eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 دیدم بدست دختر ه شامی٬ گیر سرم رفته فروش گوشه ی بازار معجرم. . بازار شام وقوم یهودو برده فروش بابابرس که خنده نماینددربرم اینجافقط به گریه ی ماطعنه میزدند رفته فروش گوشه بازار چادرم اینان به فكر غارت ماو چپاولند اینجافروش رفته تمامی ، زيورم بابا ببین که موی سر ه من در آتش است باباببین که رفته فروش این گلِ ِ سرِ م بودی ودیده ایِ توكنار طشتطلا الماس اشك دیده ی چشمان خواهر م اینجاتمسخر لب يحيي چه دیدنی است باباحدیث چوب ولبانت شنیدنی است.. 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. 🌹🍀🌺🍀🌹🌺🍀🌹🌺🌹 نبوده ای که زنی روی بام سنگم زد که در حوالی آن ازدحام سنگم زد درآن حوالی کوچه .چه بوده مد نظر به نیزه بودی و فردیِ بنام سنگم زد پدر دیاریهود است یا دیار کفر؟ که دست دخترکانی به شام سنگم زد پدر نبوده وفا درمیان مردم شام بیین که دخترک بی مرام سنگم زد نگاه دیده ی این شامیان چرا خون است برای آتش یک انتقام سنگم زد ببین که آمده باران سنگها سویم زنان ودخترکی بی مرام سنگم زد مرابه جرم محبت کشند بر دارم همانکه سنگ گرفته به بام سنگم زد هوای دیده ی( مجنون )ببین که بارانی است نگرحرامی شامی .مدام سنگم زد 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی پروبالت زچه اینقدر شده آویزان به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی قتلگه آمدی و دید کسی می گوید دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی 🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑 مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند. ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها میبرد دشمن عیالت را سر بازارها باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 لکه ی خون به روی پیرهنت جاخوش کرد تازیانه به تمام بدنت جاخوش کرد خون رگ های حسین بند نیامد دیدی گل خونابه روی پیرهنت جاخوش کرد زخمهای لب تو وای چقدر وا شده بود گل خونابه به روی دهنت جاخوش کرد گره ی موی سرت وانشودباشانه طعنه شام براین سوختنت جاخوش کرد همسفربامن وبا آن سر توقاتل بود بوسه ی من به عقیق یمنت جاخوش کرد تو اسیر ی به سر ه. حلقه ی زنجیر بلا غل و زنجیر تو بر زخم تنت جاخوش کرد وای (مجنون ) زن غساله به آوا می گفت که کبودی تنت در کفنت جاخوش کرد. 📕..شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 لکه ی خون به روی پیرهنت جاخوش کرد تازیانه به تمام بدنت جاخوش کرد خون رگ های حسین بند نیامد دیدی گل خونابه روی پیرهنت جاخوش کرد زخمهای لب تو وای چقدر وا شده بود گل خونابه به روی دهنت جاخوش کرد گره ی موی سرت وانشودباشانه طعنه شام براین سوختنت جاخوش کرد همسفربامن وبا آن سر توقاتل بود بوسه ی من به عقیق یمنت جاخوش کرد تو اسیر ی به سر ه. حلقه ی زنجیر بلا غل و زنجیر تو بر زخم تنت جاخوش کرد وای (مجنون ) زن غساله به آوا می گفت که کبودی تنت در کفنت جاخوش کرد. 📕..شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی پروبالت زچه اینقدر شده آویزان به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی قتلگه آمدی و دید کسی می گوید دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی 🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑 مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند. ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها میبرد دشمن عیالت را سر بازارها باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 دیدم بدست دختر ه شامی٬ گیر سرم رفته فروش گوشه ی بازار معجرم. . بازار شام وقوم یهودو برده فروش بابابرس که خنده نماینددربرم اینجافقط به گریه ی ماطعنه میزدند رفته فروش گوشه بازار چادرم اینان به فكر غارت ماو چپاولند اینجافروش رفته تمامی ، زيورم بابا ببین که موی سر ه من در آتش است باباببین که رفته فروش این گلِ ِ سرِ م بودی ودیده ایِ توكنار طشتطلا الماس اشك دیده ی چشمان خواهر م اینجاتمسخر لب يحيي چه دیدنی است باباحدیث چوب ولبانت شنیدنی است.. 