eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
628 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ ازدحام ملائکه برای عرض تبریک به جهت ولادت امام‌حسین "علیه‌السلام" و کرامتی از مولا علی "علیه‌السلام"... امام صادق علیه‌السّلام در روایتی فرمودند: مردم به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند تا او را به تولد تمام حسین علیه السلام تبریک گویند. مردی در میان جمعیّت برخاست و گفت: پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، ما امروز از علی علیه‌السلام چیز عجیب و شگفت انگیزی را دیده‌ایم. پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم فرمود: چه دیده اید؟ گفتند: ما آمدیم تا بر تو سلام کنیم و تولد نوه‌ات حسین"علیه‌السلام" را تبریگ بگوئیم اما علی علیه‌السلام مانع ورود ما شد و گفت که اینک یکصد و بیست و چهار هزار فرشته بر شما نازل شده اند. از شمردن تعداد فرشتگان توسط او در شگفتیم. رسول خدا با تبّسم رو به مولا علی کرده و فرمود: از کجا دانستی که تعداد فرشتگان نازل بر من، یکصد و بیست و چهار هزار بوده است؟ مولا علی علیه السّلام جواب داد: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ سَمِعْتُ مِائَةَ أَلْفِ لُغَةٍ وَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ لُغَةٍ فَعَلِمْتُ أَنَّهُمْ مِائَةٌ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ مَلَکٍ 🔹پدر ومادرم به فدایت ای رسول خدا! من یک صد و بیست و چهار هزار زبان از ملائکه ای که آمده بودند، شنیدم و از این طریق دانستم که تعداد ملائکه یکصد و بیست و چهار هزار است. 📚بحارالانوار ج ۴٠ ص١٧٠
♦️ من‌آن‌یتیم‌کوفی‌ام‌که‌بی‌توأم‌،یتیم‌تر... شخصی به نام ابوالطُفیل گوید: حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام را دیدم که یتیمان را صدا می‌زد و به آن‌ها عسل می‌خوراند و چنان آنان را مورد محبت و نوازش خود قرار می‌داد که برخی از اصحاب می‌گفتند: لَوَدَدتُ أَنّي كُنتُ يَتيماً 🔹 آرزو داشتم که ای کاش من نیز یتیم بودم... 📚مناقب‌آل‌ابی‌طالب، ج۱، ص۳۴۹ 📚ربیع الأبرار، ج۴، ص۱۴۸ ✍من‌آن‌یتیم‌کوفی‌ام که‌بی‌توأم یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده‌ای از این طریق مستقیم‌تر؟... @majnon1396
🟢 چرا به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، «أمیرُ النَّحل» گفته‌اند !؟ در جنگ با قومی از کفار، هر قدر مسلمین می‌جنگیدند، از چیره شدن بر کفار عاجز بودند. در آن وادی زنبور زیادی بود، مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به زنبورها فرمودند: أيّتُهَا النّحلُ المُطيعَةُ للّهِ وَ لِرسولِهِ وَ لِي، أَخرِجٖي إلىٰ هٰؤلاءِ الكفّارِ وَ أطرِدِيهِم مِنَ الوٰادِي 🔻ای زنبورهایی که مطیع خدا و رسول و مطیع من هستید؛به سمت این کفار خارج شوید و آن‌ها را از این سرزمین دور کنید. فَخَرَجتِ النَّحلُ كلُّها عَليهم وَ تَقعُ عَلَى وُجُوِههم وَ أعيُنِهم وَ تَضرِبُهم بِحُماتِها 🔻زنبورها اطاعت کردند و بر صورت و چشم‌های کافران حمله کردند، پس کفار تسلیم شدند و امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر آنها پیروز شد. 📚القاب الرسول و عترته،راوندی ،ص۴۰ ✍ ز انگور ضریحت،مِیْ بنوشانی به‌مَخموران امیرُالنّحلی و دور سرت چرخند، زنبوران...
♦️آمد که بگیرد ز علی نقطهٔ ضعفی بیچاره ندانست علی نقطه ندارد... ⚡️حکایت خلیفه دوم که قصدِ دست‌ْانداختنِ مولا علی علیه‌السلام را داشت... نقل کرده‌اند: خلیفه دوم قدّ دراز و غیر معتدلی داشت؛ به همین جهت روزی در مسجد که امیر‌المومنین علیه‌السلام تشریف آوردند، کفش‌های حضرت را برداشته و در جای بلندی گذاشت تا دست حضرت به آن نرسد. عمر این کار را کرد و رفت به ستونی در مسجد تکیه داد. مولا علی علیه‌السلام که متوجه این کار او شده بودند، همان ستونی را که عمر بدان تکیه داده بود، با تصرّف و قدرت الهی خود، مقداری برداشته و روی لباس عمر گذاشتند. وقت خارج شدن از مسجد فرا رسید و عمر خواست تا که بایستد، نتوانست و امیرالمومنین علیه‌السلام کفش‌هایشان را برداشته و آمدند که از مسجد بیرون بروند، فصٰاحَ عُمَر و اجتَمعَ علَيهِ النّاسُ، يَضحَكون مِنه و هُو يَقومُ و لا يَقدر 🔻عمر فریاد زد و مردم جمع شدند و همه می‌خندیدند و عمر هم تلاش می‌کرد که بایستد، اما نمی‌توانست. پس زمانی که مردم دل سیر خندیدند، حضرت تشریف آورده و ستون را از روی لباس او برداشتند. 📚زهر الربيع ص۳۳۴ 🔶 در این نَقل معروف هم آمده است: امیرالمؤمنین علیه‌السلام یک روز در یکی از کوچه‌های مدینه عبور می‌کردند. ابوبکر و عمر هم در دو طرف همراه آن حضرت بودند. آن دو که قد دراز و غیرمعتدلی داشتند، به حضرت گفتند: یا عَلی اَنْتَ بَیْنَنَا ک‍«نُونِ» لَنا 🔹تو در میان ما مثل نون «لنا» هستی. («ن» در کلمه «لنا» بین دو حرف بلند قرار دارد: «ل» و «الف».) امیرالمؤمنین علیه‌السلام فوری پاسخ دادند: لَوْ لا اَنَا بَیْنَکُما لَکُنْتُما لا؛ 🔹درست گفتید؛ اگر من میان شما نبودم، شما هم «لا» بودید.(یعنی «لنا» بدون نون می‌شود «لا». یعنی اگر من نبودم، شما هم هلاک می‌شدید.) 📚کشف الاسرار فی شرح الاستبصار، ج۱، ص۱۶۵
♦️سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ... ⚡️عذابِ دنیوی اولین کسی که علنی با «غدیر» مخالفت کرد... (روایت از کتب اهل سنت) سبط بن جوْزی از علمای اهل تسنن می‌نویسد: حارث بن نعمان فهرى پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گفت: اى محمد! ما را به خدا خواندى پذیرفتم، نبوت خود را مطرح كردى، لااله الا الله و محمد رسول الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت كردى اجابت كردیم، گفتى نماز در پنج وقت بخوانید، خواندیم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردى، اطاعت كردیم، حال پسر عموى خود را امیر ما ساختى كه نمى‌دانیم این حكم از طرف خداست یا با اراده شخصى شما پیدا شده است؟ 🔹رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) پاسخ دادند: سوگند به خدا كه جز او پروردگارى نیست، این دستور از طرف اوست. 🔻حارث بن نعمان فهرى با غروری که تمام وجودش را فرا گرفته بود تقاضاى عذاب كرد و سر به آسمان بلند كرد و گفت: خدایا اگر آنچه را كه محمد (صلی الله علیه و آله) درباره علی (علیه السلام) می‌گوید از طرف تو است و به امر توست، سنگی از آسمان بر من فرود آید و مرا عذاب كند. فَو اللِّه ما بَلغَ ناقتَه حتّى رَماهُ اللّهُ مِن السماءِ بِحَجَرٍ فَوقعَ علَى هامَّتِه فخَرجَ من دُبرهِ و مٰات 🔸به خدا قسم، هنوز به کنار شترش نرسیده بود كه از آسمان سنگی بر فرق سرش فرود آمد و از دُبُر او خارج شد و او را به هلاكت رساند. در این هنگام بود که آیه شریفه: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع؛ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ‌.» (معارج :۱و۲) 🔹«درخواست‌کننده‌ای درخواست عذاب کرد كه اختصاص به كافران دارد و آن را بازدارنده‌ای نیست.» نازل شد. 📚 تذكره الخواص،سبط بن جوزی، ص۳۰ ╔═══ ≪ •❈• ≫ ═══╗ @majnon1396 ╚═══ ≪ •❈• ≫ ═══╝
♦️ حال و روز شیطان در روز «غدیر» و روز «سقیفه» از لسان مبارک إمام باقر علیه‌السلام... جابر از إمام باقر‌ علیه‌السلام نقل می‌کند که حضرت فرمودند: هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر، دست مولا علی علیه‌السلام را گرفتند، ابلیس بر سر سربازان خود نعره‌ای کشید و تمامی آن‌ها از خشکی و دریا به سوی او آمدند و گفتند: ای سرور و ای مولای ما! چه اتفاقی برایت افتاده است؟ ما تاکنون فریادی به این وحشتناکی از شما نشنیده بودیم!؟ شیطان به آنان گفت: فَعَلَ هَذَا اَلنَّبِيُّ فِعْلاً إِنْ تَمَّ لَمْ يُعْصَ اَللَّهُ أَبَداً 🔹این پیامبر کاری انجام داد که اگر به سرانجام برسد، دیگر هیچ کس خداوند را معصیت نمی‌کند. سربازان او به او گفتند: ای سرور ما! شما کسی هستید که با آدم ابوالبشر آن چنان کردید. (چگونه از خود مأیوس شده‌ای؟!) 🔻در همین هنگام بود که منافقان آهسته بر در گوش یکدگر گفتند: او (رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله) از روی هوس سخن می‌گوید! و یکی از آن دو [ابوبکر و عمر] به دیگری گفت: آیا نمی‌بینی که چشمان او (رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله) چطور مانند دیوانگان در سرش می‌چرخد؟! 🔸در این‌جا بود که شیطان فریاد بلندی از خوشحالی برآورد و دوستان خود را جمع کرد و گفت: آیا از آن کاری که من پیش از این با آدم کردم خبر دارید؟ گفتند: آری. گفت: آدم عهد خدا را شکست، اما به خداوند کافر نشد، اما این‌ها هم عهد را شکستند و هم به رسول او کافر شدند. 🔸در این‌جا إمام باقر‌ علیه‌السلام فرمودند: هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسیدند و مردم فردی غیر از مولا علی علیه‌السلام را برای خلافت برگزیدند، لَبِسَ إِبْلِيسُ تَاجَ اَلْمُلْكِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِي اَلْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ 🔻شیطان تاج پادشاهی بر سر نهاد و منبری برای خود فراهم نمود و با زیورآلاتش بر آن نشست، و سواره نظام و پیاده نظام خود را جمع کرد و سپس به آنان گفت: اِطْرَبُوا لاَ يُطَاعُ اَللَّهُ حَتَّى يَقُومَ اَلْإِمَامُ 🔻جشن بگیرید که تا زمانی که امام (زمان علیه‌السلام) قیام‌ نکند، خداوند اطاعت نمی‌شود. و امام باقر علیه السلام این آیه را تلاوت کردند: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» (سبأ / ۲۰) 🔹و قطعا شیطان گمان خود را در مورد آن‌ها راست یافت و جز گروهی از مؤمنان [بقیه] از او پیروی کردند} و فرمودند: ابلیس گمانی درباره آن‌ها کرد و آنان نیز گمان او را به تحقق رساندند. 📚 الکافی، ج۸ ص۳۴۴
🟢 ملائکه آسمان حتی به مکانی که «مجلس ذکر اهل‌بیت علیهم‌السلام» در آن برگزار شده، خود را معطّر می‌کنند ... اُمّ سلمه گوید: شنیدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود: هیچ قومی دور هم جمع نشدند تا درباره فضائل علی علیه‌السّلام سخن بگویند مگر اینکه فرشتگان از آسمان پایین آمده و آن‌ها را احاطه کنند، و چون از هم جدا گشتند، آن فرشتگان به آسمان باز گردند. و دیگر فرشتگان ساکن در آسمان خطاب به آنان می‌گویند: إِنَّا نَشَمُّ مِنْ رَائِحَتِکُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْیَبَ مِنْهَا 🔻از شما بویی به مشام ما می‌رسد که از دیگر فرشتگان آن را استشمام نمی‌کنیم و رایحه‌ای خوشبوتر از آن ندیده‌ایم! آن فرشتگان که نزول آمده بودند، به آن‌ها می‌گویند: کُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فَعَلِقَ فِینَا مِنْ رِیحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا 🔻نزد قومی بودیم که محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت او را یاد می‌کردند و از عطر آن‌ها نیز به ما تراوش شده است لذا از این رو معطّر شدیم؛ سپس فرشتگان ساکن در آسمان به آن‌ها می‌گویند: ما را هم به نزد آن‌ها پایین ببرید که من هم نیز معطّر بشویم. فرشتگان نزول آمده به آن‌ها می‌گویند: آن دسته اکنون پراکنده شده‌اند و هرکدام به خانه‌های خود رفتند. ملائکه ساکن در آسمان به آن‌ها می‌گویند: اِهْبِطُوا بِنَا حَتَّی نَتَعَطَّرَ بِذَلِکَ الْمَکَانِ 🔹ما را لااقل به محل اجتماع آن‌ها ببرید تا بدان مکان خود را معطّر کنیم. 📚الروضة فی فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام،شاذان قمی،ج۱ ص۱۸۶ 📚بحارالانوار، ج۳۸ ص۱۹۹
🟢 أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةَ ... {من آنم که حیدر بوَد نام من} در نقل‌ها آمده است: 📋 فَبَرَزَ مَرْحَبٌ وَ هُوَ یَقُولُ قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی مَرْحَب 🔻در جنگ خیبر بود که مَرحب (پهلوان یهودیان) از در قلعه خارج شد و رجز می‌خواند و می‌گفت: خیبریان می‌دانند که من مرحب هستم! 📋 فَبَرَزَ لَهُ عَلِیٌّ علیه‌السلام وَ هُوَ یَقُولُ: أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةَ ... 🔻در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مصاف او شتافت و می‌فرمود: من آنم که مادرم نام مرا «حیدر» نهاد ... 📚بحارالانوار، ج۲۱ ص۴ 🔅 و اما حکایت نامگذاری مولا علی علیه‌السلام به نام مبارک «حیدر» در روایت آمده است: ☘ مولا علی علیه‌السلام در حالی که ایام طفولیت در گهواره بود و دستانش در قنداق بسته بود، ماری را دید که به طرفش می‌آمد. ☘ با همان حال، خود را برگرداند و دستش را از قنداق خارج کرد و با دست راستش، گردن مار را گرفت و به شدت فشار داد و نگه داشت تا اینکه آن مار مُرد. ☘ وقتی مادرش این را دید، فریاد زد و کمک خواست. همراهان جمع شدند و در آن هنگام فاطمه بنت اسد نگاهی به فرزندش انداخت و فرمود: 📋 کَأَنَّکَ حَیْدَرَةُ ! 🔻گویا که تو حیدر (شیر بیشه) هستی! 📚المناقب، ج۱ ص۴۳۹ ✍ دسته‌ی ذوالفقار می‌داند قدرت دست شیر یعنی چه؟! مرحب خیبری خبر دارد ضربِ شصتِ امیر، یعنی چه؟!