🏴 اشعار اسارت #سربریده
=======================
#حضرت_عباس
کوفه و چشم انتظاران فراوان گرد سر
زینب بی تاب بود آنروز ،میهمان گرد سر
سهم کوفه هفت روزی بود،آنهم دیدورفت
روی نیزه از ترک زخمی نمایان گرد سر
رفت سمت نیزه دار اما تنش تاروکبود
برسرنیزه سرت شدنیزه باران گرد سر
خم شدی تاسنگ بر رویت نیاید،لیک خورد
شد پناه زینبت، ردی شتابان گرد سر
سنگ کوفی آمد و در جا سه جایش را شکست
حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان گرد سر
روی نیزه راس عباس است، می افتند اگر
کاش راس تونیفتدبازگریان گرد سر
کمکم از قد رشیدت در مسیرم ریخت ریخت
دیده ام این ضربههای سخت پایان گرد سر
درمسیری ناگهان اُفتاد با صورت زمین
بین صدها درد ، این دردی سه چندان گرد سر
خورد با صورت زمین پهلویی از سر ،وای من
خورد پیش مادری با دست لرزان گرد سر
سنگهایی دور میگشتند و هی میآمدند
لشگری از چند صد قاری قرآن گرد سر
سرتکان میخورد جمعیت به هرسو خیره بود
کوفیان که سنگ عریان داشت او، جان گرد سر
خواهرت با روسری پاره میآیدحسین
مادری بی شیر هم طفلی به دامان گرد سر
دیده ام کنج خرابه دست بر موی زینب است
با خودش میگفت ای جانم، حسین جان گرد سر
🔸 شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون
🏴 اشعار اسارت #سربریده
=======================
#حضرت_عباس
کوفه و چشم انتظاران فراوان گرد سر
زینب بی تاب بود آنروز ،میهمان گرد سر
سهم کوفه هفت روزی بود،آنهم دیدورفت
روی نیزه از ترک زخمی نمایان گرد سر
رفت سمت نیزه دار اما تنش تاروکبود
برسرنیزه سرت شدنیزه باران گرد سر
خم شدی تاسنگ بر رویت نیاید،لیک خورد
شد پناه زینبت، ردی شتابان گرد سر
سنگ کوفی آمد و در جا سه جایش را شکست
حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان گرد سر
روی نیزه راس عباس است، می افتند اگر
کاش راس تونیفتدبازگریان گرد سر
کمکم از قد رشیدت در مسیرم ریخت ریخت
دیده ام این ضربههای سخت پایان گرد سر
درمسیری ناگهان اُفتاد با صورت زمین
بین صدها درد ، این دردی سه چندان گرد سر
خورد با صورت زمین پهلویی از سر ،وای من
خورد پیش مادری با دست لرزان گرد سر
سنگهایی دور میگشتند و هی میآمدند
لشگری از چند صد قاری قرآن گرد سر
سرتکان میخورد جمعیت به هرسو خیره بود
کوفیان که سنگ عریان داشت او، جان گرد سر
خواهرت با روسری پاره میآیدحسین
مادری بی شیر هم طفلی به دامان گرد سر
دیده ام کنج خرابه دست بر موی زینب است
با خودش میگفت ای جانم، حسین جان گرد سر
🔸 شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون
نوحه اسارت۵.mp3
1.39M
🏴 اشعار اسارت #سربریده
=======================
#حضرت_عباس
#نوحه دهه دوم محرم۱۴۰۳
#مداح.حاج آرمین غلامی
کوفه و چشم انتظاران فراوان گرد سر
زینب بی تاب بود آنروز ،میهمان گرد سر
سهم کوفه هفت روزی بود،آنهم دیدورفت
روی نیزه از ترک زخمی نمایان گرد سر
رفت سمت نیزه دار اما تنش تاروکبود
برسرنیزه سرت شدنیزه باران گرد سر
خم شدی تاسنگ بر رویت نیاید،لیک خورد
شد پناه زینبت، ردی شتابان گرد سر
سنگ کوفی آمد و در جا سه جایش را شکست
حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان گرد سر
روی نیزه راس عباس است، می افتند اگر
کاش راس تونیفتدبازگریان گرد سر
کمکم از قد رشیدت در مسیرم ریخت ریخت
دیده ام این ضربههای سخت پایان گرد سر
درمسیری ناگهان اُفتاد با صورت زمین
بین صدها درد ، این دردی سه چندان گرد سر
خورد با صورت زمین پهلویی از سر ،وای من
خورد پیش مادری با دست لرزان گرد سر
سنگهایی دور میگشتند و هی میآمدند
لشگری از چند صد قاری قرآن گرد سر
سرتکان میخورد جمعیت به هرسو خیره بود
کوفیان که سنگ عریان داشت او، جان گرد سر
خواهرت با روسری پاره میآیدحسین
مادری بی شیر هم طفلی به دامان گرد سر
دیده ام کنج خرابه دست بر موی زینب است
با خودش میگفت ای جانم، حسین جان گرد سر
🔸 شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون