eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
ازخیمه رفت و بی‌قرار شدم رفتی وغصه دار یار شدم باتوحسین که ماندگار شدم زینبم صاحب افتخار شدم فاطمه در برم مجسم بود زیراکه موسم مُحرَم بود ناله ‌ها بی‌صدا و نم‌نم بود خیمه ها بود و غربت و غم بود کربلا هم اسیر ماتم بود نه علمداری و نه مَحرم بود دور خیمه سپاه می‌دیدم اهلش را بی‌پناه می‌دیدم من دیده‌ام گریه‌ ی زن‌ها را یار افتاده بین صحرا را از نیزه جسم اربا اربا را طفلکی روی دست بابا را زنها رامن به خیمه‌ها بردم غصه برشاه کربلاخوردم بعد حسین دلم تنها شد ازهجران تو از کمر تا شد تنها میان دشت و صحرا شد گریان بهرهِ حسین، زهرا شد افتاد ه ای حسین تواز مرکب آه از جگره خودکشد زینب آنجا دیدم دوباره مادر را دیدی آخر نگاه خواهر را یک پیکر روی خاک پرپر را دست ملعون شمر خنجر را در گودال خواهری افتاده کناراو مادری افتاده حسینم از عطش لبالب بود گریان بهره حسین زینب بود شام غریبان تو آنشب بود که پیکره تو نامرتب بود گردیده باز و شعله‌ور آتش چونکه افتاده خیمه در آتش آسمان را غبار می‌دیدی توبا چشمان تار می‌دیدی زنها را بی‌قرار می‌دیدی روبرو نیزه‌دار می‌دیدی بر سر و روی نیزه قرآن بود حسینم روی خاک، عریان بود وداعی باتن و سرش کردم نظر به جسم اطهرش کردم یاد بوسه به حنجرش کردم گریه بر جسم انورش کردم اخااز قامتم حجاب نرفت از سر و روی من نقاب نرفت پاسبان خیام من رفته عزت و احترام من رفته روشناییِ شام من رفته سایه‌ی مستدام من رفته گشته زینب سوار بر ناقه نیزه‌ها بوده بین هر ناقه راه بر زینب توسد شده بود به یتیم حسین بد شده بود از لب قتلگاه رد شده بود بدن عشق تو لگد شده بود عصرشام دهم در آن شب سر شکسته نشد این زینب بین بزم حرام، زینب رفت سربازار شام، زینب رفت وای در ازدحام، زینب رفت دیدن سنگ بام، زینب رفت نور حق هر کجا تامیرفت باحجابش به هر جا میرفت غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال تخصصی اشعار حاج آرمین غلامی