#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸 شرح مختصری از مصیبت «مِسمار»
حقیقتاً همینجاست که مرحوم «غرویاصفهانی» حقّ مطلب را سروده است که ما توانایی فهمیدن ، گفتن و شنیدن این مصیبت را نداریم:
📜 وَ لَستُ أدْرِي خَبَرِ المِسمٰارِ / سَلْ صَدرَها خَزانَةَ الأسرارِ
▪️من نمیفهمم و نمیدانم ماجرای میخ در را؛ اگر تو میخواهی بدانی، از سینه زهرا سلاماللهعلیها که همان گنجینه اسرار خداست، بپرس که میخ در با آن چه کرد؟!(۱)
🥀 اما با قلمی لرزان و دلی سوزان، چند گزارش را نقل میکنیم:
📜 وَ فاطمَةُ قَدْ ألصَقَتْ أحشاها بِالْبابِ تَترُسُهُ
▪️فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بر در تکیه داده بود و اجازه نمیداد در باز شود.
📜 وَ رَﻛَلَ ﺍﻟﺒٰﺎﺏَ ﺑِﺮِﺟﻠﻪِ ﻭ ﻋَﺼَﺮَﻫﺎ ﺑﻴﻦَ ﺍﻟﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﻟﺤﺎﺋِﻂِ ﻋَﺼﺮةً ﺷﺪﻳﺪةً ﻗﺎسیةً ﺣﺘﻲ ﻛﺎﺩَﺕْ ﺭُﻭﺣُﻬﺎ ﺃﻥْ ﺗَﺨﺮُﺝُ ﻣِﻦ ﺷِﺪّةِ ﺍﻟﻌَﺼﺮة
▪️در اینجا بود که عمر با پای نحسش محکم به در زد (۲) و فاطمه زهرا سلاماللهعلیها شدیداً تحت فشار در و دیوار قرار گرفت به گونهای که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود.
📜 ﻭَ ﻧَﺒَﺖَ ﺍﻟﻤِﺴﻤﺎﺭُ ﻓﻲ ﺻَﺪْﺭﻫﺎ ﻭ ﻧَﺒﻊَ ﺍﻟﺪَّﻡُ ﻣِﻦ ﺻَﺪﺭِﻫﺎ ﻓَﺴَﻘَﻄَﺖْ ﻟِﻮَﺟْﻬِﻬﺎ ﻭ ﺍﻟﻨﺎﺭُ ﺗُﺴْﻌَﺮُ
▪️و میخ آن در، در سینه مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها کاشته شد؛{ «نَبَتَ» در لغت به معنای کاشته شدن است؛ در اینجا کنایهای است از شدّت ضربه و فرورفتگی } (۳) که در اثر آن میخ، خون از سینه مبارکش جاری شد (۴) و با صورت روی زمین افتاد ؛ در حالی آتش در اطرافش زبانه میکشید. (۵)
📜 ﻓَﺼﺮَﺧَﺖْ صَرخَةً ﺟَﻌَﻠَﺖْ أﻋﻠَﻲ ﺍﻟﻤَﺪینةِ ﺃﺳﻔَﻠَﻬﺎ
▪️در آن هنگام، آن بانوی مظلومه چنان نالهای زد که مدینه زیر و رو شد.
📜 ﻭ ﺻٰﺎﺣَﺖ: ﻳﺎ ﺃﺑﺘﺎه! ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍلله! ﻫٰﻜﺬﺍ ﻳُﺼﻨﻊُ ﺑِﺤَﺒﻴﺒَﺘِﻚَ ﻭ ﺍﺑﻨﺘِﻚ
▪️و فریاد زد: ای پدرجان! ای رسول خدا! (میبینی که) چه بلا هایی را بر سر دختر و حبیبهات آوردند؟!
