
عباس حیدری،ونشان دادهای بناست
گویی که، ساقی همهی این حرم تویی!
اقابه زیر بار مذلت نرفته ای
گویند اگر به دست اجانب قلم تویی!
بر روی آسمان دل من ملک نوشت
فانی فی الحسین تویی در روز سرنوشت
صدشکر،جان نثار مسیر بلا رسید!
آن حمزة الحسین به کرب وبلارسید!
اینجا به رزمگاه حسینی به مرتبت
گاهی حسن رسیدو گهی مرتضی رسید!
ازلذت فرات گذشتی تو تشنهکام
یکباره ساقی لب آب بقا رسید!
شان و مقام و منزلتت،بوده بس رفیع
شایستهی دعای همه اولیا رسید!
باب الحوائجی به تمام خلق جهان
باب المرادکلیه ی، ماسوا رسید!
باب المرادمن،توغم از دل رهانما
دل را زموج غصه به ساحل رهانما!
شاعر: آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب هوای روی ابالفضل دیدنی است
رخساره ی قمر به روایت شنیدنی است
آیینهی مرام و،وفاعشق و معرفت
زیباترین قمر شدی و،جمالت چه دیدنی است
خیل ملک به روی زمین جمع گشته اند
این اشک شوق خیل ملایک چکیدنی است
بوسه زندبه روی جمالش ،حوروپری
گلبوسه علی ز ابوالفضل چیدنی است
عمری گدای کوی ابالفضل حیدرم
با جان،ودل ولایت این گل خریدنی است
بنگر به گوش جان، نغمات ام بنین
پیوسته میرسد #صلوات ام بنین
میلاد ساقی است و نشاط وطرب شده
شادی وشوروهلهله ها برعرب شده
ام البنین نگر که دلش در سرور شد
شادی دگر به سینهی هر حقطلب شده
زیباترین پسر به سرای علی رسید
اینجاقمر، پدیدهی عشق و ادب شده
بنوشته شد به سردرهفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب شده
دیگر نمانده در دل زارم غمی دگر
وقتی که نام نامی او روی لب شده
قلبم نگر هوای گل یاس کرده است
هردل هوای حضرت عباس کرده است
بوی حسین میوزد ازآن نسیم یار
امشب دوباره زنده شدم از شمیم یار
آقا به مصحف غم جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم یار
بر دامن تمام گدایان کوی تو
دیدم،کرم چکیده زدست کریم یار
عشاق کوی تو همه دراولویتند
سرمست مهربانی و خُلق رحیم یار
زائر به بارگاه تو عباس حیدرم
بوی حضور فاطمه دارد حریم یار
یاحضرت قمربه لبانم نوا بده
(مجنون) این سراشده ام، کربلا بده
صاحب کرم تویی تو،و صاحب علم تویی !
در پیشگاه حضرت حق محترم تویی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
چون با عزیز فاطمه ای ، هم قدم تویی!
نام تو در کرامت و عزت زبانزداست
آقا عجیب نیست که صاحب کرم تویی!
عباس حیدری،ونشان دادهای بناست
گویی که، ساقی همهی این حرم تویی!
اقابه زیر بار مذلت نرفته ای
گویند اگر به دست اجانب قلم تویی!
بر روی آسمان دل من ملک نوشت
فانی فی الحسین تویی در روز سرنوشت
صدشکر،جان نثار مسیر بلا رسید!
آن حمزة الحسین به کرب وبلارسید!
اینجا به رزمگاه حسینی به مرتبت
گاهی حسن رسیدو گهی مرتضی رسید!
ازلذت فرات گذشتی تو تشنهکام
یکباره ساقی لب آب بقا رسید!
شان و مقام و منزلتت،بوده بس رفیع
شایستهی دعای همه اولیا رسید!
باب الحوائجی به تمام خلق جهان
باب المرادکلیه ی، ماسوا رسید!
باب المرادمن،توغم از دل رهانما
دل را زموج غصه به ساحل رهانما!
شاعر: آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)