🤞🤞🦋🔥بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه بعدازشهادت حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_مولا
#قصیدهٔ #لعنتنامه🔥🥀
#بامداحی..حاج آرمین غلامی🥀🔥
«تَبَتْ یَدا»آنکس که زد سیلی به مادر
کوبید بر پهلوی کوثر میخ آن در
لعنت برآنانی که درب خانه وحی
آتش زدند وحملهورگشتند یکسر
آن منزلی که جبرئیل بیاذن نگشود
آن خانهای که کرد دربانیش قنبر
آتش گرفت آن آشیان مرغ عنقا
با حیله اوباش مشتی پست گوهر
لعنت برآن نامرد کاین فرمان بفرمود
نفرین برآنانی که اجرا کرده ایدر
آنان که محسن را بناحق سقط کردند
برسینهٔ مادر زدند مسمار آن در
لعنت برآنانی که آن صدّیقه کشتند
بین در ودیوار شد آن یاس پرپر
باآنکه پیامبر چنین دستور داده؛
سیلی نزن حتی به روی اسب واستر
زیرا کند تسبیح حق، اما به قرآن
یک سبحه زهرا ز هستی هست برتر
با اینهمه زد دست سنگین سیهروی
برآن رخ گلکونه زاهری اطهر
خشم خدا را تا ابد بر خود خریدند
آزرده شد از کارشان روح پیمبر
لعنت برآنانکه علی را دست بستند
بردند تا بیعت کند با زور ویا زر
هرچند او بیعت نکرد و روی برتافت
از بانیان ظلم وجور آل اطهر
هرچند بهر حفظ دین واصل اسلام
شد ذوالفقارش در غلاف ودست برسر
یاللعجب! ازآن همه حلم و مروّت
ازاین همه صبر وشکیبایی صفدر
بااینکه از تیغش شدی منکوب جبّار
مغلوب شد آن فاتح احزاب وخیبر
اما بشد اسلام ومسلم پاره پاره
حق منزوی گردید وباطل شد مدوّر
با کودتای شوم اصحاب سقیفه
اسلام شد وارونه وسنّت مغیّر
با بدعت و تغییر در امر خلافت
تحریف شد اسلام چون ادیان دیگر
قرآن نشد تحریف، اما با تأسف
مردم همه گمراه گشتند و ز حق در
اسلام شد منفور ومسلم گشت مغضوب
منکر بشد معروف وشد معروف منکر
هفتاد وسه فرقه شدی اسلام کمکم
زآنها یکی حق ماند وباقی گشت کافر
زین فرقهها تنها یکیشان هست ناجی
باقی همه طاغی و یاغی هست یکسر
لعنت برآنانی که بیعت را شکستند
غاصب شدند تخت خلافت را مکرر
لعنت برآنانی که بدعت پیشه کردند
غصب از غضب کردند میراث پیمبر
آن غاصبان امرعظمای ولایت
آن ناکثان عهد اندر عالم ذَر
آنانکه در روز غدیرخم گرفتند
سبقت به بیعت با علی،ساقی کوثر
امّا شکستند از ره حقد وحسادت
عهد عتیق و هم جدیدش را مکرر
شد از خلافت منزوی مولای برحق
بنشست برجای علی، میمون وعنتر
بنشست جای حق، چنین ابلیس وطاغوت
اسلام شد تحریف ومسلم شد مسخّر
اوصاف حقّ مرتضی هم غصب گردید
صدیق شد بوبکر وفاروق گشت عمَّر
آواره شدهرکس که نام مرتضی برد
بر نخل میثم ها وشدمصلوب قنبر
عمّار شدمطرود وسلمان گشت محروم
مولاعلی شد بیکس وبییار ویاور
مغضوب شد هرکس که بر غاصب برآشفت
مقداد شد منکوب وشد تبعید بوذر
آل علی شد منزوی درخانهٔ خویش
کافر عزیز وگشت مسلم خاک برسر
ابلیس حاکم گشت وآدم گشت محکوم
بر سفرهٔ اسلام شد ظالم مخیرّ
خوردند میراث علی وحق زهرا
انداختند در ساحل اسلام لنگر
شد دیو منصوب وسلیمان گشت مجرور
بد شد به خوبان غالب ودون گشت برتر
دیوان به دیوان قضا ناحق نشستند
برکرسی تعلیم شد جاهل مقرّر
فاسق امام وفاجر آمد مصدر کار
بر امّت اسلام شد طاغوت رهبر
جولانگه رجالههای بی صفت شد
بیت خدا ومسجد ومحراب وسنگر
بوزینگان زانیه بالا پریدند
از شانههای خسته آل مطهر
خوردند از کید وحسد حق علی را
کشتند یک یک پاک اولاد پیمبر
مقتول یا مسموم یا زندان نمودند
مرد و زن ،پیر وجوان، اصغر واکبر
خوردند حق آلاحمد را بناحق
کردند برآنها ستمهای مکرر
با اسم اسلام وبناحق سر بریدند
مرغان بستان خدا را تشنه لب، سر
در پیش چشم زینب وآل محمد
اکبر بشد صدپاره، پرپرگشت اصغر
آه از دمی که واحسینا سربرآورد
عالم شد از فریاد زهرا مثل محشر
وقتی حسین افتاد از مرکب بهرخسار
در گودی میدان به تیر آن ستمگر
آه از دمی که شعلهورشد خیمهگاهش
تشنه بریدند از قفا رأسش به خنجر
آتش گرفت آن خیمه وخرگاه خورشید
افتاد بر سجّادهٔ وسجّاد،اخگر
زینب پریشان شد برون از خیمهگاهش
افتاد از رخساره مهتاب معجر
اهل حرم هرسو هراسان وگریزان
بردامن آن نو گلان افتاد آذر
شدگوشوار وگوش دخترها به یغما
اصغر ز تیر وتشنگی گردیدپرپر
«امن یجیب»ازخاک تا افلاک برخاست
وقتیکه دید آن حال آل الله مضطر
سرهای سردارانشان بر نیزه گل کرد
محرابشان میدان شد وسرنیزه منبر
اجسادشان شدتکهتکه در صحاری
شد مشرق ومغرب زخونهاشان معطّر
هرروز عاشورا وهرجا کربلا
برشیعیان وخاندان آل اطهر
نفرینشان باد از زبان جن والانس
لعنت برآنان از لسان هرپیمبر
یارب بحق اولین مظلومه زهرا
تعجیلکن در نهضت مظلوم آخر
آن آخرین منجی عالم حجّتالحق
آن غوث مظلومان،امام حیّ داور
آن طالب خون شهیدان خدایی
آن قرةالعین رسول آن دادگستر
آنکس که میگیرد تقاص خون مادر
بر جبت وبر طاغوت خواهدداد کیفر
آنکس که از بادخزانی سخت گیرد
حق تمام لالههای سرخ پرپر
کی میشود آید برون از مغرب آن مهر
آن وارث خون خدا با فرّ ولشکر