eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن و الرحیم آن جلال فاطمی، خاتون بی همتا رسید آن ستون عصمت الله بنی الزهرارسید بردن اسم تو بانو مثل ،کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا رسید بوسه بر صحن وسرایت برهمه واجب شود مریم قدیسه ی ذریه ی طاها رسید بین صحرا، شوره زار قم بهشت عالم است مثل کوثر بوده ای ،جوشیدی و دریا رسید هجره ی همواره نورت گوشه ی عرش خداست در تقرب بر خدا بالاتر از بالا رسید ای مفصرگویی ات شد استناد هر حدیث چونکه بنت المصطفی صدیقه ی کبری رسید پیش پایش دیدنی باشد قیام اهل بیت آن مسیحا زاده بانو، دختر موسی رسید من گدایم برتو و بر آستانت فاطمه کو رسول الله ببیند ثانی زهرا رسید دختر سلطان عالم کار سلطان کرده است مژده معصومه امیر عالم زنها رسید دختر موسی ابن جعفر مونس جان رضا موجب تمکین قلبت صوت قرآن رضا بی کسی سخت است بانو،من گرفتار توام بین این صحن وسرا من محو رخسار توام کی توانم گفت ای بانو که من یار توام عشق تو باشداگر طالب به بازار توام لیلی آل محمد حضرت معصومه جان همچو مجنون تاقیامت من خریدار توام در میان عرصه های بندگی پاک تو همچو آیینه توپیدایی و بیمار توام همچو جدت مرتضی، تفسیر قرآن می کنی من چو شاگردی همیشه محو گفتار توام ای معظم، پرچم معشوق بر شانه کشی در حریم عاشقی همواره بیدار توام تاقیامت خاک بوسی حریمت واجب است درحریم قرب تو،محرم به اسرار توام چاره ایی کن برگدا درلحظه ی جان دادنش روشنی قبرمن ، مشتاق دیدار توام گرگریبان گیر من گرددبه محشر کار من آبرو دارم تویی ، دلبسته برکار توام ای کریمه خاک تو بنشسته بر روی سرم خاکساری درت گشته شفیع محشرم دل دخیل پادشاه وادی قم میشود دست و پا ی عالمی درکو ی اوگم میشود کار آتش می کندآه هرآن دل شدبلند هردلی بانام تو چون کوه هیزم میشود میشود گرم طوافش جبرییل وهرملک این کریمه قبله ی حاجات مردم میشود عقده ها در دل بود بایاد قبری گمشده هر سه شنبه در هوایش نذر گندم میشود نم نم اشک من از بین دو دیده می چکد کاسه ی خالی ما لبریز از خم میشود ای کریمه در حریمت چون کبوترمیشوم دل به یادت قبله گاه شاه هفتم میشود نام تو بانوچنین مانوس گشته با بلا خون زینب در رگانت پر تلاطم میشود یاد زینب میکنی یاد از غم کرب وبلا دیدن دلدار زیر نیزه و سم میشود زینب است واو حدود مقتلش را دیده بود بین گودالی عزیز مادرش گم میشود آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن و الرحیم آن جلال فاطمی، خاتون بی همتا رسید آن ستون عصمت الله بنی الزهرارسید بردن اسم تو بانو مثل ،کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا رسید بوسه بر صحن وسرایت برهمه واجب شود مریم قدیسه ی ذریه ی طاها رسید بین صحرا، شوره زار قم بهشت عالم است مثل کوثر بوده ای ،جوشیدی و دریا رسید هجره ی همواره نورت گوشه ی عرش خداست در تقرب بر خدا بالاتر از بالا رسید ای مفصرگویی ات شد استناد هر حدیث چونکه بنت المصطفی صدیقه ی کبری رسید پیش پایش دیدنی باشد قیام اهل بیت آن مسیحا زاده بانو، دختر موسی رسید من گدایم برتو و بر آستانت فاطمه کو رسول الله ببیند ثانی زهرا رسید دختر سلطان عالم کار سلطان کرده است مژده معصومه امیر عالم زنها رسید دختر موسی ابن جعفر مونس جان رضا موجب تمکین قلبت صوت قرآن رضا بی کسی سخت است بانو،من گرفتار توام بین این صحن وسرا من محو رخسار توام کی توانم گفت ای بانو که من یار توام عشق تو باشداگر طالب به بازار توام لیلی آل محمد حضرت معصومه جان همچو مجنون تاقیامت من خریدار توام در میان عرصه های بندگی پاک تو همچو آیینه توپیدایی و بیمار توام همچو جدت مرتضی، تفسیر قرآن می کنی من چو شاگردی همیشه محو گفتار توام ای معظم، پرچم معشوق بر شانه کشی در حریم عاشقی همواره بیدار توام تاقیامت خاک بوسی حریمت واجب است درحریم قرب تو،محرم به اسرار توام چاره ایی کن برگدا درلحظه ی جان دادنش روشنی قبرمن ، مشتاق دیدار توام گرگریبان گیر من گرددبه محشر کار من آبرو دارم تویی ، دلبسته برکار توام ای کریمه خاک تو بنشسته بر روی سرم خاکساری درت گشته شفیع محشرم دل دخیل پادشاه وادی قم میشود دست و پا ی عالمی درکو ی اوگم میشود کار آتش می کندآه هرآن دل شدبلند هردلی بانام تو چون کوه هیزم میشود میشود گرم طوافش جبرییل وهرملک این کریمه قبله ی حاجات مردم میشود عقده ها در دل بود بایاد قبری گمشده هر سه شنبه در هوایش نذر گندم میشود نم نم اشک من از بین دو دیده می چکد کاسه ی خالی ما لبریز از خم میشود ای کریمه در حریمت چون کبوترمیشوم دل به یادت قبله گاه شاه هفتم میشود نام تو بانوچنین مانوس گشته با بلا خون زینب در رگانت پر تلاطم میشود یاد زینب میکنی یاد از غم کرب وبلا دیدن دلدار زیر نیزه و سم میشود زینب است واو حدود مقتلش را دیده بود بین گودالی عزیز مادرش گم میشود آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)