eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی 🤞🤞 سلام الله علیها آرمین غلامی۱۴۰۳ درباره توسل به اهل بیت سوال پیش میاد که چرا بعضیا میان در خونه اهل بیت زود حاجت میگیرن و بعضیا چرا دیرو یا بعضیا اصلا نمیگیرن؟ یا بعضیا میگن فلانی خوب بود خدا زود حاجتشو داد! جواب اینه که مصلحتهایی هست ولی مهمترین اینه که معمولا حاجت دادن اهل بیت به این نحوه که یه جوری حاجت بدن که به خیلیا خیر برسه مردی هندی حرم حضرت زینب احتیاج به تعمیر داشت میگه بلند من اگه حاجتمو بدی یه ضریح از جواهر نذر میکنم بیارم که قیمتش بیشتر از یک ملیون دیناره،همه شنیدن، تو 24 بانک هند سرمایه دارم ، گفت و رفت بیروت ، چند سلعت بعد یه تلگراف به خادمای حرم رسید که دارم ضریح رو میفرستم یه مراسم باشکوهی بگیرید خرجشم با خودم ،همه تعجب کردن چه سریع، خودشم اومد سخنرانی گفت دخترم هر دو پاش فلجه و دکترا قطع امید کردن،برای تجارتی اومدیم اینجا و من نذر کردم برگشتم بیروت تلگراف برام اومد دخترت همین الان تو هندوستان شفا گرفته ، اهل بیت واسطه خیرن اینجوریه میگه خیلی از مردم هند شیعه شدن مرحوم فیض الاسلام مترجم نهج البلاغه یه کتابی نوشته به اسم خاتون دو سرا، برای حضرت زینب، مقدمه کتاب این داستان رو نقل کرده ، میگه من 12 سال بود درد شکم داشتم درمان نشد گفتم میرم کربلا ، تو یکی از جمع هایی که با علما داشتیم یکی از علما گفت هر وقت هر حاجتی دارید سه بار بگین یا زینب حاجتتون برآورده میشه ،یه توصیه هم استاد امینی خواه گفتن👇 دو رکعت نماز بخونی و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها کنی و مبلغی که 69 اسم ابجد زینب باشه بذاری لای قرآن سوره فتح که بدی به زن سیده فقیر حاجت میگیری،یا 690تومن یا 69/000 هزار تومن میگه منم حالی پیدا کردم و سه بار یازینب گفتم و نذر کردم اگر حالم خوب بشه کتابی برای حضرت بنویسم، میگه حالم خوب شد و کتاب نوشتم ، که این کتاب باعث هدایت هزاران نفرشده پس واسطه خیر شد مرحوم اسماعیل بیگ چشم درد شدیدی پیدا میکنه و بعد از سه سال دیگه کور میشه ، محرمی میگه خونه داییم تابستان پذیرایی شربت میدادن ، من اجازه خواستم من پخش کنم نذاشتن ،گفتم یه کسی کمکم کنه اجازه دادن ،روضه خون بالای منبر روضه حضرت زینب میخوند منم شروع کردم پخش کردن ،وسط روضه دلم بدجوری شکست خیلی گریه کردم و از حال رفتم ، در اون حال دیدم بانوی مجلله ای که فهمیدم حضرت زینب سلام الله علیها ست دستی به چشمم کشید و فرمودن خوب شدی دیگه هم هیچ وقت چشمت درد نمیگیره ، به حال اومدم دیدم چشمام میبینه و منو بردن اتاقی و مردم ریختن سرم ،خلاصه سالیامی گذشت تو یه آزمایشی شیشه الکل آتیش گرفت و کل بدنم سوخت فقط چشمام سالم موند به عنایت حضرت زینب سلام الله علیها این خانواده خیلی دستشون پره ، همه کار عالم دست این خانوادست ،قدرت عالم دست ایناست حاج احمد سیبِوِی منبری بود ، از یه شیخی از اهالی عراق که تو سامرا بود نقل میکنه یه روزی تو حرم سامرا ،تو سرداب بودم ، خلوت بود ،من تنها بودم حال خوشی بهم دست داد ، صدایی شنیدم که فرمود به شیعیان ما بگید خدا رو به حق عمم زینب قسم بدن تا فرج منِ مهدی فاطمه نزدیک بشه ،فهمیدم این فرمایش امام زمانه ،اصل توسل و حاجت ما باید این باشه ، این داستانهارو هم میگیم تا اعتقادمون بیشتر بشه و محکمتر برای امر فرج دعا کنیم و حاجتمونو بگیریم