📜 ﺁﻩ ﻳﺎ فِضّةُ! ﺍِﻟَﻴﻚِ ﻓَﺨُﺬﻳﻨﻲ ﻓَﻘَﺪ ﻭَﺍﻟﻠّﻪِ ﻗُﺘِﻞَ ﻣٰﺎ ﻓﻲ أﺣﺸٰﺎﺋﻲ
▪️سپس فضه را صدا زد و فرمود: آه ای فضة بیا و مرا دریاب که به خدا، بچهای که به آن باردار بودم، کشته شد.(۶)
✍ دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
باغبان بود و خزان باغ شد
میخ در کم کم ز آتش داغ شد
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
قلبِ آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون میگریست
میخ بر سر میزد و خون میگریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود...
📚(۱)الأنوار القُدسية، ص۲۶
📚(۲)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹؛ و ج۳۰ ص۲۸۸
📚(۳)مؤتمر علماء بغداد ص۶۲؛ و عوالم العلوم،ج۱۱ ص۵۸۶
📚(۴)الکوکب الدُّریّ، ص۱۹۴
📚(۵)الهدایة الکبری،ج۱ ص۱۷۹ (بااندکی تفاوت)
📚(۶) بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۸۸
﷽
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#اشعارکردی
گیره بکین،که دالگمان بیگناه بی
گیره بکین، دالگمان پا وه ماه بی
حوریه بی که برگ گل آسیب هردیا
له قتل گی مشارکت یه سپاه بی
بوشین که لات بی سروپایی ،وکویچه نی
لو کویچه فاطمه وخدا بی پناه بی
پیر،بیه فاطمه،له میان کوچه خدا
له ژره،پلک فاطمه وه بس سیاه بی
له شدت خجالت یان، له، وقت سه ماه
راه کلام ای ژن و شویه، نگاه بی
جای تمام شهر علی گیره کردیه
جای تمام شهر علی غرق آه بی
نیشتیه تا که فاطمه نفرینیان بکه
ورنه وه آه فاطمه عالم تباه بی
همصحبتی نیه،اگه دی بعد فاطمه
گوشی اگرکه بهره علی بیه، چاه بی
رغبت نیاشت پا بیلیدن له مالگی
راه عبورگی وسط قتلگاه بی
شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه
#روضه_خانگی
🔖آثار تعطیل شدن روضه خانگی
💠سخنان روضهخوان اهلبیت(ع)
مرحوم حاج سیدحسین #عرب
💬برکت از خونشون رفت..
بسم الله الرحمن الرحیم
سینه زنی، حضرت زهرا س
#نوحه کردی
(سبک،
"یا فاطمه من عقده دل وا نکردم" )
#شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دیره وصیّت فاطمه امشو ،وه حیدر
زهرای مرضیه،بیه بی تاو ه حیدر
چاویله زهرا
اشکِ فُراته
تنیا دعاگی
عجّل وفاته
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
بستی وه بازویِ علی تو جوشنه گی
دایه وه زینب فاطمه پیراهنه گی
خوین گیره دیره
له روضه امشب
سوزیایه، له اشک
چاویله زینب
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
زینب بغل کردی لباسِ دایه امشو
کردی هوایِ عطرِ یاسِ دایه امشو
آه سینه دیری
له خم شـراره
چادر نماز و
یه گوشواره
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
دیره حَسن ،له بُغض کوبیدن له دیوار
دلخوین بیه دیوار و گلگون بیه مِسمار
اوشدن، ای کاش
بمره کوره گد
له کویچه ،سیلی
خواردیده،چه بد
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
له کربلا دیمه امیدِ آخرم چی
له بانه نیزه ،آیه گان کوثرم چی
له پشت وصحرا،بی کس حسینم
چیه ودسم،نیوره دوعینم
مظلوم حسین جان ۴
یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها
#شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
۲۰۲۳_۱۱_۲۸_۱۶_۳۷_۱۵.mp3
855.1K
بسم الله الرحمن الرحیم
سینه زنی، حضرت زهرا س)_
#نوحه _کردی
(سبک،
"یا فاطمه من عقده دل وا نکردم" )
#شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دیره وصیّت فاطمه امشو ،وه حیدر
زهرای مرضیه،بیه بی تاو ه حیدر
چاویله زهرا
اشکِ فُراته
تنیا دعاگی
عجّل وفاته
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
بستی وه بازویِ علی تو جوشنه گی
دایه وه زینب فاطمه پیراهنه گی
خوین گیره دیره
له روضه امشب
سوزیایه، له اشک
چاویله زینب
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
زینب بغل کردی لباسِ دایه امشو
کردی هوایِ عطرِ یاسِ دایه امشو
آه سینه دیری
له خم شـراره
چادر نماز و
یه گوشواره
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
دیره حَسن ،له بُغض کوبیدن له دیوار
دلخوین بیه دیوار و گلگون بیه مِسمار
اوشدن، ای کاش
بمره کوره گد
له کویچه ،سیلی
خواردیده،چه بد
"یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها" ۲
له کربلا دیمه امیدِ آخرم چی
له بانه نیزه ،آیه گان کوثرم چی
له پشت وصحرا،بی کس حسینم
چیه ودسم،نیوره دوعینم
مظلوم حسین جان ۴
یا فاطمه یا فاطمه امِّ ابیها
#شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸 فرازهایی از «جسارتهای زبانیِ» دوّمی به حضرت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها...
