eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
610 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
(روضه حضرت عبدالعظیم حسنی)🤞🤞 روضه حمزه سیدالشهدا ..حاج آرمین غلامی ای آن‌که ری ، ز نام تو گردیده ناموَر زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان ای پر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان! وقتی زیارت حرمت همچو کربلاست یعنی که بارگاه تو گنجینه‌ی شفاست با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو دردش یقین دوا بشود در رکاب تو خاکِ ری از وجود تو گردیده: کیمیا مِس را غبار درگه تو ، می‌کند طلا خاکی که بود ، آرزوی اِبن سعدِ دون خوکی که از خباثت خود گشت سرنگون هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری هرچند بود تشنه‌لب و سینه‌چاکِ ری اما تو شاه ری شدی و ، ری شد استوار چون مرقد تو گشت درین خاک، پایدار درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق اَعمال و عِلم تو به یقین گشت منطبََق زیرا امام، گفت به اصحاب ، در غیاب: دارند هر سؤال از ایشان، دهی جواب یعنی که احترام تو شایسته و سزاست این گفته‌ی امامِ دهم سبط مصطفاست با احترام ، سر بنهم بر تراب تو... چون واجب‌است بوسه بخاک جناب تو یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم *حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن .. از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون .. آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید *تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد .. به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..* گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد .اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داشت هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هنده جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند یا رسول الله عمه جانتون صفیه خواهر حضرت حمزه (ع) با دخترتون زهرا شنیدند حضرت حمزه به شهادت رسیده دارند می آید. پیامبر (ص) سریع روپوشی روی بدن او انداختند و بدن را پوشاندند، مبادا چشم خواهرش به بدن پاره پاره ی برادر بیفتد. اما پاهای حمزه (ع) از زیرروپوش بیرون مانده بود. برگ و خار و خاشاک جمع کردند، پاها را پوشاندند. مبادا خواهرش بدن قطعه قطعه ی برادر را ببیند. یا رسول الله! کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...یاحسین.. ..آرمین _غلامی شام یکشنبه۲/اردیبهشت۱۴۰۳ مرشدنجف_کرمانشاه👇👇
🤞 مداح.حاج آرمین غلامی شنبه۱۷مهر_۱۴۰۳ در شام سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی هستیم. ایشان در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشودند، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در زمان حیات خود مورد توجه امامان هم دوره ی خود بوده و در آن زمان فرقه های مخالف بسیاری فعالیت می کردند. از بس که چون آبا و اجدادت کریمی در کشورم معروف به عبدالعظیمی تهران کنار تو صفایی تازه دارد شکرخدا که در دل ایران مقیمی سخت است داغ دوری اما بازهم شکر چون کربلای مردم ما از قدیمی شب‌های جمعه با دم؛ یاربِّ یارب در حال خوب زائران خود سهیمی حال و هوای شهر بهتر می‌شود تا از جانب کوی تو می‌آید نسیمی ای صحن‌های مرقدت علامه‌پرور غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟ گاهی برایت شکوه می‌آریم، چون که با هر دل غم‌دیده‌ای هستی صمیمی هرچند جد اطهر تو بی‌حرم ماند اما خداراشکر تو صاحب حریمی عیدی که کرامتش عظیم آمده است از باغ بهشت چون شمیم آمده است یاران چو بهم رسند با شادی و شور گویند که آمده است اي آنكه تو را عنايت از چند ولي ست از نسل حسن هستي و حُسنت ازلي ست حقا كه ثواب آستان بوسيِ تو همپاي زيارت حسين بن علي ست آقا سیدالکریم حضرتِ عبدالعظیم الحسنی این محدث کبیری که سه امام رو درک کرده، محضر سه امام رسیده .. بعضی ها میفرماییند: امام رضا علیه السلام، جواد الائمه علیه السلام و امام هادی علیه السلام !.. بعضی هام میگن نه جوادالائمه، امام هادی بلکه امام عسکری علیهم السلام رو هم درک فرمودند .. ولی مسئله که هست قطعاً محضر امام هادی رو درک کرده اند .. به محض اینکه میگه آمدم خدمت امام هادی علیه السلام دینم رو به امام هادی عرضه کنم" آقا نگاهش به من افتاد فرمود: «مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا ابا الحسِن أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً» خوش آمدی تو واقعاً دوست مایی (بعضی ها چقد قشنگ امضا میگیرن) تو واقعاً دوست مایی ..." آقا اومدم دینم رو به شما عرضه بکنم .. حضرت فرمود ما تو رو پذیرفتیم" آقا اجازه بدید دینم رو عرضه بکنم" ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