#با_حمزه_علیه_السلام
#15شوال
◾️ #گریه_شدید_پیامبراکرم_صلی_الله_علیه_وآله_درشهادت_حمزه_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 #ابن_مسعود مىگوید:
«ما رأینا رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) باکیاً أشد من بکائه على حمزة
وضعه فى القبلة ثم وقف على جنازته وانتحب نشق یقول:
یا عم رسول الله!
وأسدالله!
وأسد رسول الله!
یا حمزة!
یا فاعل الخیرات،
یا حمزة!
یا کاشف الکربات، یا ذاب،
یا مانع عن وجه رسول الله».
📝 رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در شهادت حمزه به شدت گریست به گونهاى که مانند آن را از آن حضرت ندیده بودیم.
جنازه او را در قبله نهاد، آنگاه ایستاد و با صداى بلند گریه سر داد تا این که بیهوش شد و پس از آن مى فرمود:
اى عموى رسول خدا! اى شیر خدا و شیر رسول خدا!
اى حمزه!
اى بجا آورنده کارهاى خوب!
اى حمزه!
اى برطرف کننده سختیها از پیامبر،
اى کسى که دشمن را از برابر رسولخدا دور کردى و وجود او را نگهدارى نمودى.
📚 سیرة الحلبیة، حلبى، ج۲، ص۶۰ «حوادث جنگ احد»
#با_حمزه_علیه_السلام
#مطاعن_معاویه
#15شوال
◾️ #نبش_قبر_حضرت_حمزه_علیه_السلام_توسط_دایی_پیروان_کودتای_سقیفه_معاویة_بن_هند
👈🏼👈🏼 پیکر تازۀ حضرت حمزه (علیه السلام)
#محمد_بن_سعد در #الطبقات_الكبري مینويسد:
قال: أخبرنا شهاب بن عباد العبدى، قال أخبرنا عبدالجبار بن الوزد عن أبی الزبير عن جابر بن عبدالله، قال:
لما أراد معاوية أن يجرى عينه التي بأحد كتبوا إليه: إنا لا نستطيع أن تجريها إلا على قبور الشهداء، قال فكتب: ابشوهم.
قال فرأيتهم يحملون على أعناق الرجال كأنهم قوم نیام، وأصابت المسحاة طرف رجل حمزة بن عبد المطلب فانبعثت دما.
📝 جابر بن عبدالله گويد:
هنگامي كه معاويه (لعنة الله علیه) قصد كرد تا نهر خود را كه در اُحُد قرار داشت، جارب كند؛ عاملانش به او نامه نوشتند: اينكار ممكن نيست؛ مگر اينكه آن را از روی قبور شهداء جاري كنيم.
معاويه در جواب نوشت: قبور را نبش كنيد [بشكافيد].
راوی گويد: ديدم مردم از سر و كول همديگر بالا میرفتند [تا براي نبش قبر سبقت بگيرند] انگار كه مردم در خواب بودند.
در هنگام نبش قبر ، كلنگب به پای حضرت حمزه (عليه السلام) اصابت كرد و خون از آن جاری شد.
📚 الطبقات الکبیر ، البصری الزهری، محمد بن سعد ج۶، ص۱۰۳؛ المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزي، ج۳، ص۱۸۳
➖ این گوشهای بود از عرض ارادت معاویه به صحابه، و اوج کینه و بغض معاویه نسبت به حضرت حمزه (علیهالسلام) که شیخ الکذابین #ابن_تیمیه هم به این عمل معاویه افتخار میکند و با افتخار آن را نقل میکند:
وهذه العيون التي تسمي عيون حمزة إنما أحدثها معاوية في خلافته وأمر الناس بنقل الشهداء من موضعها فصاروا ينبشونهم وهم رطاب لم ينتنوا حتي أصابت المسحاة رجل أحدهم فانبعثت دما.
📝 اين نهرهائی را كه نهرهاي حمزه ناميده میشد، معاويه [لعنة الله علیه] در زمان خلافتش احداث كرد و به مردم دستور داد تا اجساد شهداء را از مسير نهر انتقال دهند.
مردم بهدستور او نبش قبر نمودند، در حاليكه تر و تازه بودند و مثل آنهايي نبودند كه از ميان رفته باشند، تا اينكه در هنگام نبش، كلنگ به پای يكي از شهداء [حضرت حمزه علیهالسلام] برخورد كرد و خون از آن جوشيد.
📚 کتب و رسائل وفتاوی، ابن تيمية، ج۲۱، ص۶۱
➖ پینوشت:
در نتیجه نخستين كسی كه نبش قبر صحابه رسول الله (صلی الله علیه و آله) را رسم کرد و بعد از خود به يادگار گذاشت ، معاويه (لعنة الله علیه) بود كه دستور داد قبور شهدای احد را بشكافند.