شخص «دوّمی» به شهادت تاریخ علاوه بر ضرب و شتم و قتل و دیگر ظلمهایی که در حق حضرت زهرا سلاماللهعلیها روا داشت، با زبانش نیز به آن حضرت جسارت کرده و آن بانوی مظلومه را آزرد؛ چند نمونه از این جسارتها را _ با عذرخواهی از محضر حضرت حجت ارواحنافداه _ نقل میکنیم:
👈 وقتی که اوّلی و دوّمی برای ظاهرسازی، به عیادت آن حضرت آمدند، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از آن دو، روی برگردانده و در آخر چنین فرمودند:
خدایا! تو شاهدی که این دو نفر، چقدر مرا در حیات و به هنگام رفتنم از این دنیا، آزار دادند؛ من شکایت از آنها را به نزد تو میآورم!
«اولی» با شنیدن این جملات، اشک تمساح ریخته و جزع و فزع کرد که در این هنگام «دوّمی» به او گفت: من تعجب میکنم از مردمی که تو را والی خود کردهاند!
📜 أَنْتَ شَیْخٌ قَدْ خَرِفْتَ تَجْزَعُ لِغَضَبِ امْرَأَةٍ؟!
▪️تو یک پیرمرد خِرفتی هستی که از غضب یک زن بیتابی میکنی؟!
خشم یک زن چه ارزشی دارد؟! چه مانعی دارد که شخصی یک زن را خشمناک کند!؟سپس هر دو بلند شدند و رفتند.(۱)
👈 وقتی که «دوّمی» هیزم به پشت خانه آن حضرت گذاشت، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها از پشت در به او فرمودند:
وَیْحَکَ یَا عُمَرُ ! مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ؟!
📜 ای عمر! وای بر تو! چگونه بر خدا و پیغمبر جسارت ورزیدی!؟
در اینجا بود که دوّمی در جواب آن حضرت، گفت:
📜 کُفِّی یَا فَاطِمَةُ! فَلَیْسَ مُحَمَّدٌ حَاضِراً
▪️بس کن ای فاطمه! محمد {صلیاللهعلیهوآله} کجا بوده الان؟!(۲)
👈 در ادامه قضیه هجوم، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها در حالی که گریه میکرد، از پشت در فرمود: « خدایا! از فقدان پیغمبرت و از غصب آن حقی که تو برای ما آن حق را قرار دادی، به درگاهت شِکوه دارم.» در اینجا باز آن نانجیب به آن بانوی مظلومه گفت:
📜 دَعِی عَنْکِ یَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ ... وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ
▪️ای فاطمه! این حرفهای احمقانه زنانه را کنار بگذار! ... در همین حال بود که چوبههای در داشت آتش میگرفت.(۳)
📚(۱)علل الشرایع،ج۱ ص۱۸۵
📚(۲)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹
📚(۳)بحارالانوار ج۵۳ ص۲۰
آنچه از ارباب، کمتر به ما گفتهاند🔎
⚠️امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور دادند که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمیدند مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفتند که از رفتن به کوفه منصرف شدهاند و برمیگردند ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمودند:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمودند هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خریدند و به همانها بخشیدند تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
https://eitaa.com/majnon1396
#امام_حسین