eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
من گدا بر دره این بیت ولا یم بانو شاکرم کرد خدا خاک شمایم بانو بودم از روز ازل ذیل عنایات شما برتومن مفلس و مجنون و گدا یم بانو سرخوشم من ز صفای دمت ای معصومه باتو عمریست که من غرق صفایم بانو همه ی عمر ز باقیِ گِلِ ناب شما مست مستم که چنین برتوگدایم بانو غرق دیدار شمایم به حرمخانه ی قم شده ام مست ازاین باده و میخانه ی قم می کنم باز به لب مدح سجایای تو را به سر ودیده کنم خاک کف پای تو را چه شودیک سحری ، نیمه شبی ، درحرمت گوشه ای بنگرم آن گنبد زیبای تو را دل من را چه شود توبه نگاهی بخری تاشوم گوشه ای ازصحن تو شیدای شما تویی دلداره دل اهل ولا معصومه سائلم چشمه ی احسان وعطاهای تو را ایکه از فاطمه ارثیه ی رحمت داری نبرد هیچ کسی رتبه ی عظمای تو را رخ خورشیدبود جلوه ی نورانی تو میدهدشرح ازاین رتبه ی عرفانی تو میشود رام درت باز دل سودایی من به نام توکنم سینه ی خودشیدایی من غلام بد و ناچیز م و تو سلطانی جای دیگر نروم تودر دلم پیدایی جز در کوی شما جای دگر نیست مرا تو نجاتم بده از وسوسه ی دنیایی توبیا دست مرا گیر وببر کنج حرم نظری کن به دلم تا بشود دریایی خیمه ی این دل من بر درکوی توبپاست نظری کن که دلم بازشود زهرایی بانوی وادی قم بیا رهایم تو نکن از سر سفره ی جودت جدایم تو نکن روزگاریست که از خوان تو حاجت گیرم من سره سفره ی تو همیشه برکت گیرم به حرم آمده ام باز دلم شیدایی است خواهم ازدست شما برگ زیارت گیرم روز وشب حلقه زنم بردر بانوی کریم ازتویاحضرت معصومه شفاعت گیرم بوسه خواهم بزنم خاک قدم های تورا کاش از برکت تو اذن شهادت گیرم من گدایم دره درباره تویامعصومه منه (مجنون)شده ام زاره تویا معصومه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)