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. 🌹🍀🌺🍀🌹🌺🍀🌹🌺🌹 نبوده ای که زنی روی بام سنگم زد که در حوالی آن ازدحام سنگم زد درآن حوالی کوچه .چه بوده مد نظر به نیزه بودی و فردیِ بنام سنگم زد پدر دیاریهود است یا دیار کفر؟ که دست دخترکانی به شام سنگم زد پدر نبوده وفا درمیان مردم شام بیین که دخترک بی مرام سنگم زد نگاه دیده ی این شامیان چرا خون است برای آتش یک انتقام سنگم زد ببین که آمده باران سنگها سویم زنان ودخترکی بی مرام سنگم زد مرابه جرم محبت کشند بر دارم همانکه سنگ گرفته به بام سنگم زد هوای دیده ی( مجنون )ببین که بارانی است نگرحرامی شامی .مدام سنگم زد 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی پروبالت زچه اینقدر شده آویزان به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی قتلگه آمدی و دید کسی می گوید دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی 🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑 مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند. ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها میبرد دشمن عیالت را سر بازارها باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..
برای امام زمانم چه کنم؟ کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست روز شهادت زید بن علی بن ‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه ، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال ‌64 هجری است‌، می‌نویسد: «بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است»‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که «وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌».
برای امام زمانم چه کنم؟ مرحوم «علّامه مجلسى» از «سیّد بن طاووس» نقل مى کند که یکى از دوستان جابربن عبدالله به نام عطا(عطیّه) مى گوید:روز بیستم با جابربن عبداللَّه انصارى بودم، وقتى به «کربلا» رسیدیم در آب فرات غسل کرد و پیراهن پاک و تمیزى که با خود داشت پوشید و به من گفت:آیا از بوى خوش چیزى به همراه دارى؟ گفتم:آرى! قدرى از آن بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد،تا به مزار حضرت رسید،نزد سر مبارک ع ایستاد و سه مرتبه اللَّه اکبر گفت و افتاد و بیهوش شد.وقتى به هوش آمد شنیدم که گفت «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا آلَ اللَّه ...»[9]،[10]،[11] هم چنین در داستان «جابربن عبد اللّه انصارى» که روز اربعینِ شهادت امام حسین ع به زیارت قبر مبارکش آمدو غوغایى در آن جا بر پا کرد،مى خوانیم که او ضمن زیارتنامه پر سوز و پر محتوایش در برابر قبر امام حسین و یارانش، خطاب به قبر یاران کرده و مى گوید: من گواهى مى دهم شما نماز را بر پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروف و نهى از منکر نمودید با اهل الحاد پیکار کردید و خدا را تا آخرین نفس پرستش کردید، سپس افزود: «و الّذى بعث محمّدا بالحقّ لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه، سوگند به خدایى که محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمتها و پاداش الهى وارد شدید شریک و سهیم هستیم».[12] این سخن چنان بود که حتّى دوست با معرفت «جابر»،«عطیّه» را در شگفتى فرو برد تا آن جا که زبان به اعتراض گشود و گفت: اى جابر ما چه کرده ایم که باآنها شریک باشیم، نه از درّه اى پایین رفتیم و نه از کوهى بر آمدیم و نه شمشیر زدیم درحالیکه یاران حسین (ع ) میان سرها و بدنهایشان جدایى افتاد و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند.! جابر، با استناد به حدیثى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) اصلی را به «عطیّه» یادآور شد و گفت: من از حبیب خدا رسول خدا شنیدم که مى فرمود:«من احبّ قوما حشر معهم و من احبّ عمل قوم اشرک فی عملهم، کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد در عملشان شریک است». 9] بحارالانوار؛ ج 98؛ ص 329؛ ح 1. [10] کلیات مفاتیح نوین؛ ص409. [11] همان ؛ ص404. [12] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 1 ؛ ص502.
