۲۰روضه ونوحه امام مجتبی.ع...mp3
18.38M
✌️✌️صوت روضه ونوحه امام حسن المجتبی(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدمعتمد کرمانشاه
#شام چهار شنبه،اول شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
#متن روضه امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدمعتمدکرمانشاه،سه شنبه اول شهریورماه
چشم وا كرده، شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید: مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام، هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نكنم
رو به هر قبله و هر قبلهنمایی نكنم
پیش هر سفره كه پهن است، گدایی نكنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی، چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل كیست؟ حسن
آنكه بخشندگیاش گشته مَثل، كیست؟ حسن
معنی حیَّ علی خیر العمل كیست؟ حسن
مرد نامآور پیكار جمل كیست؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
**
#امام_حسن_شور
#شور
ایّهاالغریب ... جگرت میسوزه
تو میسوزی قلبِ ؛ خواهرت میسوزه
ایّهاالغریب ... از نوا افتادی
باز دوباره یادِ ؛ کوچه ها افتادی
میونِ کوچه ها زمینگیرت کردن
پیرت کردن ۲
مادرِتو جلوت زدن پیرت کردن
پیرت کردن ۲
شهید اون غلافِ شمشیرت کردن
پیرت کردن ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... چقدر نامردن
جای گل نعشت رو ؛ تیرباران کردن
ایّهاالغریب ... زار و مضطر رفتی
با تنِ پُر از تیر ؛ پیشِ مادر رفتی
ای کاش تشییعِ تو هم شبانه بود
شبانه بود ۲
شبیه مادرِ تو مخفیانه بود
شبانه بود ۲
شبیه بابای تو غریبانه بود
شبانه بود ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... جانِ بر لب بودی
تشت تو پر خون شد ؛ فکر زینب بودی
ایّهاالغریب ... گفتی با اشک و آه
لایوم کَیومِکَ ؛ یااباعبدالله
دارم میبینم که می افتی تشنه لب
ای تشنه لب ۲
می زننت تو رو جلو چشم زینب
ای تشنه لب ۲
رد میشن از روی تنِ تو با مرکب
ای تشنه لب ۲
واویلا ...
❣#السلام_علیک_یاابامحمد_یاحسن_ابن_علی_ایهاالمجتبی_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا...
✳️نقل میکنند عربی بود تو مدینه ..هر وقت میخواست از مدینه به امام رضا سلام بده..روشو میکرد طرف طوس...میگفت السلام علیک یا غریب الغربا...
یه سال اومد مشهدالرضا...وقتی وارد صحن و سرای امام رضا شد..
شروع کرد گریه کردن..
گفت ای عزیز زهرا ..آقا جان .یا امام رضا ع..
آقا از مدینه بهت سلام میدادم...
میگفتم... السلام علیک یا غریب الغربا..
میگفتن امام رضا غریبه..
غریب الغرباست..
آقا جان... یا امام رضا...آقا با تمام سختی اومدم زیارت ..
(ان شاالله خدا قسمت وروزیت بکنه..)
آقا حالا که اومدم زیارتت..
میبینم، صحن و سرا داری..
گنبد طلا داری..
آقا جان ضریح داری...
این همه زائر داری..
زائرا مثل پروانه دور حرمت میگردند..
⚫️شروع کرد ناله زدن..
گفت آقا ...اگه میخوای غریب ببینی پاشو بریم مدینه...
چهار تا قبر غریب نشونت بدم با خاک یکسانه...حتی یه سایبونم ندارن...
🎋(رحمت خدا به این گریه ها..)
🎋(رحمت خدا به این ناله ها...)
🥀الهی بری مدینه..
الهی قسمت و روزیت بشه مدینه...
اگه شب برسی مدینه میبینی همه شهر چراغونه..
اما من بمیرم یه جا تاریکه..اونم بقیعه..
قربان غربت ائمه بقیع..
⏹قربون غربت امام حسن ع..
چقدر مظلومه...چقدر غریبه..
الهی هیچ کس غریب نباشه...
من بمیرم برا اون آقایی که تو خونشم غریب بود محرم نداشت....
✅پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند..
✅فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه
💫(امان از غربت امام حسن ع)
خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند..
همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره...
اما چه کردند با عزیز دل زهرا..