این عمل معاویه نشان از بغض و کینۀ او نسبت به خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) ، بخصوص حضرت حمزه (علیه السلام) است.
هند جگرخوار و فرزندنش معاویه جسارت و هتک حرمت به حضرت حمزه (علیهالسلام) را تمام کردند!
السلامعلیڪیاصاحبالزمان🥀
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.
🔰 #اعلام_برنامه
🔸 مراسم روضه
#ایام شهادت امام جعفرصادق(ع)
📆 کرمانشاه/ویژه خواهران
#عصریکشنبه۱۷اردیبهشت
🔰 #اعلام_برنامه
🔸 مراسم روضه
#ایام شهادت امام جعفرصادق(ع)
📆 کرمانشاه/ویژه خواهران
#عصریکشنبه۱۷اردیبهشت
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷ ادویهای که دقیقا مانند دارو عمل می کنند!
روضه حمزه...mp3
9.14M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# مطالب ارزشمنددربحث حضرت حمزه(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
#معارف_علوی
#تبری
♦️آمد که بگیرد ز علی نقطهٔ ضعفی
بیچاره ندانست علی نقطه ندارد...
⚡️حکایت خلیفه دوم که قصدِ دستْانداختنِ مولا علی علیهالسلام را داشت...
نقل کردهاند:
خلیفه دوم قدّ دراز و غیر معتدلی داشت؛ به همین جهت روزی در مسجد که امیرالمومنین علیهالسلام تشریف آوردند، کفشهای حضرت را برداشته و در جای بلندی گذاشت تا دست حضرت به آن نرسد. عمر این کار را کرد و رفت به ستونی در مسجد تکیه داد.
مولا علی علیهالسلام که متوجه این کار او شده بودند، همان ستونی را که عمر بدان تکیه داده بود، با تصرّف و قدرت الهی خود، مقداری برداشته و روی لباس عمر گذاشتند.
وقت خارج شدن از مسجد فرا رسید و عمر خواست تا که بایستد، نتوانست و امیرالمومنین علیهالسلام کفشهایشان را برداشته و آمدند که از مسجد بیرون بروند،
فصٰاحَ عُمَر و اجتَمعَ علَيهِ النّاسُ، يَضحَكون مِنه و هُو يَقومُ و لا يَقدر
🔻عمر فریاد زد و مردم جمع شدند و همه میخندیدند و عمر هم تلاش میکرد که بایستد، اما نمیتوانست.
پس زمانی که مردم دل سیر خندیدند، حضرت تشریف آورده و ستون را از روی لباس او برداشتند.
📚زهر الربيع ص۳۳۴
🔶 در این نَقل معروف هم آمده است:
امیرالمؤمنین علیهالسلام یک روز در یکی از کوچههای مدینه عبور میکردند. ابوبکر و عمر هم در دو طرف همراه آن حضرت بودند. آن دو که قد دراز و غیرمعتدلی داشتند، به حضرت گفتند:
یا عَلی اَنْتَ بَیْنَنَا ک«نُونِ» لَنا
🔹تو در میان ما مثل نون «لنا» هستی. («ن» در کلمه «لنا» بین دو حرف بلند قرار دارد: «ل» و «الف».)
امیرالمؤمنین علیهالسلام فوری پاسخ دادند:
لَوْ لا اَنَا بَیْنَکُما لَکُنْتُما لا؛
🔹درست گفتید؛ اگر من میان شما نبودم، شما هم «لا» بودید.(یعنی «لنا» بدون نون میشود «لا». یعنی اگر من نبودم، شما هم هلاک میشدید.)
📚کشف الاسرار فی شرح الاستبصار، ج۱، ص۱۶۵
۲۰۲۳_۰۵_نوحه حضرت حمزه.mp3
1.96M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# نوحه حضرت حمزه(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰۵_۰_نوحه حضرت عبدالعظیم حسنی.mp3
1.03M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# نوحه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰۵_نوحه حضرت عبدالعظیم حسنی.mp3
3.31M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# نوحه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
روضه حمزه...mp3
9.14M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# مطالب ارزشمنددربحث حضرت حمزه(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰۵_روضه حمزه.mp3
11.11M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# روضه حضرت حمزه(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
مقام عبدالعظبم.mp3
3.39M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# مطالب ارزشمنددربحث حضرت عبدالعظیم(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۱۷/اردیبهشت۱۴۰۲
۲۰۲۳_مدح امام عصر(عج).mp3
10.84M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
#مدح امام زمان(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|مسجدنظام العلما/کرمانشاه|
••#صبح جمعه ۱۵/اردیبهشت۱۴۰۲
🔰 #اعلام_برنامه
🔸 مراسم روضه
#وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
#شهادت حمزه سیدالشهدا
#
📆 کرمانشاه/شهرک بهداری
#یکشنبه۱۷,اردیبهشت