۲۰۲۳_۰۸روضه امام حسن.ع...mp3
3.66M
روضه_امام_حسن_علیه_السلام ..حاج آرمین غلامی امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم 🔰حسن مظلوم،وای حسن مظلوم مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم - 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
. 🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله ✌️✌️صوت روضه رسول الله(ص) مداح..حاج آرمین غلامی آل آقا کرمانشاه یکشنبه،۱۲شهریور 👇👇👇 السلام علیک یا رسول الله،یا ابالزهرا 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب ..حاج آرمین غلامی الا لعنت الله علی القوم الظالمین .🔴 حداکثری ☝️ 👇
۲۰۲۳_۰۸روضه امام حسن.ع...mp3
3.66M
روضه_امام_حسن_علیه_السلام ..حاج آرمین غلامی امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم 🔰حسن مظلوم،وای حسن مظلوم مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم - 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
۲۰۲۳_۰۸روضه امام حسن.ع...mp3
3.66M
روضه_امام_حسن_علیه_السلام ..حاج آرمین غلامی امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم 🔰حسن مظلوم،وای حسن مظلوم مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم - 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا رسول الله متن روضه حضرت محمد(ص) بانوای..حاج آرمین غلامی مرده مخوان کسی که مکرّر شهیدشد در راه عشق حضرت داور شهید شد تا کی  بگو مگوی برادر شهید شد جای تقیه نیست پیمبر شهید شد دراصل ازجفای دوهمسر شهید شد لعن خدا برآن دو لعینه برآن دوزن دو قاتل نبی ِ خداوند ذوالمنن با طعنه گفته شاعر این شعر، این سخن نام خدیجه روی لبش بود دائما حتما به جرم عشق به مادر شهیدشد با زهر کینه تلخ نمودند کام خلق اعلام میکنم به همه بر تمام خلق کشته شده است حضرت خیرالانام خلق بعداز غدیرخم که علی شد امام خلق احیا گر ولایت حیدر شهید شد قلب رسول، زخمی زخم زبانشان طعنه براو شده همه دم آب ونانشان آتش زنم به منبر طاها به جانشان ازاولی ودومی و دخترانشان بغضی رسید و صاحب منبر شهیدشد گریه کنید داغ دمادم شده شروع طاها که رفت غصه و ماتم شده شروع رخ داده آن چه ماه محرم شده شروع بعداز صفر مصیبت اعظم شده شروع محسن به دست امت کافر شهید شد داغ تو یارسول به دل، غصه دوخته خصم تو کین خرید و وفا را فروخته قافیه ها، زهر جفاگشته سوخته زد دومی لگد به در ِ نیمه سوخته یک سوم سلاله ی کوثرشهیدشد اجر رسالت تو چه خوش می شود ادا یامصطفی چگونه بگویم ز کوچه ها درپیش چشم ِخون شده ی شاه اولیا قنفذ مغیره، ثانی و چل مرد بی حیا جوری زدند حضرت مادر شهید شد آن روز قلب شیعه به غم مبتلا شدو دلها اسیر غصه ودردو بلا شد و این داغ ،ذکر نوحه کربوبلا شد و تیرسقیفه روز دوشنبه رها شد و با شعبه های آن علی اصغرشهید شد مانند( عبدمحسن )زهرا به روضه هات ای (روضه خوان) بگو غم این قلب مبتلات فریاد زن ز سینه که زهرا کند دعات شیعه نکن جفا به پیمبر مگو "وفات" جای تقیه نیست پیمبر شهید شد... ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب الا لعنت الله علی القوم الظالمین -بامداحی..حاج آرمین غلامی