|⇦•پریشونه پریشونه....
#سینه_زنی و توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ شاعر ومداح ،آرمین غلامی •✾•سبک..ذاکر،
در دنیا زدم دنیا علی بود
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میگن آقای ماخیلی پریشون، به یاد کربلا روضه میخونه
غریبونه میان بسترافتاد، کی از دردای قلبش چی میدونه
میگن بایدکه مرد باشی بفهمی
چه ها آورده خولی برسرما
فتاده عمه هات در بین شعله
جلو چشم کس وناکس دراینجا
امان از حال باقر..
به غارت معجروای برمن، دو دست عمه هاباشد روی سر
صدای حرمله باخنده آید منو اومیکُشه ،ای عمه آخر
نگاه اشکبار بچه هایش، میون دودوآتش هابه آوا
کجایی ای عمو رفت به غارت ،روی نیزه سر دلداره زهرا
امان از حال باقر..
ببین شد قاتلش کُندی خنجر
میدیدش که حسین میزنه پرپر
به زیر سُم مرکب رفت پیکر
غریب کربلا افتاده بی سر
دلش خون و دلش خون و دلش خون
که تا آب میبینه گریه اش میگیره
چه سنگینه غم قلبش یه عمری
که داره با همین روضه میمیره
امان از حال باقر..
میان مجلسی راس حسین بود ،
که میزدخیزرون وشدلبش خون
ازاون بالاوپایینا،شده تار
دوچشم عمه ها،ای وای انگار
میون تشت دندونش شکسته
جلو چشم رقیه ، عمه بسته
دلم آتیش گرفته چونکه دیدم
که میدم سنان همواره مسته
نداره دیگه درداش هیچ مرهم
عزاداره ازاین داغ و ز ماتم
نشسته روی لبهاش روضه غم
غریب مادرم شدکشته دیگر
امان از حال باقر..
↫『 پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#شاعر_آرمین_غلامی_مجنون
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜
# توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ شاعر ومداح ،حاج آرمین غلامی •✾•سبک..ذاکر،
در دنیا زدم دنیا علی بود
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میگن آقای ماخیلی پریشون، به یاد کربلا روضه میخونه
غریبونه میان بسترافتاد، کی از دردای قلبش چی میدونه
میگن بایدکه مرد باشی بفهمی
چه ها آورده خولی برسرما
فتاده عمه هات در بین شعله
جلو چشم کس وناکس دراینجا
امان از حال باقر..
به غارت معجروای برمن، دو دست عمه هاباشد روی سر
صدای حرمله باخنده آید منو اومیکُشه ،ای عمه آخر
نگاه اشکبار بچه هایش، میون دودوآتش هابه آوا
کجایی ای عمو رفت به غارت ،روی نیزه سر دلداره زهرا
امان از حال باقر..
ببین شد قاتلش کُندی خنجر
میدیدش که حسین میزنه پرپر
به زیر سُم مرکب رفت پیکر
غریب کربلا افتاده بی سر
دلش خون و دلش خون و دلش خون
که تا آب میبینه گریه اش میگیره
چه سنگینه غم قلبش یه عمری
که داره با همین روضه میمیره
امان از حال باقر..
میان مجلسی راس حسین بود ،
که میزدخیزرون وشدلبش خون
ازاون بالاوپایینا،شده تار
دوچشم عمه ها،ای وای انگار
میون تشت دندونش شکسته
جلو چشم رقیه ، عمه بسته
دلم آتیش گرفته چونکه دیدم
که میدم سنان همواره مسته
نداره دیگه درداش هیچ مرهم
عزاداره ازاین داغ و ز ماتم
نشسته روی لبهاش روضه غم
غریب مادرم شدکشته دیگر
امان از حال باقر..
یک فردی رسید خدمتِ امامِ باقر، اطرافیا دیدن آقا به پاش بلند شد، بغلش کرد، سر و صورتش رو بوسه زد... وقتی رفت خداحافظی کرد، اطرافیان اومدن گفتن: آقا! این چه شخصی بود شما اینقد تحویلش گرفتید؟ این آقا کی بود اینقد احترامش کردید؟ آقا فرموده باشن:"اِنَّ هذا الرُجُل كَثْیرَ اَلْبُكَاءِ، لِمظلومِنا" این آقا برایِ مظلومِ ما گریه میکنه.. سئوال کردن: کدام مظلوم؟ آقا شروع کرد ناله زدن و گریه کردن، فرمود: شما مظلومِ مارو نمیشناسید... مظلومِ ما اون آقایی است که جلو چشماش زن و بچه اش رو اسیر کردن...*
هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکانِ حرم
خروش غیرتِ زمزم نمی رود از یاد
*میگن:بچه تویِ سنین کودکی هر حادثه ای رو ببینه تا عُمر داره یادش نمیره، این بچه ها چی کشیدن کربلا...*
به دستور اون ملعون به زینِ اسبش زهر وارد کردن آقا روی اسب که آمد بنشینه، قدری که نشست، این زهر به رانِ پایِ مبارک که رسید، نوشتن آقا حالش نامساعد شد، تعادلش رو از روی اسب از دست داد، بچه هاش دویدن دورِ آقا رو گرفتن، دستت رو بده بابا!، دستت رو بده آقا! نگران شدن، نکنه بچه ی فاطمه از روی اسب با صورت رو زمین بیوفته، اما من بمیرم برا اون آقایی که..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"...*
↫『 پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#شاعر_آرمین_غلامی_مجنون
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