چه کردند با میوه قلب رسول الله ص
⏹آی حاجت دارا..آی ناله دارا..آی جوون دارا..آی مریض دارا...
یه لحظه دلتو ببرم مدینه...
(کدوم لحظه رو یاد کنم)
🔰لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن..
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
🔆صدا زد داداش..
دیگه به خودم عطر نمیزنم..
دیگه محاسنمو خضاب نمیکنم...
آخ..غارت زده به کسی نمیگن که اموالشو به غارت برده باشن .. غارت زده به منه غریبی میگن... که مثل تو برادر رو باید تو خاک بگذارم..
🔲امان از دل حسین ع..،2
اما آی کربلائیا..آی ناله دارا...آی آبرودارا..
دلتو یه لحظه ببرم کربلا..
(چی میخام بگم..)
میخام بگم..
اینجا امام حسین تیرهارو از بدن برادرش حسن بیرون کشید.. ناله کرد...گریه کرد...
(اما دلت کربلاست..)
تو کربلا هم ناله زد...
لحظه ای که اومد کنار نهر علقمه..
آخ نشست کنار بدن ابالفضل..
🤞🤞
صدا زد..
💔"«الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»"
💔کمرم شکست داداش..
⬆️ (اوج) ⬅️داداش..امیدم نا امید شد..
داداش پاشو رقیه ام تو خیمه منتظره..
پاشو رباب منتظره..
پاشو عباسم...نزار خواهرمون زینب اسیری بره......
🍂تو مثل جون عزیزی
🍂اگر که برنخیزی
🍂رقیه ام رو میبره
🍂عدو برا کنیزی
🌟اَخا اَخا اباالفضل 4
🍂خیمه ها میشه غارت
🍂زن ها میرن اسارت
🍂میشه به پیش چشمات
🍂به زینبت جسارت
🌟اَخا اَخا اباالفضل 4
💔هر چقدر ناله داری به سوز جگر امام حسین کنار بدن برادر.. از سویدای دل ناله بزن بگو.. #یاحسین..
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
✍ #متن نوحه امام مجتبی(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
گنبد ندارد
نام و نشانی بر روی مرقد ندارد
ای گریه کنها!
سنگ مزار و پرچم گنبد ندارد
حتی حیاطی
مانند صحن کوثر مشهد ندارد
آقا کریم است
آن قدر میبخشد به ما که حد ندارد
درهم خریده
اصلاً برای او که خوب و بد ندارد
آسوده خاطر
رو کن به درگاهش که دست رد ندارد
اصلاً دل خوش
از آن که طعنه بر غرورش زد ندارد
****
مادر ندارد
آقا " غریب است و کسی بر سر ندارد "
خیلی عجیب است
حتی میان خانهاش یاور ندارد
گویا برایش
از جعده بهتر شهر پیغمبر ندارد
تنهای تنهاست
در بین میدان مالک اشتر ندارد
غصه همین جاست
آن قدرها هم بین ما نوکر ندارد
در سینهی خود
جز داغ زهرا و غم حیدر ندارد
****
...از آشنا خورد
از بی بصیرتهای بی شرم و حیا خورد
سبّ علی را
در خطبههایشان شنید و غصهها خورد
در خانه افتاد
تا از شریک زندگیاش پشت پا خورد
زهر ستم نه
او مرهم یک عمر درد و غصه را خورد
لایوم گفت و ...
پاشید از هم شعرم و قافیه وا خورد
کرببلا هم
با بد دهانی به غرور عمه برخورد
چکمه رسید و
گاهی به لب، گاهی به پر، گاهی به سر خورد
سر نیزهای هم
آمد و روی زخم مکشوف کمر خورد
از جمع اصحاب
شمشیر و سنگ و تیر و نیزه بیشتر خورد
✍ #متن نوحه امام مجتبی(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
۲سیدبحرالعلوم وملاقات با امام عصر(عج).mp3
5.65M
✌️✌️صوت ملاقات سیدبحرالعلوم با امام زمان(عج)
مداح..حاج آرمین غلامی
#حسینیه محرابی کرمانشاه
#عصرچهار شنبه،اول شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
🖕🖕🏴متن تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
🕌 سيد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
💭 در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (ع) گناهان را مىآمرزد، فكر مىكرد.
▫️ همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
بعد پرسيد:
🔶 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم.
