👤محدث مظلوم مرحوم برسی رحمه الله نقل می کند:
🔰و از آن اخبار روایت عمار بن یاسر است که گفت: همراه با آقایم امیرالمؤمنین روزی در قسمتی از صحراهای حیره بودم که ناگهان #راهبی ناقوس را به صدا درآورد پس امیرالمؤمنین به من فرمود : ای #عمار ! آیا میدانی #ناقوس چه میگوید؟ گفتم ای مولای من ناقوس چه میگوید ؟
فرمود : همانا او برای #دنیا مثلی میزند و میگوید:
🌸ای #اهل_دنیا دنیا را رها کنید و قدری آهسته تر و با نرمی و مدارا [ پیش بروید ]
🌸همانا خدا به درستی و راستی بی نیاز و پایدار است
🌸ای خدای ما همانا دنیا ما را #خوار کرد و #فریب داد
🌸هیچ روزی بر ما نمیگذرد مگر این که قسمتی از ما را ضعیف و ناتوان میکند
🌸نمی دانیم چه از دست داده و ضایع کرده ایم مگر آن گاه که بمیریم میفهمیم چقدر زبان کردیم
🔰عمارگفت: فردا نزد راهب آمدم و به او گفتم #ناقوس را بزن : گفت به آن چه کار داری حال آن که تو #مسلمانی؟ گفتم سرش را به تو نشان میدهم پس شروع کرد به زدن ناقوس و من آن چه امیرالمؤمنین دیروز فرموده بود را بر آن خواندم پس به #سجده افتاد و #مسلمان_شد و گفت به درستی که نزد من به خط #هارون(وصی موسی) دست نوشته ای است که همانا خداوند در امتها رسولی را #مبعوث میکند که او #وزیری دارد که آن چه ناقوس میگوید را میداند!
📚مشارقانوارالیقینفیحقایقاسرارامیرالمومنینج۱ ص۱۲۷
📚ترجمه مشارقانوارالیقین ج۱ ص۱۶۹
📚الأمالي للصدوق ج۱ ص۲۹۵