بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
❣﷽❣
♨️ #مولودی_حضرت_جواد_ع
♨️ #سبک : سر کوه بلند فریاد کردم
♨️#کربلایی_حاج آرمین غلامی
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
شده بیت الرضا امشب منوّر
رسیده نوگل پاک پیمبر
ملک شد دست بوس و خانه زادش
شده بال ملائک فرش راهش
رضاشد مَحوِ روی ناز دلبر
زند بوسه به دستان وبراین سر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
رخ تو برتر از عرش برین است
صفا بخش نَبّی المرسلین است
ملائک محو آن رخسار عشق است
همان یاری،که او دلدارعشق است
سلام ما بودبر،حی داور
عنایت کرد به ما یک یاردیگر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
به اربابم رضا،این عرض تبریک
که این شهزاده نیکوتر زِهَر نیک
دهید مژده رضا را،گل بر آ مد
گل زیبای حق جلوه گر آ مد
زند بوسه به رویش ماه سرمد
جوادابن الرضا،امد محمّد
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
ببین لبخند و بر رخسار مادر
عجب دل بردی از مادر تو دلبر
بودجودوکرم،از توهویدا
به پیغمبر تویی ،دلدارطاها
جوادابن الرضا دردم دواکن
تو سرور بر همه اِنسی نگارا
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جوادآمد
گل و بلبل غزل خوان تو هستند
ز یمن مقدم پاک تو مستند
ببر دست گدایی سمت زهرا
کرم بنموده ای، شاه و گدا را
شهاباکاسه ای خالی نشستیم
دخیل خانه ات،همواره هستیم
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
❣﷽❣
♨️ #مولودی_حضرت_جواد_ع
♨️ #سبک : سر کوه بلند فریاد کردم
♨️#کربلایی_حاج آرمین غلامی
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
شده بیت الرضا امشب منوّر
رسیده نوگل پاک پیمبر
ملک شد دست بوس و خانه زادش
شده بال ملائک فرش راهش
رضاشد مَحوِ روی ناز دلبر
زند بوسه به دستان وبراین سر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
رخ تو برتر از عرش برین است
صفا بخش نَبّی المرسلین است
ملائک محو آن رخسار عشق است
همان یاری،که او دلدارعشق است
سلام ما بودبر،حی داور
عنایت کرد به ما یک یاردیگر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
به اربابم رضا،این عرض تبریک
که این شهزاده نیکوتر زِهَر نیک
دهید مژده رضا را،گل بر آ مد
گل زیبای حق جلوه گر آ مد
زند بوسه به رویش ماه سرمد
جوادابن الرضا،امد محمّد
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
ببین لبخند و بر رخسار مادر
عجب دل بردی از مادر تو دلبر
بودجودوکرم،از توهویدا
به پیغمبر تویی ،دلدارطاها
جوادابن الرضا دردم دواکن
تو سرور بر همه اِنسی نگارا
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جوادآمد
گل و بلبل غزل خوان تو هستند
ز یمن مقدم پاک تو مستند
ببر دست گدایی سمت زهرا
کرم بنموده ای، شاه و گدا را
شهاباکاسه ای خالی نشستیم
دخیل خانه ات،همواره هستیم
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۲۰۲۳_۰۱_۲۹_۰۷_۳۹_۵۵_میلادجواد.ع.mp3
1.06M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
❣﷽❣
♨️ #مولودی_حضرت_جواد_ع
♨️ #سبک : سر کوه بلند فریاد کردم
♨️#کربلایی_حاج آرمین غلامی
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
شده بیت الرضا امشب منوّر
رسیده نوگل پاک پیمبر
ملک شد دست بوس و خانه زادش
شده بال ملائک فرش راهش
رضاشد مَحوِ روی ناز دلبر
زند بوسه به دستان وبراین سر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
رخ تو برتر از عرش برین است
صفا بخش نَبّی المرسلین است
ملائک محو آن رخسار عشق است
همان یاری،که او دلدارعشق است
سلام ما بودبر،حی داور
عنایت کرد به ما یک یاردیگر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
به اربابم رضا،این عرض تبریک
که این شهزاده نیکوتر زِهَر نیک
دهید مژده رضا را،گل بر آ مد
گل زیبای حق جلوه گر آ مد
زند بوسه به رویش ماه سرمد
جوادابن الرضا،امد محمّد
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
ببین لبخند و بر رخسار مادر
عجب دل بردی از مادر تو دلبر
بودجودوکرم،از توهویدا
به پیغمبر تویی ،دلدارطاها
جوادابن الرضا دردم دواکن
تو سرور بر همه اِنسی نگارا
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جوادآمد
گل و بلبل غزل خوان تو هستند
ز یمن مقدم پاک تو مستند
ببر دست گدایی سمت زهرا
کرم بنموده ای، شاه و گدا را
شهاباکاسه ای خالی نشستیم
دخیل خانه ات،همواره هستیم
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ولادت امام جواد
سبک شده بیت الرضا امشب منو ر
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
❣﷽❣
♨️ #مولودی_حضرت_جواد_ع
♨️ #سبک : سر کوه بلند فریاد کردم
♨️#کربلایی_حاج آرمین غلامی
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
شده بیت الرضا امشب منوّر
رسیده نوگل پاک پیمبر
ملک شد دست بوس و خانه زادش
شده بال ملائک فرش راهش
رضاشد مَحوِ روی ناز دلبر
زند بوسه به دستان وبراین سر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
رخ تو برتر از عرش برین است
صفا بخش نَبّی المرسلین است
ملائک محو آن رخسار عشق است
همان یاری،که او دلدارعشق است
سلام ما بودبر،حی داور
عنایت کرد به ما یک یاردیگر
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
به اربابم رضا،این عرض تبریک
که این شهزاده نیکوتر زِهَر نیک
دهید مژده رضا را،گل بر آ مد
گل زیبای حق جلوه گر آ مد
زند بوسه به رویش ماه سرمد
جوادابن الرضا،امد محمّد
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
ببین لبخند و بر رخسار مادر
عجب دل بردی از مادر تو دلبر
بودجودوکرم،از توهویدا
به پیغمبر تویی ،دلدارطاها
جوادابن الرضا دردم دواکن
تو سرور بر همه اِنسی نگارا
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جوادآمد
گل و بلبل غزل خوان تو هستند
ز یمن مقدم پاک تو مستند
ببر دست گدایی سمت زهرا
کرم بنموده ای، شاه و گدا را
شهاباکاسه ای خالی نشستیم
دخیل خانه ات،همواره هستیم
♨️صّلِ علی مُحَمَّد،که جواد آمد
حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحیم:
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
#کربلایی_حاج آرمین غلامی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