▫️ سـيـد بـحرالعلوم فرمود:
🔹 در اين باره فكر مىكنم كه چطور مىشود خداى تعالى اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع) مىدهد، مثلا
❇️ در هر قدمى كه در راه زيارت بـرمىدارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مىشود
❇️ و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
▫️ آن سوار عرب فرمود:
🔶 تعجب نكن! من براى شما مثالى مىآورم تا مشكل حل شود:
🔰 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مىرفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
🏕 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه عنيزه (بز شيرده) اى داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مىگرداندند.
🍗 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند.
🌒 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد:
🔸 اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
▪️ يكى از حضار گفت :
🔹 به او صد گوسفند بدهيد.
▪️ ديگرى كه از وزراء بود، گفت :
🔹 صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
▪️ يكى ديگر گفت:
🔹 فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
▪️ سـلطان گفت:
🔸 هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام .
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
▫️ بعد سوار عرب به سيد فرمود:
🔶 حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون
💡 خدا كه خـدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (ع) بدهد، پس هر كارى كه مىتواند، انجام مىدهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مىكند.
🕯 در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمىداند.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
⬅️ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_حسین_علیه_السلام #عاشورا #اشک
🖤مداح..حاج آرمین غلامی
۲۰روضه ونوحه امام مجتبی.س..mp3
22.86M
✌️✌️صوت روضه ونوحه حضرت امام حسن المجتبی(س)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا کرمانشاه
#ظهرچهار شنبه،اول شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞#متن روضه_امام_حسن_مجتبی
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام
#بانوای،،حاج آرمین غلامی
او خلق گردیده که الگوی کرم باشد
ایمان به یُمن بودن او محترم باشد
در سطر اول از ستایش های او مانده
هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد
در شرح یک خط از فضیلت های ناب او
باید به تعداد خلایق محتشم باشد
کردم من استنباط از حرف رسول الله:
شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد
ثابت نموده در جمل او می شود حیدر
وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد
دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی
یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد
شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست
فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد
او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد
باید برایش در دل شیعه حرم باشد
آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر
حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد
السلام علیک یاحسین این علی...
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
#تیرباران
السلام علیک یا حسن بن علی
یامجتبی علیه السلام
از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید
بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید
یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن
تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید
هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را
خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید
من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و
باز او فهمید و در داغت گریبان را درید
پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را
جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید
قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود
در کنار عضو عضو جسم سقای رشید
موی من در کربلا گردد سپید و موی تو
وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید
حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا :
مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم !
مادر :
دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت
قدم نمی رسید که خود را سپر کنم
اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ...
به جانِ مادرت زهرا ،
پدرجان از تو ممنونم
که من با پا تو را خواندم ،
تو با سر آمدی پیشم ... !
بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت
(آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند !
یوسفِ آلِ پیمبر،
شهِ لاهوت مقام
نجلِ شاه مدنی ،
قافلهسالارِ انام
اولین سبطِ نبی ،
فخرِ نبیینِ عظام
دومین حجتِ برحق و
امام اِبنِ امام
گوهرِ بحرِ جلالت ،
دُرِ فرخنده صدف
پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد)
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص )
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود
بر گُفتار
میربود از دلِ هر رهگذری
🤞🤞صبر وقرار
( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ،
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار
میربود از دلِ هر
رهگذری صبر وقرار
بوسه میزد به لبش
پادشهِ عرش وِقار
لذت از صحبت او ،
فخرِ رسالت می بُرد
سویِ مسجد حَسنش را
به جلالت میبُرد
تا ابد بانیِ
کل مهربانی ها ، حسن
لافتی الا علی و
لا کریم ، الا حسن
شب کربلا مثل روز است روشن
( کربلا رفته ها ، بینُ الحرمین رو نگاه کنید ، مثل روز روشنه ، حرم امام حسین ... )
شب کربلا مثل روز است روشن
بقیع تو اما ، شبی تار دارد
ضریح حسین است شش گوشه اما
ولی دورِ قبر تو دیوار دارد
#آقا_جان
تو در کوچه های مدینه غریبی
( گفت با امام حسن « علیه السلام » میرفتیم ، یه مرتبه دیدم ، رنگ آقا تغییر کرد ، بدنش شروع کرد به لرزیدن ، تکیه به دیوار داد ، گفتم آقا چی شد ؟ چرا بدنتون می لرزه ؟ چرا رنگتون تغییر کرد ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میاد ، این مُغیره یک روز تو این کوچه ها ، مادر مارو میزد ؟
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها ،
بی مادرم کرد ...
