#امام_کاظم_شهادت 🤞🤞
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#مداح..حاج آرمین غلامی
#السلام_علیک_یا_اباابراهیم
#یاموسی_ابن_جعفر_ایهاالکاظم
#یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله..
#همه با هم..
#یاوجیها
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند
آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند
در میان حرمت سینه زنان می گوییم ...
وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند
آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ...
آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند
چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود
عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند
از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند
امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند
تو زیارت نامه آقا موسی ابن جعفر داریم..
السَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف..»
« خدایا! درود فرست بر اون امام مظلومی که ساق پای نازنینش.. بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد.. بعد از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج کردند.
◾️صدای ناله ای از کنج زندان
◾️بگوشم میرسد با چشم گریان
◾️گمانم باشد این صورت مکدر
◾️صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه اقا) آخ...
🥀جوان بودم دراین زندان شدم پیر
🥀ندارم طاقت این کندو زنجیر
🥀گچه سیلی ها زدست خصم خوردم
🥀چو زهرا مادرم درغم فسردم
🌾کنج زندان ناله میکرد...آی غریب نوازا..آی حاجت دارا...
(اوج )(دشتی)
🌾آخ ..الهی از دل زارم گواهی
🌾ندارم جز تو من دیگر پناهی
🌾دگر معصومه جان بابت نبینی
🌾بمرگم در مدینه می نشینی
🌾آخ ..رضا بابا بیا اندر بر من
🌾بدامن گیر این ساعت سر من
🌾بیا زنجیرم از گردن تو بردار
🌾گروم سوی وطن باچشم خونبار
🌾امروز متوسلیم دره خانه اقا موسی ابن جعفر..
🌾آی حاجت مندا ..آی گرفتارا..آی اونی که بهر امید اومدی تو مجلس نشستی...
🌾خطیب بغدادی،، عالم سنی یه..میگه هر وقت من گرفتار می شدم..
🌾می اومدم کنار قبر آقا موسی ابن جعفر..
🌾حاجتمو میگرفتم میرفتم..
(نمیدونم چه حاجتی داری ...چه نیتی داری
اما آقاباب الحوائجه)
🌾حاجت مندی ..گرفتاری..آخ جوون داری..مریض داری....
(هر حاجتی داری مد نظر بگیر)
🌾تو رو خدا برا گرفتارا دعا کنید.. برا جوون دارا دعا کنید..
🌾راس همه حوائجمون فرج آقامون مولامون امام زمان عج
🌾به نام نامی آقا موسی ابن جعفر..
🌾یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
(همه زمزمه کنن)
🌾یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🌾آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم
🌾یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🌾آقا ببین غریبم آقا چه بی شکیبم
(زندانی غریب بغداده
قربون غربتت برم آقا جان)
🌾اما عاشقای آقا موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردن..
آی سادات مجلس ، یکی مادرتون زهرای مرضیه بود ، یه وقت حسنین و زینبین و صدا زد ، فرمود بچه ها می خوام دعا کنم دستاتون و بالا بیارید ..
(بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی ؟ آره مادر )
🌾اینجا بود بی بی فرمود : اللهم عجل وفاتی سریعا .
🥀یکی ام میوه دلش امام کاظم بود ..
🥀هر روز وقت غروب که میشد
🥀اونقدر زندان بان آقا رو اذیت می کرد ..شکنجه میکرد ..
🥀توهین میکرد..
🥀که دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شده بود
🥀(چی می گفت آقا ؟)
🥀می فرمود خدا دیگه مرگ منه موسی بن جعفر رو برسون .
🥀آقا نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد :
🥀ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گل نجات می دی .
🥀ای خدایی که شیر رو از بین خون جدا می کنی
🥀بچه رو از رحم مادر نجات می دی ..
🥀دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن
آی ..
▪️به یارب یارب شب زنده داران
▪️به امید دل امیدواران
▪️ به آه سینه ی طقلان گریان
▪️خلاصم خدا از کنج زندان
چقد زود دعای آقا مستجاب شد...
◾️یه وقت دیدن در زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه،، رو یه تخته چوب،، از زندان بیرون می آرن .
آخ یه وقت دیدن چقد بدن آقا سنگینه ، خدا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید انقدر سنگین باشه !!
تا عبا رو کنار زدن.. دیدن هنوز غل و زنجیر.. به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره..
◾️اما بگم شیعه ها چه کردند.. بدن امام رو احترام کردن ، کفن کردن ، کفن قیمتی پوشوندند...
چه تشیع جنازه ی باشکوهی شد..
◾️اما میخای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
آی دلای کربلایی...
◾️لا یوم کیومک یا ابا عبدالله..
دلا بسوزه برا جد غریبش حسین ، وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم و کفن کنم..
(دشتی)
🌾 مگر به کربلا کفن
🌾 به غیر بوریا نبود
🌾 مگر حسین تشنه لب
🌾 عزیز مصطفی نبود
🌾آخ مگر کسی که کشته
🌾شد تنش برهنه میکنند
🌾مگر که پاره پیروهن
🌾به پیکرش روا نبود
🌾الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون .