#اشعار_
#_حضرت_علی_اکبر_ع
زمان دروقت خودهرگز ندارد از تو عالیتر
نباشد در زمین هرگز از این عالی تعالیتر
به خلق وخو وهم سیرت شبیه خاتم مرسل
به حمدِالله وَالمِنَّه رسیده ماه عالی تر
نبی صورت علی سیرت حسن تمثال باشد او
نبوده در کفِ دستش از این عالم سفالیتر
اگر فرش درت گردم به عالم محترم گردم
شداز قالیچهی کرمان و کاشان سینه قالیتر
علی باید ؛ شود ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین حیدر
علی ه دیگری آمد که باشداو علی اکبر
اگر زلفش شبی افتد به دست این دلِ شیدا
"به عطرو بوی او بخشم سمرقند و بخارا را"
علی اکبر در آغوشِ حسین است و به لب خنده
ببین ارباب ما بخشد به یومنش ملک این دنیا
اگر پروانه ای دیدی لب گهواره اکبر
بدان جبریل آورده است مبارک بادِ حیدر را
بیا بابابزرگ بین برای این نوه غوغاست
اذانش را علی سر داده و داذه به دستش اکبرلیلا
علی سرور علی دلبر علی آن شبه پیغمبر
علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر
علی اکبری آمد که شاهِ شهریاران بود
علی اکبری آمد که ماهِ ماه شعبان بود
چو زهرا خنده ای میزد خدا این نکته میفرمود
برای هرملک طفلی چو اکبر پاره ی جان بود
که زهرا طورِ دیگربا عروسش ام لیلا بود
میانِ این عروسانش عزیز قلب جانان بود
تبسمهای زیبایش ببین که میبرد امشب
دلِ مادربزرگش را کناره اوپدر جان بود
رسیده دلبرلیلا رسیده جلوه ی داور
علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر
یل گردان عاشورا یی وتو میرِ میدانی
علی ه اکبر لیلا امیرِ تیغ دارانی
برایت لافتی الا علی میآید از خیمه
چو سربند علی راتو ببندی رویِ پیشانی
حسین، اللهاکبر را به بازویِ تو میخواند
که با شمشیر میگردی علیِ حیدرِ ثانی
علیِ اکبرِ اینجا نه تو بالاتر از آنی
یل گردان عاشورا ، تو طوفانتر زِ طوفانی
علی آن چارده تصویر علی آن جلوه ی داور
علی ه دیگری آمد که باشد اوعلی اکبر
حسین گریان جسمت تو زِ سوزِ استخوانت بود
که زخمِ کهنهی لشگربه زخمِ بی زبانت بود
زِ چشمان تو پرسیده کنار نعش بی جانت
به شام وکوفه لبهایت به روی خیزرانت بود
قنوتت را که میدیده نگاه خواهرت میگفت
امان از دزدِ انگشتر امان از ساربات بود
خدایاچون حسین یکجاهمه پیراهنش بردند؟
دلت آزرده تر آقا زِ لبخندِ سنانت بود
علی آمد که عاشورا شودچون صحنه ی محشر
علی ه دیگری آمد که باشد او علی اکبر
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
#اشعار_
#_حضرت_علی_اکبر_ع
نوری ازلطف خداوند کریم است این پسر
باغ فردوس الهی را شمیم است این پسر
جلوه ای زیبا ز رحمان ورحیم است این پسر
آیتی از جلوۀ خُلق عظیم است این پسر
لعلی از گل های جنّت مست لبخند ش شده
حضرت باریتعالی بین که خرسندش شده
باوجودت دردل ما عشق توافزون شده
عاشقی با نام اکبر واله و مفتون شده
مات رویت تا قیامت دیدۀ گردون شده
امّ لیلا مادرت با نام تو مجنون شده
عالمی محو جمال یوسف لیلا شده
مژده براهل جهان ارباب ما بابا شده
تو گل لیلایی و،اما زگلها برتری
یوسف زهرایی وامّا تواز یوسف سری
مه جبینی، دلفریبی نازنینی، دلبری
گلعذاری، دلنوازی توعلی اکبری
حسن خلق احمدی درصورت ودرسیرتت
حق به خود صدآفرین گوید زحسن خلقتت
نور تو درانعکاس رویش آئینه ها
مهر تو از روز اول سرزده درسینه ها
شان وقدرت برتر ازپیدایش گنجینه ها
ذکرنامت حک شده روی لب آدینه ها
سرعالم را فقط نام تو زینت بوده است
نوکرت بانام تو در اوج رفعت بوده است
توعلی اکبر ی آرامش بابا تویی
آن نبی دیگری در گلشن طاها تویی
درشجاعت تالی سلطان تاسوعاتویی
باغبان گلشن سرسبز این دنیاتویی
تا ابد رزم وشجاعت ازجمالت منجلی است
جنگ و رزم تو نشانی از رجز های علی است
جان عالم شدفدا درصبح عاشورای تو
میشوم قربانی چشمت ازاین آوای تو
گشته تفصیراز وجود قدسیت معنای تو
ازازل گردیده ام مست تو وآوای تو
تا حسین از داغ تو برسر زنان بی تاب شد
دین وآیین از زلال خون تو سیراب شد
یاکریم بن کریم بنمانظربرسائلت
یادی ام کن از منه دربه دره ناقابلت
شدبه شوق طوف کویت عاشقانه مایلت
توکرم فرما شها بر عاشقان محفلت
درهوایت گرچه قلبی شاد دارد دل طلب
همچو «مجنون» عیدی میلاد دارد دل طلب
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
کانال جدید اشعار ناب