مپرس از ماجرای کوچه
با کس هم نخواهم گفت
ولی آنقدر میگویم
آرزوی مرگ خود کرد
( اصلا فکر این که ، کسی مادرت رو بزنه ، آزارت میده ، چه برسه به اینکه ببینی کسی مادرت رو میزنه ؟ یه عمر همین فکر آزارت میده ... )
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ...
چه می شد گر مرا مادر
از آن کوچه نمی بردی
من آن جا را نمی دیدم
توهم سیلی نمی خوردی ؟
امام حسن ، مادریه ، مادریه ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ... به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا ، چرا روضه مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه مارو نخوندی ... گفت آقا روضه شما کدومه که من نخوندم ؟ فرمود : روضه ی ما اون وقتی بود که مادرمون رو میزدند ...
همین که چشمت اشک آلود شد ، پیغمبر خدا (ص) فرمود : هر چشمی که برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ...
#آقا_جانم
مرغ پریده دلم
خدا خدا خدا کند
گِرد مدینه گردد و
حسن حسن ، صدا کند
تیغ فلک هزار بار
اگر سرم جدا کند
به حقِ حق ، نمیشوم
ز کوی تو جدا حسن ...
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#مداح..حاج آرمین غلامی
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
نوحه امام حسن مجتبی علیه السلام...
#مداح وشاعر..حاج آرمین غلامی
هدف ازخلقت ما دیدن روی حسن است.
قبله گاه عاشقان یک خم موی حسن است
چه خوش آن لحظه که باشم سر کوی تواسیر
مستی میکده ازساغرجوی حسن است
دلذسرگشته ی ماکرده هوای رخ او
ای خوشادیده ی هرکس که بسوی حسن است
یوسف ازوادی کنعان به سراسیمه رسید
جان به کف داشته ومست صبوی حسن است
بنده ی اویم وغیراز دره او درنزنم
قبله ی عبادتم پیچش موی حسن است
مقصدم سوی خداو ومرکبم عشق حسن.
روزمحشراین دلم درجستجوی حسن است
گوشه ی چشمان او درمان درد بی دواست
اوطبیب است ودلم هرجابسوی حسن است
ساقی کوثراگربرمنه (مجنون) می داد
این همه مستی ام از شرح صبوی حسن است...
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_____________
اشعارکردی،نوحه
اشک م وقف عزات بیه حسن
عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن
رونقی دیره اگه سفره ی م
هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن
هاتن وچیینه م، له روضه گان
هر له مرهون دعا ت بیه حسن
نسل م یا نوکره، یا عاشقه
ایل واجدادم گدا ت بیه حسن
م مریض معصیت بیمه ، اگه
حاجتم دارالشفا ت بیه حسن
له دعای فاطمه ، ای قامتم
روز و شب تحت لوا ت بیه حسن
سینه ی م گنج علم اهل بیت
دیده ی م خاک پا ت بیه حسن
هیئتی که فاطمه دیره نظر
نازنین غار حرا ت بیه حسن
بین روضه دالگم ناله دیره
زندگیِ م فدا ت بیه حسن
وقته میزان عمل بایده ن اگه
غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن
لحظه ی گیان داینت وه یاحسین
غرق آه و نینوا ت بیه حسن
له نوای (یابُنَیَّ) دالگد
زینبت خوی مبتلات بیه حسن
روضه خوان اوشه که زینب پیر بی
وه عزای ماجرات بیه حسن
آه، له هجره غریبی تا ابد
زینبت مضطر ارات بیه حسن
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
زندگینامه امام حسن.ع..mp3
4.79M
✌️✌️زندگینامه حضرت امام حسن المجتبی(س)
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا کرمانشاه
#ظهرچهار شنبه،اول شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
✌️✌️صوت روضه حضرت امام حسن المجتبی(س)
مداح..حاج آرمین غلامی
#حسینیه محرابی کرمانشاه
#عصرچهار شنبه،اول شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